نگاهی به آمار تحصیلات دانشگاهی در ایران و رابطه آن با جنسیت و قومیت

cover

پس از انتشار مقالات «نابرابری در وضعیت سواد اقوام ایرانی» در خرداد ۱۴۰۲ و «تحلیل آمار بازماندگی از تحصیل و مسئله گسست در مقطع متوسطه» در بهمن ۱۴۰۲ تعدادی از خوانندگان پرسش‌هایی درباره وضعیت شاخص‌های دیگری مثل تحصیلات، اشتغال، سلامت، فقر و مانند آن‌ها در میان اقوام مطرح کردند. این گونه پرسش‌ها در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ نیز در گفتگوهای انتخاباتی مطرح شد و مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت. به همین خاطر تلاش خواهیم کرد تا در این مقاله و احتمالا چند مقاله دیگر با تحلیل داده‌های سرشماری ۱۳۹۵ و رابطه آن با جمعیت اقوام، این موضوعات را از دریچه آماری مورد بررسی قرار دهیم. این مقاله به تحلیل داده‌های تحصیلات بعد از متوسطه و بررسی رابطه آن با قومیت[۱] اختصاص خواهد داشت.

بررسی وضعیت تحصیلات

در سرشماری ۱۳۹۵ مرکز آمار ایران[۲]، آمار جمعیت تحصیلکرده با توجه به آخرین مدرک تحصیلیِ اخذه شده بعد از مقطع دیپلم در دسترس عموم قرار دارد[۳]. مطابق این داده‌ها در سال ۱۳۹۵ توزیع مدرک تحصیلی در میان تقریبا ۸۰ میلیون نفر جمعیت کشور به صورت زیر است:

  • ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر مدرک تحصیلی کاردانی (۳%)
  • ۵ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر مدرک کارشناسی (۷.۳%)
  • ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر مدرک کارشناسی ارشد یا دکتری حرفه‌ای مثل پزشکی عمومی (۱.۶%)
  • ۱۴۸ هزار نفر مدرک تحصیلی دکترای تخصصی یا مدراک بالاتر از آن

در مجموع ۹ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر معادل ۱۲% جمعیت کشور در سال ۱۳۹۵ از تحصیلات کاردانی یا بالاتر برخوردار بوده‌اند.

 

جمعیت ایران در سرشماری ۱۳۹۵ مرکز آمار به تفکیک آخرین مدرک تحصیلی

آخرین مدرک تحصیلی

جمعیت

کل جمعیت

درصد از کل

کاردانی

      ۲,۳۷۸,۷۳۲

     ۷۹,۸۷۷,۴۷۲

۳.۰%

کارشناسی

       ۵,۸۱۹,۷۹۸

۷.۳%

کارشناسی ارشد و دکترای حرفه‌ای

        ۱,۲۹۱,۳۳۶

۱.۶%

دکترای تخصصی و فوق دکترا

           ۱۴۷,۹۴۹

۰.۲%

سایر (دیپلم و زیر دیپلم)

     ۷۰,۲۳۹,۶۵۷

۸۷.۹%

 

مقایسه وضعیت تحصیلی زن و مرد در شهر و روستا

آیا مدارکِ تحصیلیِ جمعیت بین زن و مرد و شهر و روستا یکسان است؟

بررسی داده‌های سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵ نشان می‌دهد که آخرین مدرک تحصیلی در میان زنان و مردان شهری و روستایی در شهرستان‌های کشور تفاوت‌های سیستماتیکی دارد. به عنوان نمونه میزان تحصیلات در جمعیت شهری چه در میان زنان و چه در میان مردان از مقدار معادل آن در جمعیت روستایی بیشتر است. مثلا در ‌شهرستان خوانسار، در میان زنان شهری بیش از ۹% از جمعیت مدرک تحصیلی کارشناسی دارند اما این مقدار در میان زنان روستایی کمتر از ۳% است. مقایسه توزیع درصد جمعیت تحصیلکردۀ شهرستان‌های ایران بین شهر و روستا و زن و مرد به خوبی این تفاوت‌ها را آشکار می‌کند.

