گرایش داوطلبان کنکور به رشتههای گوناگون بازتابدهندۀ واقعیتهای مهمی از جامعۀ ایران است. زمانی در گروه ریاضی، مهندسی عمران در مرکز توجه بود. در زمان دیگر مهندسی برق در اولویت قرار داشت ولی امروز علوم ریاضی و مهندسی در اولویت نخست خانوادهها نیست. گرایش جامعه به رشتههای انسانی و تجربی به مراتب از ریاضی بیشتر است. بررسی تغییرات آمار کنکور سراسری در سالهای اخیر نشان میدهد اولویت خانوادههای ایرانی در یک دهۀ اخیر دستخوش تغییرات اساسی شده است.
آخرین به روز رسانی: ۶ تیر ۱۴۰۱
چرا تعداد داوطلبان کنکور سراسری تغییر کرده؟
کنکور سراسری ۱۴۰۱ با تعداد ۱ میلیون ۴۸۹ هزار داوطلب (۱ میلیون ۴۹۴ هزار کارت) به زودی برگزار میشود. این تعداد داوطلب در سالهای اخیر بیسابقه است. به نظر میرسد با عادی شدن وضعیت همهگیری، نه تنها تعداد داوطلبان به وضعیت صعودی پیش از کرونا بازگشته بلکه بخشی از کسانی که در این دو سال در آزمون شرکت نکرده بودند امسال در آن شرکت کردند.
تعداد داوطلبان کنکور سراسری از نیمه دهه هشتاد شمسی کاهش یافته و به ۸۶۰ هزار نفر رسیده بود اما از نیمه دهه نود دوباره روندی صعودی در پیش گرفت. این روند با شیوع ویروس کرونا در کشور متوقف شد اما با عادیتر شدن وضعیت همهگیری دوباره افزایش یافته است. در بیست سال گذشته، در هیچ سالی نمیتوانیم چنین افزایشی را در تعداد داوطلبان مشاهده کنیم.
کاهش تعداد داوطلبان از نیمه دوم دهه هشتاد تقریبا منطبق با کاهش تعداد تولد از نیمه دهه شصت تا نیمه هفتاد است. اگر بخش عمده داوطلبان کنکور سراسری از ۱۳۸۴ تا سال ۱۴۰۰ را متولدین ۱۳۶۶ تا ۱۳۸۲ فرض کنیم، کاهش تعداد داوطلبان از نیمه دهه هشتاد با کاهش متولدین از نیمه دهه شصت هماهنگ است اما افزایش تعداد داوطلبان در نیمه دوم دهه نود با نرخ کموبیش ثابت تعداد تولد در نیمه دوم دهه هفتاد هماهنگ نیست و باید علل و عوامل دیگری برای توضیح آن پیدا کرد. از جمله علل احتمالی این پدیده میتوان به سادهتر شدن تحصیل به علت خالی ماندن ظرفیتی که در دهه قبل ایجاد شده اشاره کرد، چنانچه بسیار شنیده میشود که در حال حاضر با کسب درصدهای بسیار پایین حتی در درسهای اصلی هنوز شانس قبولی در دانشگاه وجود دارد (+). این پدیده اگرچه تاثیر قابل توجهی بر کیفیت آموزش دانشگاهی دارد اما در این مطالعه بررسی نشده و تنها به عنوان یک پرسش مطرح میشود.
افول ریاضی، اقبال تجربی و انسانی
آنچه در دهههای اخیر تغییر فاحش داشته گرایش داوطلبان به رشتههای گوناگون است. تعداد داوطلبان آزمون سراسری در رشتههای علوم ریاضی و فنیمهندسی و همینطور رشتههای علوم انسانی از میانه دهه هشتاد شمسی به صورت چشمگیری کاهش یافته است. روند کاهشی تعداد داوطلبان رشتههای ریاضی کماکان ادامه دارد. اما تعداد داوطلبان رشتههای علوم انسانی از میانه دهه نود افزایشی چشمگیر یافته است. تعداد داوطلبان علوم تجربی از ابتدای دهه نود به صورت پیوسته افزایش یافته که این روند افزایشی تقریبا همزمان با شروع پاندمی کرونا متوقف شده و به روند کاهشی تبدیل شده است، اگرچه در سال ۱۴۰۱ دوباره قدری افزایش یافته است. تعداد علاقهمندان به رشتههای هنر و زبان نیز در سالهای اخیر افزایش یافته است.
