مسعود پزشکیان و سعید جلیلی بیشترین آرا را در مرحله نخست انتخابات به خود اختصاص دادند و بر رقبای خود پیروز شدند، اما اکثریت جامعه دست به انتخاب نزد و حتی گروههای جدیدی از جامعه نیز به اکثریت خاموش پیوست. از مهمترین مصادیق رجوع به کار کارشناسی در حکمرانی مراجعه به پیمایش و افکارسنجی برای شنیدن صدای جامعه و توجه به آن در تصمیمگیریهاست. اکنون یک پیمایش ملی با پیامهای روشن پیش روی همه است و برای تصمیمگیری کارشناسانه باید آن را به رسمیت شناخت و به کار بست.
مهمترین پیام انتخابات ۸ تیر ۱۴۰۳
انتخابات ۸ تیر ۱۴۰۳ در مقایسه با انتخابات کممشارکت ۱۴۰۰ رقابتی بود و نتیجهای از پیشتعیینشده نداشت، با این وجود این بار بخش بزرگتری از جامعه آن را به رسمیت نشناخت. جامعه مشکل معیشت دارد و کارزار انتخاباتی نامزدها در مرحله نخست رنگ و بوی اقتصادی فراوانی داشت، در انتخابات قبل یک اقتصاددان کاندیدا بود و در این انتخابات نیز نامزدها اغلب به مشکلات اقتصادی ارجاع میدادند و حتی وعده توزیع گوشت و طلا و زمین هم داده شد. اما اکثریت جامعه علیرغم مشکلات ریز و درشت اقتصادی، وقعی ننهاد و روند فزاینده آرای خاموش به صعود خود ادامه داد.
از نظر اکثریت جامعه این انتخابات فاقد حداقلهای لازم برای حل مسائل کشور تشخیص داده شد و اکثریت مردم چشماندازی برای حل مشکلات اقتصادی خود در آن نیافتند. آنها علیرغم مشکلات اقتصادی فراوان، با نگاه به مسئله از منظر سیاست، گزینه عدم مشارکت سیاسی را انتخاب کردند.
افزایش پرشتاب آرای خاموش مهمترین روند سیاسیاجتماعی ایران در ۱۵ پانزده سال اخیر است[۱].
افزایش اکثریت خاموش علیرغم رقابتیتر بودن فضای انتخابات نسبت به دوره قبل، اگرچه مهمترین پیام انتخابات است اما تنها پیام آن نیست. پیام دوم بر خلاف پیام اول که مربوط به آرای خاموش بود، مربوط به رأیدهندگان است.
حضور پررنگ آرای غیرسیاسی
در انتخابات ۱۴۰۳ از مجموع رأی اصولگرا و جبهه انقلاب در مقایسه با انتخابات ۱۴۰۰ حدود ۱۰ میلیون کم شده و به رأی اصلاحطلب و اعتدالگرا ۸ میلیون اضافه شده است. این در حالیست که مشارکت در این فاصله کم شده و تعداد رأیدهندگان کاهش یافته است. به عبارت دیگر، احتمالا بخش قابل توجهی از آرای نمایندگان دو جریان سیاسی در فاصله ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ جابجا شده است. به بیان دیگر به نظر میرسد بخشی از کسانی که در انتخابات ۱۴۰۰ به رئیسی رأی داده بودند در انتخابات ۱۴۰۳ به پزشکیان رای دادند. اینها گروههای غیرسیاسی جامعه هستند و تعلق نامزدها به جناحهای سیاسی مختلف تاثیری روی رای دادن یا رای ندادن آنها ندارد.
مشابه این وضعیت در مرحله اول و دوم انتخابات ۱۳۸۴ با وضوح بیشتری قابل مشاهده است. در این انتخابات نیز رای برخی از نامزدهای اصلاحطلب مثل مهدی کروبی در مرحله اول، در مرحله دوم به سبد کاندیدای اصولگرا یعنی محمود احمدینژاد ریخته شد[۲].
وقتی انتخابِ بخشی از جامعه در فرصت یک هفتهای بین مرحله اول و دوم انتخابات ۱۳۸۴ یا فاصله سه ساله ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ بین جریانهای سیاسی رقیب جابجا میشود، بهتر است از اتلاق نام جریانهای سیاسی به این گروه از رأیدهندگان پرهیز کرد.
نقش تعیینکننده آرای غیرسیاسی در زمان کاهش مشارکت
نکته مهم در پیام مرحله اول انتخابات ۱۴۰۳ تصحیح یک برداشت متواتر اما نه چندان درست است. برخلاف آنچه معمولا تصور میشد که هنگام پایین بودن مشارکت در انتخابات اصولگرایان بر اصلاحطلبان پیروز انتخابات میشوند، به نظر میرسد با پایین آمدن مشارکت سیاسی، نگاه به انتخابات از منظر سیاست به طور کلی کمرنگ میشود و به تبع آن رقابت بین جریانهای سیاسی از موضوعیت میافتد و آرای غیرسیاسی سرنوشت انتخابات را تعیین میکنند. حضور پررنگ آرای غیرسیاسی در انتخاباتهای کممشارکت ۱۳۸۴، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۳ قابل مشاهده است.
به بیان دیگر، با افول مشارکت بیشتر از آنکه با پایگاه اجتماعی جریانهای سیاسی یا با پایگاه اجتماعی یک جریان سیاسی خاص در انتخابات مواجه شویم با مردم معمولی طرف میشویم.
هر حکومتی سر کار باشد احتمالاً با کاهش مشارکت سیاسی بیش از هرچیزی با بخشی از رأیدهندهها طرف میشود که گرایشهای سیاسی در آنها پررنگ نیست. آرای خاموش نیز به صورت یکدست سیاسی نیست. این گروه از مردم احتمالا در آرای خاموش نیز حضور دارند و به دلایل مختلف شرکت در انتخابات را حتی در گذران روزمره زندگی خود موثر نیافتهاند.
این دو پیام چه معنایی دارند؟
برای اینکه بتوانیم معنای این دو پیام را درک کنیم، بهتر است آنها را با نگاهی به وضعیت کنونیِ کارزارهای انتخاباتی مورد بررسی قرار دهیم و به این پرسش پاسخ دهیم: آیا میتوان با استفاده از این دو پیام راهبردی برای پیروزی در مرحله دوم انتخابات پیدا کرد؟
کاندیدایی در مرحله دوم انتخابات پیروز میشود که بتواند با جذب گروههای جدیدی از جامعه، آرای خود را نسبت به مرحله اول افزایش دهد. بر این اساس، دو جهتگیری بر با استفاده از پیامهای یادشده قابل طرح است:
- جذب آرای خاموش
- جذب آرای غیرسیاسی
۱ - جذب آرای خاموش
مهمترین پیام ۸ تیر ۱۴۰۳ این است که مسائل کشور در سطح این انتخابات قابل حل نیست و دولت برآمده از آن، نه تنها توان کافی برای حل مسئله نخواهد داشت بلکه ممکن است برای روی کار ماندن خود در وضعیتهای خسارتبار و خطیری قرار بگیرد.
برای مخاطب واقع شدن آرای خاموش و جذب ایشان لازم است ابتدا نشان داد که پیامشان شنیده شده است. آنچه به ایشان این پیام را میدهد که حرفشان شنیده شده طرح موضوعی متمایز و فراتر از سطح این انتخابات است.
از شعارهایی که در مرحله نخست انتخابات داده شد، آشتیجویی، ائتلافسازی، اجماع کارشناسی و بالا بردن انسجام داخلی است. این شعارها کلنگر هستند و استعدادهایی برای طرح موضوعات اساسی دارند. در نتیجه میتوان آنها را برای نشان دادن اینکه پیام اکثریت خاموش شنیده شده به کار گرفت.
بازگشت به اجماع کارشناسان برای پرداختن به مسائل جزئی و کماهمیت نیست. هدف از ائتلافسازی حل مسائل اساسی کشور است. برای گذراندن کشور از این گردنه سخت لازم است چشماندازی ایجاد شود از اینکه ائتلافسازی در چه سطحی و برای حل چه مسائلی انجام خواهد شد و چگونه میتواند مسائل اساسی کشور مثل تقویت استقلال قوا[۳]، اصلاح ساختار انتخابات، افزایش آمار اشتغال زنان[۴]، بهبود آزادیهای اجتماعی و سبک زندگی را در بر بگیرد.
اگر خواستۀ بخشهایی از آرای خاموش اصلاحات اساسی و تغییرات بدون خشونت باشد، چگونه باید آنها را پیگیری کنند؟ آنها میدانند رئیس جمهور اختیاری برای تغییراتِ فراتر از قوه مجریه ندارد اما دست کم میتواند این خواسته را از زبان ایشان بیان کند. اگر این بخش از آرای خاموش چنین فرصتی برای پیگیری خواستههایش داشته باشد ممکن است به استفاده از آن فکر کند.
ضرورت پرهیز از تکرار
نخستین سیاستی که معمولا در کارزارهای انتخاباتی سراغ آن میروند سرمایهگذاری روی آرای منفی و هیولاسازی از رقیب است. این سیاست در دورههای قبلی انتخابات ریاست جهوری در ایران کموبیش جواب داده است. احمدینژاد با لولو شدن هاشمی رئیس جمهور شد، روحانی با لولو شدن جلیلی و قالیباف و رئیسی. اما لولوسازی در مرحله نخست انتخابات ۱۴۰۳ چندان جواب نگرفت. تعداد لولوها زیاد شده و ترس جامعه تا حد زیادی از لولوها ریخته و در نتیجه توفیق آن برای جذب آرای خاموش در مرحله دوم نیز مورد تردید است.
با توجه به اینکه مخاطب اصلی چنین گفتمانی آرای خاموش است، نقدی که به این راهبرد وارد است نشنیدن پیام آرای خاموش است. پیام آرای خاموش به نامزدهای انتخابات این است که شما نمیتوانید کاری انجام دهید. سرمایهگذاری روی وجه منفی رقیب تنها زمانی میتواند با توفیقهایی همراه باشد که حداقل ویترین انتخاباتی کاندیداها با چهرههای تکراری پر نباشد.
۲ - جذب آرای غیرسیاسی
ممکن است تصور شود باید با ائتلاف با نفر سوم انتخابات و جذب سبد آرای وی در مرحله دوم به قدرت رسید. اما یک پیام دیگر این انتخابات، «نه» به کاندیدای سوم و جریانی است که کاندیدای سوم آن را نمایندگی میکند. ائتلاف برای جذب آرای کاندیدای سوم برای هر یک از دو کاندیدای رقیب در مرحله دوم پرریسک است، چون ممکن است «نه» به کاندیدای سوم به آنها نیز سرایت کند و بخشی از آرای خود را از دست بدهند.
چنانچه پیشتر گفته شد بخش قابل توجهی از پایگاه پزشکیان و جلیلی در این انتخابات آرای غیرسیاسی است. تفاوت قالیباف و پورمحمدی با جلیلی و پزشکیان از نظر آرای غیرسیاسی چه بود که به حمایت از جلیلی و پزشکیان گرایش پیدا کردند؟
تشابه جلیلی و پزشکیان در نظر آرای غیرسیاسی، تعلق ایشان به عدالت اجتماعی، فسادستیزی، حساسیت به بیتالمال و حقالناس و فاصلهگذاری با شبکههای پرنفوذ رانت و مافیاست. موضوع تبعیض برای آرای غیرسیاسی معنادار است. آنها مسئولیت مشکلات اقتصادی و محرومیتهای خود را کسانی میدانند که با واسطه یا بیواسطه به منابع پول و قدرت وصل هستند و از منابع عمومی به نفع خود استفاده میکنند.
باید به این نکته نیز توجه داشت که حتی تمرکز تبلیغاتی قالیباف روی «تجربه اجرایی» و «کارآمدی» نیز علی رغم نیاز مبرم کشور به این ویژگیها گرهی از کار او باز نکرد.
اگر پیام آرای خاموش این است که مسائل کشور در سطح این انتخابات حل نمیشود، پیام آرای غیرسیاسی، که بخش قابل توجهی از رأیدهندهها هستند، این است که ما کاری به سیاست نداریم، مسئله ما عدالت اجتماعی و ضدیت با فساد است. «نه» به قالیباف در این انتخابات نشان میدهد در حال حاضر مسئله عدالت اجتماعی و ضدیت با فساد برای آرای غیرسیاسی حتی از کارآمدی هم مهمتر است.
برای جذب آرای غیرسیاسیِ بیشتر در مرحله دوم باید محل نزاع را روی مسئله عدالت اجتماعی تعریف کرد و برای ضدیت با فساد شمشیر کشید. این استراتژی میتواند آرای غیرسیاسی را چه از پایگاه رقیب چه از آرای خاموش تا حدی جذب کند. هر چه تیغ مبارزه با رانت و فساد و مهمترین مصادیق امروز آن یعنی کاسبان تحریم تیزتر باشد، توانایی جذب آرای غیرسیاسی بیشتر میشود.
نشانه چندانی برای اینکه بتوان در این مرحله با پرداختن به منازعات رایج بین جریانهای سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا رأی جذب کرد، وجود ندارد.
در مرحله دوم انتخابات چه خواهد شد؟
کسی در مرحله دوم انتخابات عمکلرد بهتری خواهد داشت که در فاصله یکهفتهای مرحله اول و دوم انتخابات به مردم نشان دهد پیامهای مرحله اول انتخابات را بهتر شنیده است.
اکثر کسانی که با عینک سیاست به این انتخابات نگاه میکنند در مرحله نخست بیرون از دایره رأیدهندگان ایستادند، بخش قابل توجهی از رأیدهندگان در پی عدالت اجتماعی و ضدیت با فسادند.
تجربه افت مشارکت در مرحله دوم انتخابات ۸۴ نشان میدهد نمیتوان به افزایش مشارکت ظرف یک هفته دل بست. در دور دوم انتخابات ۸۴ نرخ مشارکت در مقایسه با دور اول کاهش یافت.
مهمترین مشخصهای که مردم در تصمیمگیری انتخاباتی خود به آن توجه میکنند این است که اراده عمومی به چه چیزی تعلق گرفته است. آنها توان تغییر را تنها در اراده عمومی جستجو میکنند و تنها چیزی که چراغ امید را در دلشان روشن میکند حضور همنوع است. پس از اعلام نتایج دور اول انتخابات، جامعه متوجه شده حمایت اکثریت پشت این دولت نیست و ممکن است به فاصلهگذاری با آن فکر کنند.
به همین خاطر بهتر است جذب آرای غیرسیاسی در اولویت قرار بگیرد. سرمایهگذاری روی آرای منفی رقیب تنها در صورتی موثر میافتد که کاندیداها با ارائه ویترینی متفاوت نشان دهند تکرار دولتهای قبل نیستند و وجه تمایزشان با آنها را تعریف کنند. با این حال نشانههای چندانی از اثرگذاری آن به چشم نمیخورد.
کسی در مرحله دوم نتیجه بهتری خواهد گرفت که در مخاطبشناسی دقیق و موثر عمل کند و با صراحت و هوشمندی به مردم نشان دهد پیامهای آنان را دریافت کردهاست.
ارجاع و پانویس
[۱] اصلاح آرای خاموش در مقاله زیر تعریف شده است: تحلیل سبد رأی جریانهای سیاسی در ایران و سرنوشت آرای خاموش، محمدجواد شاکر آرانی، علیرضا کدیور، دقیقه ۸ تیر ۱۴۰۳ (+)
نمودارهای این مقاله از همین منبع اخذ و تکمیل شده است. تمامی دادهها از آمار رسمی وزارت کشور دریافت شده است. تمامی دادههای مرتبط با انتخابات از گزارشهای رسمی ستاد انتخابات وزارت کشور در ادوار مختلف اخذ شده و با فرض صحت در بررسی حاضر مورد استفاده قرار گرفته است.
[۲] در مورد مشابهتهای نتایج انتخابات ۱۴۰۳ با انتخابات ۱۳۸۴ دیگران نیز نوشتهاند. به عنوان نمونه به مقاله زیر مراجعه کنید:
برخاستن ناگزیر جامعه از دنده چپ | تحلیل اولیه از نتایج دور اول انتخابات: چپ دموکرات در برابر پوپولیست اقتدارطلب، متین غفاریان، رویداد۲۴، ۹ تیر ۱۴۰۳ (+)
[۳] چرا در ایران استقلال قضایی شکل نگرفته، مهدی سمائی صحنهسرایی، دقیقه ۱۴۰۲ (+)
[۴] اشتغال زنان مسئله فراموش شده ایران، علیرضا کدیور، دقیقه، نخستین انتشار ۱۴۰۱، به روزرسانی ۱۴۰۳ (+)
نویسندگان
دانشآموختۀ آمار و تحلیلگر داده
-
علیرضا کدیورhttps://d-mag.ir/pauthor/alirezakd/
-
علیرضا کدیورhttps://d-mag.ir/pauthor/alirezakd/
-
علیرضا کدیورhttps://d-mag.ir/pauthor/alirezakd/
یک پاسخ