تفاوت میزان تحصیلات در جمعیت شهری و روستایی به خوبی در منحنی توزیع درصد جمعیت تحصیلکرده در شهرستان‌های ایران قابل مشاهده است (نگاه کنید به گرایش توزیع‌ها به سمت راست در ستون شهری در مقایسه با ستون روستایی).

نسبت جمعیت تحصیلکرده در میان زنان و مردانِ شهری و روستایی به تفکیک آخرین مدرک تحصیلی
(سرشماری ۱۳۹۵)

آخرین مدرک تحصیلی

روستایی

شهری

زن

مرد

زن

مرد

کاردانی

۰.۹۲%

۱.۶۷%

۳.۱۵%

۳.۹۸%

کارشناسی

۲.۴۷%

۲.۹۹%

۹.۴۶%

۸.۳۱%

کارشناسی ارشد و دکترای حرفه‌ای

۰.۲۳%

۰.۴۳%

۱.۸۱%

۲.۳۲%

دکترای تخصصی و فوق دکترا

۰.۰۱%

۰.۰۳%

۰.۱۴%

۰.۳۵%

 

تفاوت در میان زن و مرد به یکدستی تفاوت در میان جمعیت شهری و روستایی نیست. نسبت مردانِ دارای مدرک کاردانی، کارشناسی ارشد و دکتری از کل جمعیت، در مقایسه با زنان بیشتر است. اما در میان دارندگان مدرک کارشناسی، در جمعیت شهری، سهم زنان تحصیلکرده از مردان بیشتر است. در میان زنان شهری ۹٫۴۶% از جمعیت از تحصیلات کارشناسی برخوردارند، اما این مقدار در میان مردان شهری ۸٫۳۱% است (۱.۱۵ واحد درصد کمتر یا به صورت نسبی ۱۲% کمتر). نتیجه مقایسه درصد جمعیت تحصیل کرده بین زن و مرد در شهر و روستا در جدول زیر آمده است.

مقایسه درصد جمعیت تحصیلکرده بین زن و مرد و شهری و روستایی (سرشماری ۱۳۹۵)

آخرین مدرک تحصیلی

تفاوت مرد با زن

تفاوت شهری با روستایی

روستایی

شهری

زن

مرد

کاردانی

۸۱%

۲۶%

۲۴۲%

۱۳۸%

کارشناسی

۲۱%

۱۲% –

۲۸۲%

۱۷۸%

کارشناسی ارشد و دکترای حرفه‌ای

۸۶%

۲۸%

۶۷۵%

۴۳۶%

دکترای تخصصی و فوق دکترا

۲۲۰%

۱۴۵%

۱۶۱۰%

۱۲۱۲%

چنانچه در مقایسه تحصلات زنان و مردان مشاهده می‌شود زنان شهری دارای تحصیلات کارشناسی، تنها گروهِ جمعیتی هستند که تفاوت زن و مرد در آن با دیگر گروه‌های جمعیتی همخوان نیست. در داده‌های سرشماری ۱۳۹۵ درصد زنان شهری دارای مدرک کارشناسی، ۱۲% از جمعیت مردان شهری با مدرک کارشناسی بیشتر است. توجه به این تفاوت در فهم ریشه‌ برخی تحولات اجتماعی در سال‌های اخیر راهگشا خواهد بود.   

مقایسه تحصیلات گروه‌های سنی

تفاوت در جمعیت تحصیلکرده در داده‌های سرشماری به زنان و مردان شهری و روستایی خلاصه نمی‌شود. آموزش عالی در ایران پدیده‌ای جدید است و برخی از نسل‌های ابتدایی آن همچنان در قید حیاتند. به همین سبب، با توجه به گسترش آموزش عالی در دهه‌های اخیر انتظار می‌رود آمار جمعیتِ تحصیلکرده در گروه‌های سِنّی مختلف تفاوت‌های قابل توجهی داشته باشد. برای بررسی این مورد، توزیع درصد جمعیت تحصیلکرده در شهرستان‌های کشور را به تفکیک گروه سِنّی نیز مورد بررسی قرار دادیم[۴].