این تغییرات نشان از تغییر اولویتهای داوطلبان دست کم در پانزده سال اخیر دارد و از این نظر کاملاً در خور توجه است. تعداد داوطلبان رشتههای علوم انسانی، تجربی و ریاضی در نیمه دهه هشتاد شمسی به ترتیب ۴۰، ۳۲ و ۲۸ درصد از کل داوطلبان این سه رشته بوده، در نیمه دوم دهه نود به ۲۰، ۶۵ و ۱۵ درصد تغییر یافته و اکنون به ۳۷، ۵۰ و ۱۳ درصد رسیده است. اگر به روند تغییرات سهم این سه رشته نگاه کنیم مهمترین الگو در سالهای اخیر افزایش سهم رشته انسانی است.
چرا اولویتهای داوطلبان تغییر کرده؟
علل افول گرایش به علوم ریاضی و رشتههای مهندسی
افول استقبال داوطلبان از علوم ریاضی و مهندسی، رشد چشمگیر گرایش به رشته تجربی از نیمۀ دوم دهه هشتاد تا اواسط نیمه دوم دهه نود و همینطور افزایش قابل توجه داوطلبان رشته انسانی در سالهای اخیر توجه کارشناسان بسیاری را به خود جلب کرده است.
برخی قرار گرفتن کشور در مسیر توسعه و عمران و نیاز به حضور مهندسان را دلیل گرایش به رشتههای مهندسی در اواخر دهه شصت و سپس دهه هفتاد میدانند تا آنجا که حتی کسانی که علاقهمند به رشتههای پزشکی و حقوق بودند نیز دیپلم ریاضی میگرفتند و در کنکور ریاضی شرکت میکردند [۱]. این احساس نیاز پس از گذار از دوران سازندگی فروکش کرد و احساس نیاز به فارغالتحصیلان این رشتهها کاهش یافت [۲].
نکته دیگری که شاید بتوان آن را با عدم گرایش به علوم ریاضی و مهندسی در دو دهه اخیر مرتبط دانست این است که بیشترین تعداد مشاغلی که در این دو دهه در کشور تولید شده در بازار کار اصلی مهندسان یعنی بخش صنعت ایجاد نشده بلکه در بخش خدمات به وجود آمده است. از سال ۸۴ تا سال ۹۸ تعداد مشاغل خالص ایجاد شده در بخش خدمات ۲ میلیون و ۸۵۰ هزار شغل بوده در حالیکه این تعداد در بخش صنعت ۱ میلیون و ۴۷۱ هزار شغل بوده است. یعنی تعداد مشاغل تولید شده در بخش خدمات در این مدت تقریبا دو برابر بخش صنعت است. اگر به صورت نسبی نیز نگاه کنیم در این مدت تعداد مشاغل بخش خدمات ۳۰٪ و تعداد مشاغل بخش صنعت ۲۳٪ افزایش یافته است. به بیان دیگر به نظر میرسد علوم ریاضی و فنیمهندسی در حال حاضر در چشم خانوادهها شانس اول اشتغال محسوب نمیشود. البته بازار کار صنعت با مشاغل مهندسی و بازار کار خدمات با مشاغل غیرمهندسی انطباق کامل ندارد. برای تحلیل دقیقتر نقش بازار کار، دادهها و دستهبندی جامعتری از وضعیت شغلی فارغالتحصیلان این رشتهها مورد نیاز است که متاسفانه در دسترس نیست.
کاهش گرایش به رشتههای فنیمهندسی به عنوان یکی از پایههای مهم تولید و صنعت در حالی رخ میدهد که شعار تولید دست کم ده سال است در صدر مسائل کشور قرار گرفته است. این ناهمخوانی در عدم گرایش کافی دانشآموزان به شاخههای مهارتی در تحصیلات متوسطه است. به گفتۀ مدیرکل دفتر آموزش متوسطه نظری وزارت آموزش و پرورش از ۲ میلیون و ۶۲۱ هزار دانشآموزی که در سال تحصیلی ۹۷-۹۸ در دوره دوم متوسطه مشغول به تحصیل بودند تنها ۹۰۸ هزار نفر در شاخههای مهارتی شامل فنیحرفهای و کاردانش تحصیل میکنند (۳۵%) و مابقی یعنی در حدود ۱ میلیون و ۷۱۴ هزار نفر در شاخه علوم نظری تحصیل میکنند (۶۵%) [۳]. این ترکیب نمیتواند نیروی انسانی متناسب برای رونق صنعت و تولید را تامین کند و موتور محرک آن را به کار بیاندازد.