 

مقایسه توزیع جمعیت تحصیلکرده به تفکیک گروه سنی در شهر و روستا و بین زن و مرد حاوی نتایج مهمی است. در جمعیتِ مسن‌تر درصد مردان تحصیلکرده از درصد زنان تحصیلکرده تقریبا در تمامی مقاطع تحصیلی بیشتر است. اما هر چه نگاهمان را از گروه‌های مسن‌تر به سمت گروه‌های جوان‌تر معطوف کنیم این تفاوت کمتر می‌شود و توزیعِ درصدِ جمعیت تحصیلکرده مردان و زنان به یکدیگر نزدیک می‌شود. کاهش اختلاف تحصیلات زن و مرد در میان گروه‌های سِنّی جوان‌تر در میان زنان شهری با مدرک کارشناسی تا آنجا پیش می‌رود که درصد ایشان در شهرستان‌های کشور در بازه سنی ۲۰ تا ۴۰ سال به طور میانگین از مردان پیشی می‌گیرد.

افزایش تقاضا برای نقش‌آفرینی زنان

یک تغییر الگوی مهم: افزایش چشمگیر تحصیلات زنان در متولدین بعد از انقلاب
Picture4

زنان شهری ۲۰ تا ۴۰ ساله در سرشماری ۱۳۹۵ مرکز آمار ایران در واقع متولدین نیمه دوم دهه پنجاه، دهه شصت و نیمه اول دهه هفتاد هستند. در میان دارندگان تمامی مدارک تحصیلی، تعداد زنانِ شهریِ متولد نیمه دوم دهه پنجاه به بعد با مدرک تحصیلی کارشناسی بیشتر از مردان است (نگاه کنید به موقعیت قله‌های نارنجی‌ و سبز نسبت به یکدیگر در نمودارهای فراوانی زیر). 

به هم خوردن الگوی سابق یعنی غلبۀ جمعیت مردان تحصیلکرده در مقایسه با زنان تحصیلکرده، به خودی خود پدیده‌ای مهم و در خور توجه است و تقاضا برای نقش‌آفرینی زنان را در دهه‌های اخیر در جامعه ایرانی به صورت چشمگیری افزایش داده است[۵].

اینکه چرا درصد زنان شهری دارای تحصیلات تکمیلی (کارشناسی ارشد و مدارک بالاتر از آن) در گروه‌های سِنّی جوان‌تر مانند درصد زنان شهری لیسانسه از مردان پیشی نگرفته نیازمند بررسی و واکاوی مستقل است. این پدیده می‌تواند تحت تاثیر عوامل اجتماعی‌ و فرهنگی رخ داده باشد یا نتیجه سیاست‌های اعمال شده باشد. برای پی بردن به اینکه سهم کدام یک از این عوامل بیشتر بوده مطالعات بیشتری لازم است.

نتایج بررسی میزان تحصیلات جمعیت

چنانچه مشاهده شد، درصد جمعیت تحصیلکرده‌ در شهرستان‌های ایران نه تنها در میان زنان و مردان شهری و روستایی، بلکه در گروه‌های سِنّی و در مقاطع مختلف تحصیلی تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای دارد و به همین خاطر در قالب یک الگوی واحد قابل بیان نیست. به عنوان نمونه درصد مردان ۳۵ تا ۳۹ ساله شهری که مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد یا دکتری حرفه‌ای دارند بیشتر از زنان است در حالیکه این وضعیت در میان افراد ۳۵ تا ۳۹ ساله‌ای که مدرک کارشناسی دارند برعکس است. در نتیجه برای بررسی رابطه میزان تحصیلات جمعیت با یک متغیر دیگر مثل درصد گویشوران زبان‌های موجود در کشور بهتر است بررسی به تفکیک زن و مرد، شهری و روستایی، گروه سنی و حتی مدرک تحصیلی انجام شود.

تحلیل رابطه تحصیلات و قومیت

آیا روابط‌ معناداری بین تعداد گویشوران هر زبان و تحصیلات در جمعیت در شهرستان‌های ایران در هر یک از گروه‌های یادشده شامل جنسیت، وضعیت سکونت و گروه سنی وجود دارد؟

برای بررسی رابطه تحصیلات و قومیت، درصد جمیعت تحصیلکرده را به تفکیک جنسیت، وضعیت سکونت و گروه سنی تابعی از درصد گویشوران زبان‌های موجود در آن شهرستان در نظر می‌گیریم تا با مدلسازی آماری[۶] عوامل موثر را پیدا کنیم. در این جا منظور از عامل موثر درصد گویشوران هر یک از زبان‌های موجود در کشور است [۷] و هدف از این بررسی این است که ببینیم افزایش گویشوران کدام یک از زبان‌ها در شهرستان با افزایش سطح تحصیلات همراه است.

تحلیل نتایج مدلسازی رابطه قومیت و تحصیلات

تحلیل نتایج مدلسازی چند نکته را نشان می‌دهد[۸]:

 

  • رابطه گویشوران زبان‌های مختلف با تعداد افراد تحصیلکرده به طور کلی در گروه‌های سنی جوان‌تر بیشتر از گروه‌های مسن‌تر است. به عبارت دیگر، روابط معنادارِ مشاهده شده بیشتر مربوط به چند دهه اخیر است. البته نباید از یاد برد، از آنجا که سطح تحصیلات دانشگاهی در گروه‌های مسن‌تر به طور کلی پایین‌تر از سطح تحصیلات گروه‌های سنی جوان‌تر است، ممکن است در گروه‌های مسن‌تر تعداد افراد تحصیلکرده در میان برخی از گویشوران از نظر فراوانی برای شکل‌گیری هرگونه‌ رابطه‌ بین متغیرهای تبیین‌گر (درصد گویشوران) و متغیر وابسته (تحصیلات) کافی نباشند.
  • ضرایب تاثیری که برای تحلیل رابطه درصد گویشوران و تحصیلات، معنادار به دست آمد در اغلب موارد کوچک‌تر از ضرایبی است که در نتایج تحلیل رابطه قومیت و سواد [۹] و همینطور قومیت و بازماندن از تحصیل[۱۰] به دست آمده بود. بزرگ‌ترین ضریب تاثیرِ قومیت در وضعیت سواد و بازماندن از تحصیل به ترتیب ۰.۶۲ و ۰.۳۸ است در حالیکه بزرگ‌ترین ضریب تاثیرِ قومیت در تحصیلات ۰.۱۴ است. به عبارت دیگر به نظر می‌رسد تاثیر قومیت بر وضعیت سواد و بازماندن از تحصیل بیشتر از تاثیر آن بر میزان تحصیلات دانشگاهی و علمی‌کاربردی باشد. به بیان دیگر به نظر می‌رسد نابرابری در تمامی گروه‌های سِنّی، بیش از آنکه در میزان تحصیلات نمایان شود، خود را در بیرون ماندن از چرخه تحصیل نشان می‌دهد.
  • روابط معنادار بدست آمده بیشتر مثبت هستند تا منفی (نگاه کنید به تعداد بیشتر خانه‌های سبز در نتایج مدلسازی). منظور از ضریب تاثیر مثبت این است که افزایش درصد گویشوران در آن دسته به طور متوسط با افزایش مدرک تحصیلی جمعیت همراه می‌شود.
  • رابطه مستقیم (مثبت) بین گویشوران برخی زبان‌ها مثل لری، کردی، فارسی و ترکی به عنوان نمونه در میان مردان لیسانسیه در جمعیت شهری به ویژه در گروه‌های سِنّی جوان‌تر مشاهده می‌شود. اما رابطه مستقیمِ درصد گویشوران زبان‌های کاسپین شامل گیلکی، مازندرانی و مانند آن‌ها با تحصیلات جمعیت قدمت بیشتری از سایر روابط دیگر زبان‌ها دارد و در اغلب گروه‌های سنی مشاهده می‌شود.
  • بین گویشوران زبان عربی و دارندگان تمامی مدارک تحصیلی در گروه‌های سنی مختلف در جمعیت روستایی در اغلب موارد رابطه مثبتی دیده می‌شود که می‌تواند با تقاضایی که توسعه صنعت نفت برای اشتغال در مناطق جنوبی کشور به وجود آورده بی‌ارتباط نباشد. با این حال، این الگو در میان گروه‌های سنی جوان‌تر کمتر دیده ‌می‌شود.
  • در تمامی مقاطع تحصیلی غیر از مدرک کارشناسی ارشد و دکتری در جمعیت شهری، در گروه‌های سنی جوان‌تر، افزایش جمعیت گویشوران بلوچ با کاهش درصد دارندگان مدرک تحصیلی همراه شده است. به عبارت دیگر با افزایش درصد جمعیت بلوچ در شهرستان تعداد تحصیلکرده‌های آن به طور متوسط کاهش می‌یابد.
  • در میان زنان روستایی دارای مدرک کاردانی، در گروه‌های سنی جوان‌تر رابطه‌ای معکوس (منفی) بین درصد گویشوران کرد و درصد دارندگان این مدرک تحصیلی در شهرستان مشاهده می‌شود.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