عدم توجه به شاخههای مهارتی در مقابل علوم نظری علاوه بر تاثیر بر مسئله تولید و صنعت، اثرات گستردهای بر رشد و توانمندی عمومی دانشآموزان به طور کلی نیز دارد.
یکی از ماموریتهای آموزش و پرورش در برنامه ششم این بوده که دانشآموزان را به شاخههای مهارتی هدایت کند و سهم آنها را حتی تا ۵۰% بیشتر کند که تلاشهایی هم برای هدایت تحصیلی دانشآموزان در همین راستا شد اما به دلیل تقاضای اجتماعی موجود در کشور و بسیاری دلایل دیگر به سرانجام نرسید [۴].
نیاز به علوم ریاضی و فنیمهندسی برای توسعه و نوسازیِ صنایع و خدمات کشور در جامعهای که به نظر میرسد رویکردهای فنیمهندسی مانند گذشته اولویت نخستش برای حل مسئله نیست، تناقضی است که جامعه ایرانی باید راهکاری برای برونرفت از آن پیدا کند و ایدههای تازهای برای برقراری ارتباط زایا و درست بین آموزش و بازار کار و تامین نیازمندیهای جامعه پیشنهاد دهد.
علل افزایش گرایش به علوم تجربی و انسانی
درباره افزایش گرایش به علوم انسانی و همینطور زبان و هنر با توجه به متاخرتر بودن آن کمتر در کشور صحبت شده است که لازم است در مورد آن به عنوان یک پدیدۀ جدید بررسیهای بیشتری انجام داد. سهم داوطلبان رشته انسانی کنکور در هفت سال گذشته بیشترین افزایش را داشته است. این پدیده نیازمند بررسی و توضیح است. چرا گرایش داوطلبان کنکور سراسری دوره کارشناسی به رشتههای انسانی نسبت به گذشته بیشتر شده است؟
شما در این مورد چه فکری میکنید؟
این بحث در بخشهای دیدگاههای این مقاله در انتهای همین صفحه در جریان است و فرضیههای جالبی برای پاسخ به آن پیشنهاد شده است. اگر نکتهای در پاسخ این سوال به نظرتان میرسد در بخش دیدگاهها بنویسید.
اما درباره رشد گرایش به رشته تجربی با توجه به تقدم زمانی آن بیشتر صحبت شده و حتی در سال ۹۷ از آن به عنوان سونامی نظام آموزشی نیز یاد شده است [۵].
از جمله دلایلی که برای گرایش دانشآموزان به رشتههای تجربی برشمرده شده میتوان به موقعیت اجتماعی، بازار کار مطمئنتر، درآمد بیشتر نسبت به سایر مشاغل و موقعیتهای مهاجرت اشاره کرد [۶]. شنیدهها از کسانی که در دارالترجمهها مشغول به فعالیتاند حاکی از این است که بیشترین درخواست برای مهاجرت از سمت پزشکان و برخی از دیگر تحصیلکردههای علوم تجربی است.
اگر نگاهی به رشد تعداد مشاغل بهداشت و درمان در کشور بیاندازیم درمییابیم ذهنیت جامعه از بازار کار بهترِ این رشتهها از آنچه واقعاً در جامعه میگذشته دور نبوده است.
بر اساس اطلاعات سازمان بهداشت جهانی از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۸ تعداد پزشکان تقریبا ۲٫۱ برابر، تعداد پرستارها و ماماها ۱٫۷ برابر، دندانپزشکها ۲٫۸ برابر و تعداد پرسنل داروسازی ۱٫۷ برابر شده است [۷]. درباره سایر مشاغل حوزه مانند فیزیوتراپی، بهداشت محیط و … اطلاعات کافی در دسترس نیست. اما در همین چهار دسته روند افزایشی کاملا قابل مشاهده است.
از طرف دیگر میدانیم جمعیت جوان ایران در حال پا به سن گذاشتن است و به همین دلیل نیاز به خدمات سلامت افزایش خواهد یافت و از این منظر نیز برآورد جامعه دور از واقعیت به نظر نمیرسد.
اگر فرض کنیم بخشی از مشاغل کشور به دلیل شرایط اقتصادی، اجتماعی و … ماننده بهرهوری پایین کمرمق شده و افراد در آن کمتر احساس مفید بودن و برخورداری از آینده میکنند، به نظر میرسد مشاغل حوزه سلامت و درمان به دلیل تماس مستقیم با جان مردم تاکنون کمتر تحت تاثیر این تلاطمها قرار گرفته است.
هنوز بیشترین سهم از کل داوطلبان مربوط به علوم تجربی است، اگرچه بیشترین رشد در سالهای اخیر متعلق به علوم انسانی است و گرایش به رشته ریاضی همچنان به افول خود ادامه میدهد.
اگر میخواهید روشها و ابزارهای تحلیل داده را یاد بگیرید،
به لینک زیر مراجعه کنید.
مصائب تحقیق دربارۀ آموزش
گرایش مردم به حوزهها و رشتههای گوناگون بازتابدهندۀ واقعیتهای مهمی از ذهنیت جامعه و کیفیت آموزش در کشور است. اگرچه برای سر در آوردن از چند و چونِ آن نمیتوان به آمار داوطلبان در آزمون سراسری بسنده کرد و باید به اطلاعات بیشتری مانند تعداد ثبت نام جدید، تعداد فارغالتحصیل در هر مقطع و تعداد دانشآموز و دانشجوی مشغول به تحصیل در رشتهها و مراکز آموزشی، تعداد شاغلین در گروههای شغلی مختلف و مواردی از این دست نیز دسترسی داشت. اما با اینکه کنکور سراسری به صورت کاملا متمرکز مدیریت و برگزار میشود اما هیچ داده منسجمی از آن منتشر نمیشود. سازمان سنجش هیچ بخشی از وبسایت خود برای انتشار آمار اختصاص نداده و علیرغم دسترسی به حجم عظیمی از دادهها چیزی برای عموم منتشر نمیکند. در نتیجه برای دستیابی به اطلاعات مجبورید از لابهلای گفتگوی مسئولان در رسانههای مختلف خوشهچینی کنید و آمارهای پراکنده را در کنار یکدیگر قرار دهید [۸].
در دهههای اخیر چندین بار از تحول بنیادین در آموزش سخن گفته شده و اقداماتی نیز در این زمینه انجام شده است. اما بدون انتشار منسجم و مستمر دادهها نمیتوان بدنۀ کارشناسی در کشور را به کار گرفت و برنامهای جامع و اثرگذار ارائه کرد و بعد از اجرا نیز پیشرفت آن را مورد ارزیابی قرار داد.
منابع داده کنکور
تمامی دادههای مربوط به کنکور از میان گزارشهای رسانهها در سالهای مختلف گردآوری شده است. این داده در لینک زیر در دسترس است:
در متن تحلیل برای از دست ندادن آنها از روشهایی مانند درونیابی خطی و سایر روشهای جایگزین کردن دادههای مفقوده استفاده شده است.
پاورقی و ارجاع
[۲] گرایش بی سابقه داوطلبان به رشته تجربی، سونامی نظام آموزشی، میزگرد تخصصی بررسی کنکور ۹۸ با حضور علی شریفی عضو هیئت علمی دانشگاه شریف و علی زرافشان معاونت سابق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش؛ ایرنا ۹ شهریور ۱۳۹۸ (+)
[۳] افول اقبال رشته ریاضی در سایه رونق رشته تجربی؛ گفتگو با عباس سلطانیان، مدیرکل دفتر آموزش متوسطه نظری وزارت آموزش و پرورش؛ ایرنا، ۱۱ دی ۱۳۹۷ (+)
[۴] مراجعه شود به مورد ۲
[۵] مراجعه شود به مورد ۲
[۶] علوم تجربی انتخاب اول دانشآموزان؛ ایسنا، ۱۷ تیر ۱۳۹۷ (+)
[۷] WHO Global Health Workforce statistics database (+)
[۸] با توجه به عدم ارائه برخی از اقلام آماری کنکور در بعضی از سالها در منابع اصلی متن تحلیل برای از دست ندادن آنها از روشهایی مانند درونیابی خطی و سایر روشهای جایگزین کردن دادههای مفقوده استفاده شده است.
* تصویر نخست با استفاده از عکسی از ایمان حامیخواه (خبرگزاری مهر) از برگزاری کنکور سراسری ۱۴۰۰ در همدان ایجاد شده است (+).
نویسندگان
دانشآموختۀ آمار و تحلیلگر داده
-
علیرضا کدیورhttps://d-mag.ir/pauthor/alirezakd/
-
علیرضا کدیورhttps://d-mag.ir/pauthor/alirezakd/
-
علیرضا کدیورhttps://d-mag.ir/pauthor/alirezakd/
دانشآموختۀ هوش مصنوعی، متخصص یادگیری ماشین و پردازش زبانهای طبیعی
-
سعید مجیدیhttps://d-mag.ir/pauthor/saeedmj/۱۳ مرداد ۱۴۰۱
۱۲ پاسخ
رشد داوطلب انسانی به چه دلیله؟
بررسی کاملی در این مورد انجام ندادیم. اما نکاتی که دوستان فعال در حوزۀ آموزش در این مورد گفتند اینهاست:
– اگر کسی صرفاً بخواهد مدرک تحصیلی بگیرد رشتۀ انسانی گزینه راحتتری است. ظاهراً این گرایش در میان کسانی که سراغ آموزش عالی میروند بیشتر شده. مدرک تحصیلی برای استخدام و ارتقا در بسیاری مراکز جزو ملزومات است.
– افزایش جذب دانشگاههای فرهنگیان و نیاز به معلم در سالهای آینده و افزایش معقول حقوق معلمها
دلیل دیگهای هم که به ذهن من میرسه اینه که شاید یک همبستگی میان رشد داوطلبان انسانی و رشد تعداد داوطلبان دختر وجود داشته باشه. دادهی دقیقی دردرست ندارم اما بهنظر میرسه که از اونجاییکه تعداد دانشآموزان دختر در رشته انسانی بیشتر باشه، همزمان با رشد بیشتر تعداد داوطلبت دختر در کنکور، تعداد داوطلبان شرکتکننده در کنکور علوم انسانی هم افزایش یافته.
پژوهش قشنگی بود سپاس
سلام
بیشتر استخدامی ها رشته مدیریت و حسابداری میخوان که هم آقایون و هم خانم ها میتونند شرکت کنند
از طرفی بعضی رشته هایی مثل برق و مکانیک استخدامی برای خانم ها به ندرت داره برا همین خامم ها سمت این رشته ها نمی رن
دلیل اش اینم هست
ولی چرا رشته های هنر و زبان خارجه متقاضی زیاد شده خب اینا آینده شغلی آنچنانی ندارند که
به هر حال هنر و زبان رشته هایی هستند که برای مثال از جغرافیا و تاریخ و ادبیات و حتی ریاضی و فیزیک محض کاربردی تر به حساب می آیند و امکان خوداشتغالی هم در آن ها هست (فروش محصولات، تدریس خصوصی). زبان خصوصا می تواند دروازه ورود به رشته های دیگر و نیز خروج از کشور باشد.
رشته های شاخه ریاضی،فقط فیزیک محض و ریاضی محض نیستند،مهندسی عمران،برق،مکانیک،معماری،صنایع و اصولا مهندسی ها زیرشاخه ریاضی هستند که بسیار هم کاربردی و صنعتی هستند،اما دلیل کاهش متقاضی ریاضی از نظر من اینه که،قشر نخبه ای که قبلا میرفته مکانیک شریف میخونده که من نمونش رو دارم که تا دکتری شریف خونده،در نهایت باید استخدام یه ارگان دولتی یا خصوصی بشه و پرستیژ و درامدش بسیار پایین تر از پزشک،دندانپزشک و داروسازه ،در حدی که باهاش مثل یه کارمند رفتار میکنند نه یک نخبه!پس قشر نخبه و یا نسبتا خوب جامعه که اگر۱۰سال پیش بود ،رشته ریاضی رو ممکن بود انتخاب کنه ،به جاش میره تحربی به امید قبولی در رشته های پزشکی،در مورد رشته انسانی هم،رشته ی حسابداری بسیار موقعیت خوبی داره همچنان در بازار کار و احتمالا بخشی از داوطلبین ریاضی رو هم به دلیل راحت بودن دروس،جذب کرده،من ۸۶کنکور دادم و معماری خوندم با اینکه مهارت های کار رو کامل دارم،اگر برمیگشتم حتما دندون میخوندم،به دلیل پرستیژ و درامد بالاتر.الان به نسبت زمان ما بسیار اطلاعات سریعتر گردش داره و آدمها از بازار کار رشته های مختلف اطلاع دقیق تری دارند.
سلام چند سال پیش دکتر هادی اصفهانی در مقاله ای انگلیسی نشان داد اوالا بازار کار با گرایش به رشته های تحصیلی ارتباط دارد . ثانیا بازار کار ساختارش بر اساس بازار کار دولتی است در نتیجه سازمانها برای استخدام ها در بورکراسی دولتی بیشتر گرایش های انسانی و اجتماعی را می خواهند لذا گرایش به رشته های انسانی و اجتماعی بیشتر است چون بازار کار دارد و بازار کار عمدتا دولتی است
علاقه به رشته تحصیلی و مدرک ایجاد شدنیه و هدایت شدنیه و فقط یک انتخاب شخصی نیست.
بخش مهمی از دلایل انتخاب توسط مشاوره های معلمهاست(به طور کلی سیستم آموزشی مرکب از آموزش و پرورش و وزارت علوم) و اونا نقش کلیدی دارن.
اونها نباید فقط وضعیت بازار کار رشته ها در لحظه را ببینن و باید بلند مدت نگاه کنن و جوری برنامه ریزی کنن که توازن بین خروجی دانشگاهها تو رشته های مختلف ایجاد بشه.
میشه از جهاتی تشبیه کرد به محصولات کشاورزی، چون هیچ مدیریت کلانی از سوی مسوولین انجام نمیشه، یکسال سیب زمینی اینقد زیاد تولید میشه که میگنده در مقابل پیاز کم تولید میشه و قیمتش میره بالا، سال بعد قضیه برعکس میشه و سالهاست همین چرخه تکرار میشه. (پیاز و سیب زمینی مثال ملموس هستن و امثال زیادی شبیه شون هست)
آیا یک انقلاب آگاهی در ایران پیش رو قرار دارد؟
فکر میکنم پاسخ به این سوال بیشتر از هر چیز در گرو تغییر و تحولاتی هست که برای کیفیت آموزش اتفاق افتاده و اتفاق میافته.
توضیحات درباره رشد گرایش به علوم انسانی در چند سال اخیر مطرح شده عمدتا به نکات درستی اشاره میکنند اما نکتهای که لازمه در این مورد بهش توجه کنیم اینه که خیلی از این توضیحات را میشه درباره چند دهه اخیر داد و لزوما به چند سال اخیر (یعنی از نیمه دهه نود) مربوط نمیشه. گرایش به رشته انسانی از حدود سال ۱۳۹۵ تغییر جهت داده و از وضعیت نزولی به صعودی تغییر کرده و به کلی زیر و رو شده و در طول چهار سال منتهی به ۱۴۰۱ بیشتر از دو برابر شده و از ۲۰۰ هزار داوطلب به بیش از ۴۰۰ هزار داوطلب در سال ۱۴۰۱ رسیده..
توضیحی که برای افزایش گرایش به انسانی ارائه میدیم باید دو تا ویژگی داشته باشه:
(۱) از نظر زمانی انطباق قابل قبولی بر افزایش گرایش به انسانی از نیمه دهه نود داشته باشه.
(۲) از نظر مقیاس و بزرگی بتونه به صورت تقریبی افزایش در حد بیشتر از دو برابر شدن را تا حدی بتونه توضیح بده.
در حالیکه افتی که برای رشته ریاضی اتفاق افتاده اتفاقیه که چند دهه ست در جریانه و نمیشه دست کم در دادههایی که در این مطالعه آمده نمیشه زمان خاصی را برای شروع یک افت ناگهانی مشخص کرد