بررسی داده گویشوران زبان به عنوان شاخصی از قومیت و تحلیل رابطه آن با میزان تحصیلات جمعیت در مقاطع مختلف نشان می‌دهد، روابطی بین قومیت و میزان تحصیلات جمعیت وجود دارد. این روابط به هیچ رو در وضعیت‌های مختلف یکسان نیست و در گروه‌های سنی و در میان دارندگان مدارک تحصیلی مختلف متفاوت است. اگر تحلیل رابطه قومیت و تحصیلات را بدون توجه به گروه سنی برای تمامی تحصیلکردگان مقطع کاردانی و بالاتر تنها به تفکیک شهر‌ و ‌روستا و زن ‌و ‌مرد در دستور کار قرار دهیم به تصویری کلی از رابطه قومیت و تحصیلات می‌رسیم. رابطه بین قومیت و تحصیلات پس از تجمیع داده‌ها روی تمامی گروه‌های سنی و تمامی مدارک تحصیلی نیز همچنان قابل مشاهده است.

از جمله اقوامی که رابطه منفیِ معنادارِ بین جمعیت آن‌ها و تحصیلات شهرستان پس از تجمیع داده‌ها مشاهده می‌شود، می‌توان به زن بلوچ، مرد بلوچ روستایی و زن کرد روستایی اشاره کرد. نقشه درصدِ جمعیتِ دارای مدرک کاردانی و بیشتر در شهرستان‌های ایران نیز این نتایج را به صورت کلی تایید می‌کند.

اگر تاثیر مثبت و منفی درصد گویشوران را به عنوان نشانه‌ای از وجود گونه‌ای از تبعیض‌ مثبت یا منفی اعم از زمینه‌های اجتماعی یا عدم دسترسی به امکانات در میان اقوام کشور درنظر بگیریم، باید گفت نابرابری در وضعیت سواد بیشتر مربوط به گذشته است چرا که تحت تاثیر برنامه‌های آموزش همگانی به صورت کلی در دهه‌های اخیر در اکثر اقوام کاهش یافته و در گروه‌های جوان‌تر به طور نسبی کمتر دیده می‌شود[۱۱]، اما نابرابری در تحصیلاتِ پس از متوسطه در میان مردم بلوچ و زنان روستایی کُرد مسئله‌ای متاخرتر است چرا که نمونه‌های آن بیشتر در گروه‌های سنی جوان‌تر دیده‌ می‌شود. این تاثیرات در گروه‌های سنی جوان‌تر از نظر بزرگی ضرایب نیز چندان از یکدیگر دور نیستند. در نتیجه باید گفت ساختار نابرابری که با گسترش آموزش همگانی و نهضت‌های سوادآموزی چند دهه برای کنترل آن تلاش شده بود همچنان فعال است و تحصیلات مردم بلوچ در مقاطع بالاتر از دیپلم را به عنوان یک پدیده به نسبت جدید تحت تاثیر قرار می‌دهد.  

به عنوان قدم بعدی این مطالعه، روی عواملی مثل وضعیت اشتغال و سلامت متمرکز خواهیم شد. پایدارترین روش کاهش نابرابری‌های اجتماعی، ایجاد فرصت‌های برابر برای تمام گروه‌های اجتماعی با ارتقای وضعیت خدمات عمومی پایه‌ای مثل آموزش و سلامت و افزایش برابری در آن‌ها است.  

ارجاع و پانویس

[۱] توضیحات بیشتر درباره داده‌ گویشوران که به عنوان شاخصی از قومیت در این مطالعه استفاده شده در مقاله «نابرابری در وضعیت سواد اقوام ایرانی» آمده است: d-mag.ir/p11415

[۲] نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن  (+)

[۳] در این مقاله صرفا به تحصیلات بالاتر از مقطع دیپلم پرداخته شده است.

[۴] تفاوت مساحت زیرنمودار توزیع‌ها تنها برای نمایش بهتر لحاظ شده و معنای دیگری ندارد.

[۵] نگاهی به محدودیت‌های اجتماعی موجود و بررسی شاخص‌هایی مثل آمار اشتغال زنان در سال‌های اخیر توفیقی در پاسخ به چنین تقاضایی را نشان نمی‌دهد. به عنوان نمونه نگاه کنید به

اشتغال زنان مسئله فراموش‌شده ایران، دقیقه (آخرین به روز رسانی خرداد ۱۴۰۳): d-mag.ir/p7475

[۶] رگرسیون خطی

[۷] در کنار درصد گویشوران هر یک از زبان‌ها، از متغیر جمعیت (در مقیاس لگاریتم) نیز به عنوان متغیر مستقل استفاده شده تا اثر کوچکی یا بزرگی شهرها از نظر جمعیت به پای متغیرهای دیگر نوشته نشود.

[۸] با توجه به تحلیل توامان نتایج مدلسازی در کنار یکدیگر، برای پرهیز از تفسیر اتفاقات تصادفی سراغ p-valueهای کمتر از ۰.۰۱ رفتیم که سختگیرانه‌تر از آستانه‌های مرسوم برای معناداری در آمار مثل ۰.۱ و ۰.۰۵ است و تنها به تفسیر مواردی پرداختیم که ضرایب معنادارِ تاثیر در گروه‌های سنی نزدیک به یکدیگر وجود نوعی الگوی معنادار را تداعی می‌کنند و از تفسیر تک‌مشاهده‌های معنادار پرهیز کردیم. 

شاخص R2 که قدرت تبیین مدل‌ها را بیان می‌کند در برخی از مدل‌های ساخته شده به ۰.۵ نیز می‌رسد که در مدلی که یک خصیصه اجتماعی کلان را در سطح شهرستان اندازه می‌گیرد قابل ملاحظه است. نمودار فراوانی مقادیر R2 در مدل‌های ساخته شده به صورت زیر است.

R2hist

[۹] نابرابری در وضعیت اقوام ایرانی، دقیقه ۱۴۰۲ (+)

[۱۰] تحلیل آمار بازماندگی از تحصیل و مسئله گسست در مقطع متوسطه، دقیقه ۱۴۰۲ (+)

[۱۱] مراجعه شود به + و +

نویسندگان

دانش‌آموختۀ آمار و تحلیلگر داده

دانشجوی جامعه‌شناسی و تحلیلگر داده

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *