تحلیل آمار بازماندگی از تحصیل و مسئله گسست در مقطع متوسطه

coverp

بازماندن کودکان از تحصیل یکی از مهم‌ترین چالش‌های نظام آموزش و پرورش ایران دستِ‌کم در یک دهه اخیر است. مطابق با گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس تعداد کودکان بازمانده از تحصیل از ۷۷۸ هزار نفر در سال ۱۳۹۵ به ۹۱۱ هزار نفر در سال ۱۴۰۰ افزایش یافته[۱] و پی بردن به عوامل موثر در آن به یکی از موضوعات مهم در مطالعات علوم اجتماعی تبدیل شده است. در همین گزارش اشاره شده ‌یکی از معضلات اصلی در مواجهه با این مسئله، فقدان آمار جامع و شفاف از دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل و شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آنان است. به همین خاطر گمانه‌زنی و فرضیه‌پردازی درباره علت‌های پدیده بازماندگی از تحصیل همچنان ادامه دارد. برخی تفاوت بازماندگی از تحصیل در میان دختر و پسر را قابل توجه نمی‌دانند[۲]، در حالیکه برخی آن را موثر می‌دانند[۳] و برخی نیز عوامل آن را بسته به منطقه، جنس، مقطع تحصیلی و … متنوع می‌دانند. مثلا ممکن است در یک منطقه فرهنگ طایفه‌گرایی و نگاه‌های جنسیتی باعث بازماندگی از تحصیل شده باشد اما در منطقه‌ای دیگر وضعیت اقتصادی و چند‌زبانه‌بودن کودک در بازماندنش از تحصیل موثر باشد[۴].

در این نوشتار پدیده بازماندن از تحصیل با مراجعه به داده‌های سرشماری مورد مطالعه قرار گرفته، رابطه متغیرهای وضعیت سکونت، جنسیت، سن و قومیت با بازماندن از تحصیل مورد بررسی قرار می‌گیرد. بررسی داده‌های آخرین سرشماری‌ نشان می‌دهد در دوره متوسطه نوعی گسست بین دانش‌آموز و نظام آموزشی به وجود می‌آید و نرخ بازماندگی از تحصیل در برخی از گروه‌های اجتماعی و قومیتی دارای تفاوت‌های آماری معنادار است. 

بازماندگی از تحصیل در داده‌های سرشماری‌

در مطالعات مربوط به بازماندگی از تحصیل، معمولا از دو پدیدۀ «بازماندن از تحصیل» و «ترک تحصیل» برای کسانی که در سن تحصیل قرار دارند (جمعیت لازم‌التعلیم) صحبت می‌شود. برای هر دو پدیده نیز در یک دهه اخیر آمار گوناگونی ارائه شده است. به عنوان نمونه برای «بازماندن از تحصیل» در ده سال اخیر به اعداد متنوعی از صدهاهزار تا چندمیلیون نفر اشاره شده است. بخشی از این گوناگونی در آمار ناشی از شیوه محاسبه سن در جمعیت لازم‌التعلیم است.

در این مطالعه، منظور از جمعیت بازمانده از تحصیل، تفاضل «کل جمعیت» با «جمعیت مُحصِّل» مطابق با داده‌های سرشماری در سنین مختلف است. در این شیوه محاسبه تفاوتی بین بازماندن از تحصیل یا ترک آن قائل نمی‌شویم و از کل آن با عنوان «بازمانده از تحصیل» یاد می‌کنیم.

مطابق با این تعریف، تعداد کودکان ۷ تا ۱۶ سالۀ بازمانده از تحصیل در ایران در سال ۱۳۹۵ برابر با ۷۵۶،۳۳۷ نفر است. اگر بازه سنی را بین ۷ تا ۱۷ سال در نظر بگیریم، تعداد کودکان بازمانده از تحصیل ۱،۰۹۲،۳۶۱ نفر می‌شود.   

آمار کودکان بازمانده از تحصیل در سه سرشماری اخیر به تفکیک سن در جداول زیر آمده است.

سرشماری ۱۳۸۵

گروه سنی

جمعیت محصل

۹ – ۶

۳,۹۹۱,۷۸۳

۱۴-۱۰

۶,۰۸۷,۱۱۷

۱۹-۱۵

۴,۹۱۴,۳۴۵

گروه سنی

جمعیت کل

۹- ۵

۵,۵۰۹,۰۵۷

۱۴-۱۰

۶,۷۰۸,۵۹۴

۱۹-۱۵

۸,۷۲۶,۷۶۱

گروه سنی جمعیت بازمانده از تحصیل درصد
۱۴-۱۰ ساله     621,477 ۹.۲۶%
۱۹-۱۵ ساله  3,812,416 ۴۳.۶۹%

سرشماری ۱۳۹۰

 

سن

جمعیت محصل

جمعیت کل

جمعیت بازمانده از تحصیل

درصد

۶

۸۷۵,۰۰۶

۱,۱۶۰,۷۵۱

۲۸۵,۷۴۵

۲۵%

۷

۱,۰۳۷,۸۰۶

۱,۱۰۱,۲۶۱

۶۳,۴۵۵

۶%

۸

۱,۰۴۰,۰۳۴

۱,۰۹۴,۹۸۲

۵۴,۹۴۸

۵%

۹

۱,۰۲۸,۸۴۷

۱,۰۸۰,۴۷۹

۵۱,۶۳۲

۵%

۱۰

۱,۰۸۰,۴۵۸

۱,۱۳۵,۵۳۸

۵۵,۰۸۰

۵%

۱۱

۱,۰۴۷,۹۴۸

۱,۱۰۸,۴۵۸

۶۰,۵۱۰

۵%

۱۲

۱,۰۵۷,۹۳۱

۱,۱۳۹,۵۶۸

۸۱,۶۳۷

۷%

۱۳

۱,۰۳۰,۲۷۵

۱,۱۳۳,۱۹۴

۱۰۲,۹۱۹

۹%

۱۴

۱,۰۰۴,۲۳۵

۱,۱۵۴,۶۷۷

۱۵۰,۴۴۲

۱۳%

۱۵

۹۵۲,۷۱۰

۱,۱۷۶,۴۹۰

۲۲۳,۷۸۰

۱۹%

۱۶

۹۴۰,۶۲۱

۱,۲۴۷,۹۳۱

۳۰۷,۳۱۰

۲۵%

۱۷

۸۱۴,۴۵۱

۱,۳۲۱,۴۵۱

۵۰۷,۰۰۰

۳۸%

۱۸

۶۳۷,۵۹۱

۱,۴۰۵,۱۷۱

۷۶۷,۵۸۰

۵۵%

سرشماری ۱۳۹۵

سن

جمعیت محصل

جمعیت کل

جمعیت بازمانده از تحصیل

درصد

۶

۱,۰۷۶,۲۹۹

۱,۳۰۷,۷۶۵

۲۳۱,۴۶۶

۱۸%

۷

۱,۲۲۷,۶۸۷

۱,۲۹۶,۵۸۱

۶۸,۸۹۴

۵%

۸

۱,۱۹۲,۱۴۱

۱,۲۵۱,۳۳۸

۵۹,۱۹۷

۵%

۹

۱,۱۷۰,۱۹۱

۱,۲۲۵,۵۷۲

۵۵,۳۸۱

۵%

۱۰

۱,۱۸۶,۵۹۶

۱,۲۱۵,۹۶۰

۲۹,۳۶۴

۲%

۱۱

۱,۱۳۰,۸۶۹

۱,۱۶۱,۲۳۰

۳۰,۳۶۱

۳%

۱۲

۱,۰۷۱,۲۱۹

۱,۱۱۶,۴۰۱

۴۵,۱۸۲

۴%

۱۳

۱,۰۴۱,۹۷۸

۱,۱۰۳,۲۵۸

۶۱,۲۸۰

۶%

۱۴

۱,۰۰۱,۱۶۲

۱,۰۸۷,۵۳۶

۸۶,۳۷۴

۸%

۱۵

۹۴۹,۴۱۷

۱,۰۷۸,۰۹۴

۱۲۸,۶۷۷

۱۲%

۱۶

۸۸۵,۱۷۵

۱,۰۷۶,۸۰۲

۱۹۱,۶۲۷

۱۸%

۱۷

۷۵۹,۷۱۸

۱,۰۹۵,۷۴۲

۳۳۶,۰۲۴

۳۱%

۱۸

۵۸۵,۹۹۱

۱,۱۰۶,۰۷۳

۵۲۰,۰۸۲

۴۷%

تغییرات بازماندگی از تحصیل از ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵

اگر بخواهیم مقایسه‌ای بین سال‌های ۱۳۸۵، ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵ انجام دهیم، با توجه به عدم ارائه داده‌ها در سنین منفرد در سرشماری ۱۳۸۵، مقایسه تنها در سنین ۱۰ تا ۱۴ قابل انجام است.

مقایسه سرشماری‌های اخیر نشان می‌دهد که بازماندگی از تحصیل در نیمه دوم دهه هشتاد و نیمه اول دهه نود روندی نزولی داشته است. اما چنانچه از مطالعات اخیر مانند گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس بر می‌آید احتمالا در نیمه دوم دهه نود و سال‌های بعد از آن، تغییر جهت داده و روند افزایشی پیدا کرده است. همین مسئله یک بار دیگر پژوهشگران را به جستجو برای پی‌بردن به عوامل و زمینه‌های موثر در بروز آن فراخوانده است.

بازماندگی از تحصیل در سنین مختلف

بازماندگی از تحصیل در سنین مختلف وضعیت یکسانی ندارد. مطابق داده‌های سرشماری ۱۳۹۵، بازماندن از تحصیل در سنین ۷، ۸ و ۹ سال در حدود ۵% است. در سن ۱۰ سالگی این مقدار کاهش می‌یابد و به ۲% می‌رسد که می‌تواند نشان‌دهنده تاخیر در شروع تحصیل در برخی مناطق کشور باشد. در سنین بعد از ۱۱ سال، بازماندگی از تحصیل با شیبی فزاینده افزایش پیدا می‌کند تا آنجا که در سن ۱۶ سالگی به ۱۸% و در سن ۱۷ سالگی به ۳۱% می‌رسد[۵].

ریزشی که از سنین بعد از ۱۱ سال در محصلین رخ می‌دهد، نشان می‌دهد سهم آنچه از آن به عنوان «ترک تحصیل» یاد می‌شود، در میان بازماندن از تحصیل قابل توجه است.

مسئله کیفیت آموزش در مقطع متوسطه

با توجه به روند فزاینده بازماندگی از تحصیل در سال‌های آخر تحصیل، به نظر می‌رسد نظام آموزش به دلایلی نمی‌تواند بخش قابل توجهی از دانش‌آموزان خود را تا پایان مقطع دیپلم برساند. به عبارت دیگر، انگیزه خانواده‌ها برای تحصیل فرزاندانشان در سال‌های ابتدایی بیشتر از متوسطه است.

یادگیری محتوای دوره ابتدایی مثل سوادآموزی و حساب و … نتایج ملموسی برای خانواده‌ها دارد اما یادگیری مباحث دوره متوسطه ممکن است به راحتی نتایج ملموسی نداشته باشند. این مشاهده، فرضیه تاثیر دسترسی به آموزش باکیفیت در بازماندن از تحصیل را به ذهن متبادر می‌کند. اگر نظام آموزشی در کوتاه‌مدت منفعتی واقعی برای فرد و خانواده‌اش ایجاد نکند، ممکن است تنها با ایجاد چشم‌اندازِ نتایج بلندمدتی مانند مدرک، دانشگاه و تخصص فرد را در مدرسه نگه دارد[۶].

اگر سهم دسترسی به آموزش باکیفیت را در بازماندن از تحصیل ناچیز فرض کنیم، نباید چنین روند صعودی فزاینده‌ای را مشاهده می‌کردیم. اگر دسترسی به آموزش باکیفیت موضوعیت نداشت، نباید تفاوت چندانی در بازماندگی از تحصیل در سنین مختلف مشاهده می‌کردیم. اما بازماندگی از تحصیل با افزایش سن دانش‌آموزان افزایش پیدا می‌کند.

اگر فرض کنیم مسئله تنها دسترسی به آموزش است و کیفیت آن تاثیر چندانی بر پدیده بازماندگی از تحصیل ندارد، احتمالا باید نوعی جهش در بازماندگی از تحصیل در سنین پایانی مقطع ابتدایی و ابتدای مقطع متوسطه (۱۲ سال و بیشتر) مشاهده می‌کردیم. اما بازماندگی از تحصیل در سنین متوسطه نه به یکباره بلکه به صورت پیوسته افزایش پیدا می‌کند.   

اگر تفاوت بازماندگی از تحصیل را در مقطع ابتدایی با متوسطه مقایسه کنیم، مسئله کیفیت بیشتر به چشم می‌آید. اگر نرخ بازماندگی از تحصیل در سنین مختلف سرشماری ۱۳۹۵ را کم‌وبیش مشابه نرخ بازماندگی از تحصیل در سال‌های مختلف تحصیلی در کشور فرض کنیم، باید گفت مقطع ابتدایی در نگهداری دانش‌آموزان به مراتب موفق‌تر از مقطع متوسطه عمل می‌کند. نرخ بازماندگی از تحصیل در شروع مقطع ابتدایی (هفت سالگی) ۵% است اما در پایان آن (دوازده سالگی) به ۴% کاهش پیدا می‌کند. اما در مقطع متوسطه نرخ بازماندن از تحصیل از ۴% در ابتدا به ۳۱% و ۴۷% در انتهای مقطع (هفده و هجده سالگی) افزایش پیدا می‌کند.

نگاهی به داده‌های سرشماری ۱۳۹۰ نشان می‌دهد این فرض ضعیفی نیست و چرا الگوی افزایش بازماندگی از تحصیل با افزایش سن در مقطع متوسطه در داده‌های آن سال قابل مشاهده است.   

آمار ترک تحصیل و نرخ جذب

در گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس به آمار ترک تحصیل در سال‌های اخیر دریافت شده نیز اشاره شده است. در این آمار نیز تعداد ترک تحصیل در مقطع متوسطه به مراتب بیشتر از مقطع ابتدایی است. در این گزارش به میزان جذب بازماندگان تحصیل نیز اشاره شده است. مطابق این آمار، نرخ جذب بازماندگان تحصیل در بهترین حالت ۵.۳% بوده (سال تحصیلی ۱۳۹۴-۱۳۹۵) اما از آن زمان کاهش یافته و به ۳.۹% رسیده است (سال تحصیلی ۱۳۹۸-۱۳۹۹). 

آمار ترک تحصیل

سال تحصیلی ابتدایی  متوسطه   متوسطه اول  متوسطه دوم  کل 
۱۳۹۴-۱۳۹۳۸۷,۲۹۵۲۵۹,۹۰۸۶۰,۳۶۱۱۹۹,۵۴۷۳۴۷,۲۰۳
۱۳۹۵-۱۳۹۴۹۰,۱۴۶۱۶۶,۶۳۹۱۲۷,۴۸۶۳۹,۱۵۳۲۵۶,۷۸۵
۱۳۹۶-۱۳۹۵۷۵,۶۷۷۱۶۱,۸۷۳۱۲۶,۲۳۴۳۵,۶۳۹۲۳۷,۵۵۰
۱۳۹۷-۱۳۹۶۸۷,۷۶۳۱۷۲,۹۸۴۱۳۵,۲۹۳۳۷,۶۹۱۲۶۰,۷۴۷
۱۳۹۸-۱۳۹۷۸۳,۶۶۲۲۱۲,۷۲۶۱۴۶,۴۸۸۶۶,۲۳۸۲۹۶,۳۸۸
۱۳۹۹-۱۳۹۸۹۹,۸۵۴۱۷۰,۷۰۱۱۲۴,۸۹۴۴۵,۸۰۷۲۷۰,۵۵۵
۱۴۰۰-۱۴۰۱۸۰,۴۰۲۱۹۸,۶۱۷۱۵۴,۴۲۰۴۴,۱۹۷۲۷۹,۰۱۹

نرخ جذب بازماندگان از تحصیل

سال تحصیلی تعداد بازماندگان  تعداد جذب درصد جذب
۱۳۹۵-۱۳۹۴                    ۷۷۷,۸۶۲                  ۴۱,۳۰۴۵.۳%
۱۳۹۶-۱۳۹۵                    ۷۴۷,۹۱۱                  ۳۵,۱۰۰۴.۷%
۱۳۹۷-۱۳۹۶                    ۶۹۶,۳۹۹                  ۳۱,۹۱۰۴.۶%
۱۳۸۷-۱۳۹۷                    ۹۲۸,۸۹۹                  ۳۳,۴۸۰۳.۶%
۱۳۹۹-۱۳۸۹                    ۹۳۸,۶۱۴                  ۳۶,۴۴۴۳.۹%

این داده‌ها طی مکاتبه رسمی مرکز پژوهش‌های مجلس با وزارت آموزش و پرورش دریافت شده و در گزارش یادشده انتشار یافته است. 

تفاوت میان دختر و پسر و شهر و روستا

بررسی بازماندگی از تحصیل در سنین مختلف به تفکیک شهر و روستا چند نکته مهم را نشان می‌دهد.  تفاوت چندانی در سنین کودکی یا به عبارت دیگر در مقطع ابتدایی (سنین کمتر از ۱۲ سال) در بازماندن از تحصیلِ دختران و پسران چه در شهر و چه در روستا وجود ندارد. اما در سنین نوجوانی و مقطع متوسطه (سنین بیش از ۱۲ سال) بازماندگی از تحصیل در میان دختران و پسران شهری و روستایی با افزایش سن، افزایش می‌یابد. اما شدت این افزایش در گروه‌های مختلف متفاوت است. بازماندگی از تحصیل در سنین نوجوانی در میان دختران در مقایسه با پسران و در جمعیت روستایی در مقایسه با جمعیت شهری با شدت بیشتری افزایش پیدا می‌کند.

پس به صورت خلاصه می‌توان گفت بازماندن از تحصیل بیش از آنکه مسئله دوره کودکی یا ابتدایی باشد مسئله دوره نوجوانی و متوسطه است، بیش از آنکه مسئله شهر باشد مسئله روستاست و بیش از آنکه مسئله پسرها باشد مسئله دخترهاست.

نقشه بازماندگی از تحصیل

بررسی پراکندگی جغرافیای بازماندگی از تحصیل در میان کودکان ۷ تا ۱۶ سال به تفکیک دختر و پسر و همینطور شهر و روستا نشان از تمرکز بیشتر این پدیده در برخی از مناطق کشور دارد[۷].

بررسی نقشه‌های بازماندگی از تحصیل نشان می‌دهد که

  • بازماندگی از تحصیلِ «دختر روستایی» به صورت کلی در جنوب شرقی، غرب، شمال غربی و تا اندازه‌ای در شمال شرقی بیشتر از سایر نقاط کشور است.   
  • بازماندگی از تحصیلِ «دختر شهری» به صورت کلی در جنوب شرقی بیشتر از سایر نقاط کشور است.   
  • بازماندگی از تحصیلِ «پسر روستایی» به صورت کلی در جنوب شرقی و تا اندازه‌ای در غرب، شمال غربی و بعد شمال شرقی بیشتر از سایر نقاط کشور است[۸].  
  • بازماندگی از تحصیلِ «پسر شهری» به صورت کلی در جنوب شرقی و تا اندازه‌ای در شمال غربی و بعد شمال شرقی بیشتر از سایر نقاط کشور است[۹].   

در هر یک از موارد بالا، ده شهرستان دارای بیشترین بازماندگی از تحصیل در میان کودکان ۷ تا ۱۶ سال در جداول زیر آمده است:

دختر روستایی

 شهرستاناستان جمعیت محصل جمعیت کل بازمانده از تحصیلدرصد
۱زاهدانسیستان و بلوچستان   ۶,۱۴۵ ۹,۶۱۷۳,۴۷۲۳۶%
۲سربازسیستان و بلوچستان  ۱۱,۶۱۱ ۱۷,۷۸۸۶,۱۷۷۳۵%
۳چابهارسیستان و بلوچستان ۱۲,۵۴۹   ۱۹,۱۹۰۶,۶۴۱۳۵%
۴کنارکسیستان و بلوچستان ۳,۷۷۲  ۵,۷۵۹۱,۹۸۷۳۵%
۵چالدرانآذربایجان غربی   ۱,۵۲۳  ۲,۲۹۴۷۷۱۳۴%
۶راز و جرگلانخراسان شمالی ۳,۹۲۴   ۵,۵۵۱۱,۶۲۷۲۹%
۷هویزهخوزستان  ۱,۰۴۳ ۱,۴۶۷۴۲۴۲۹%
۸تایبادخراسان رضوی   ۲,۸۴۰  ۳,۹۷۳۱,۱۳۳۲۹%
۹بانهکردستان  ۲,۴۴۶  ۳,۴۱۸۹۷۲۲۸%
۱۰ماکوآذربایجان غربی  ۲,۵۱۳ ۳,۴۸۸۹۷۵۲۸%

دختر شهری

 شهرستاناستان جمعیت محصل  جمعیت کل  جمعیت بازمانده از تحصیل درصد
۱سربازسیستان و بلوچستان۲,۱۹۶۲,۹۸۵۷۸۹۲۶%
۲میرجاوهسیستان و بلوچستان۷۶۶۱,۰۲۹۲۶۳۲۶%
۳قصرقندسیستان و بلوچستان۹۳۳۱,۲۱۰۲۷۷۲۳%
۴کنارکسیستان و بلوچستان۳,۳۲۹۴,۲۸۵۹۵۶۲۲%
۵هیرمندسیستان و بلوچستان۷۷۲۹۴۸۱۷۶۱۹%
۶خاشسیستان و بلوچستان۵,۵۳۳۶,۷۶۸۱,۲۳۵۱۸%
۷چابهارسیستان و بلوچستان۹,۱۵۲۱۱,۱۹۲۲,۰۴۰۱۸%
۸سراوانسیستان و بلوچستان۷,۶۶۶۹,۳۶۹۱,۷۰۳۱۸%
۹عسلویهبوشهر۱,۲۶۷۱,۵۱۳۲۴۶۱۶%
۱۰زاهدانسیستان و بلوچستان۴۹,۴۶۲۵۸,۲۹۴۸,۸۳۲۱۵%

پسر روستایی

 شهرستاناستان جمعیت محصل  جمعیت کل  جمعیت بازمانده از تحصیل درصد
۱سربازسیستان و بلوچستان۱۳,۳۸۴۱۸,۱۰۱۴,۷۱۷۲۶%
۲چابهارسیستان و بلوچستان۱۵,۴۹۶۲۰,۳۲۱۴,۸۲۵۲۴%
۳زاهدانسیستان و بلوچستان۷,۶۸۶۱۰,۰۶۲۲,۳۷۶۲۴%
۴شهربابککرمان۱,۸۷۰۲,۳۳۶۴۶۶۲۰%
۵چالدرانآذربایجان غربی۱,۸۵۰۲,۳۰۳۴۵۳۲۰%
۶ماکوآذربایجان غربی۳,۰۵۰۳,۷۸۲۷۳۲۱۹%
۷هشترودآذربایجان شرقی۲,۳۲۵۲,۸۶۹۵۴۴۱۹%
۸سراوانسیستان و بلوچستان۹,۲۶۸۱۱,۴۰۷۲,۱۳۹۱۹%
۹هویزهخوزستان۱,۲۹۲۱,۵۸۳۲۹۱۱۸%
۱۰ملکشاهیایلام۴۳۱۳۵۲۷۹۱۸%

پسر شهری

 شهرستاناستان جمعیت محصل  جمعیت کل  جمعیت بازمانده از تحصیل درصد
۱عسلویهبوشهر۱,۲۸۳۱,۵۹۸۳۱۵۲۰%
۲سربازسیستان و بلوچستان۲,۵۴۵۳,۱۵۲۶۰۷۱۹%
۳کنارکسیستان و بلوچستان۳,۷۰۰۴,۴۰۷۷۰۷۱۶%
۴قصرقندسیستان و بلوچستان۱,۰۴۴۱,۲۱۸۱۷۴۱۴%
۵میرجاوهسیستان و بلوچستان۹۸۹۱,۱۴۱۱۵۲۱۳%
۶چابهارسیستان و بلوچستان۱۰,۴۵۷۱۱,۸۹۲۱,۴۳۵۱۲%
۷باخرزخراسان رضوی۹۰۹۱,۰۳۳۱۲۴۱۲%
۸فهرجکرمان۶۱۳۶۹۶۸۳۱۲%
۹سراوانسیستان و بلوچستان۸,۸۷۶۹,۹۷۸۱,۱۰۲۱۱%
۱۰بافقیزد۳,۵۸۴۴,۰۱۵۴۳۱۱۱%

نگاهی به توزیع جغرافیایی کانون‌های تمرکز بازماندگی از تحصیل و برخی از شهرستان‌هایی که بیشترین بازماندگی از تحصیل در آن‌ها رخ داده، احتمال وجود نوعی ارتباط بین قومیت و بازماندن از تحصیل را مطرح می‌کند. 

نسخه کامل دادۀ کودکان بازمانده از تحصیل در شهرستان‌های ایران در لینک زیر آمده است:

بررسی رابطه قومیت و بازماندگی از تحصیل

بررسی رابطه قومیت با بازماندگی از تحصیل در این مقاله با استفاده از داده گویشوران زبانی در ایران انجام شده است[۱۰]. در این داده‌ها درصدِ جمعیتِ گویشورانِ زبان‌های مختلف مثل زبان فارسی، ترکی، لری، بلوچی، عربی و … در جمعیت روستاییِ شهرستان به عنوان شاخصی از سهم جمعیتی هر یک از اقوام در شهرستان‌های کشور در دسترس است.

چنانچه مشاهده شد برای بررسی رابطه بازماندگی از تحصیل با هر متغیر دیگری مثل زبان و قومیت، بهتر است تمایز سن، جنسیت و وضعیت سکونت در مدلسازی‌های آماری لحاظ شود. بررسی رابطه آماری بازماندگی از تحصیل با درصد گویشوران زبان‌های مختلف نشان ‌می‌دهد که سطوح مختلفی از روابط مستقیم و معکوس بین جمعیت اقوام با بازماندگی از تحصیل در کشور وجود دارد.

به عنوان نمونه رابطه درصد گویشوران زبان بلوچی، عربی و کردی با بازماندگی از تحصیل در میان دختران پانزده ساله روستایی را در تصاویر زیر نگاه کنید:

در مواردی از این دست به نظر می‌رسد با افزایش درصد گویشوران زبان مورد نظر در شهرستان، بازماندگی از تحصیل در آن افزایش پیدا می‌کند.

اما رابطه درصد گویشوران با بازماندگی از تحصیل دختران روستایی پانزده ساله، در میان گویشوران زبان‌های دیگری مانند زبان‌های کاسپین (زبان‌های حاشیه خزر) و فارسی برعکس است، چرا که با افزایش درصد گویشوران این زبان‌ها بازماندگی از تحصیل در همان گروه جمعیتی به صورت متوسط کاهش پیدا می‌کند. به عنوان نمونه به نمودارهای زیر نگاه کنید:

در برخی موارد نیز رابطه‌ای بین گویشوران و بازماندگی از تحصیل وجود ندارد. به عنوان نمونه به پراکندگی گویشوران زبان ترکی و بازماندگی از تحصیل در میان دختران شهری چهارده ساله در نمودار زیر نگاه کنید:

برای اینکه رابطه بین درصد گویشوران زبان‌های مختلف با بازماندگی از تحصیلی را به صورت توامان تحلیل کنیم، از مجموعه‌ی مدلسازی‌های آماری برای توضیح درصد بازماندگی از تحصیل در شهرستان‌های کشور با تکیه بر درصد گویشوران استفاده می‌کنیم[۱۱].

نتایج مدلسازی

در مدلسازی‌های انجام شده، تعداد و شدت روابط معنادار به دست‌آمده در وضعیت روستایی در مجموع بیشتر از وضعیت شهری و در سنین نوجوانی در مجموع بیشتر از سنین کودکی است. نتایج مدل‌های آماری ساخته شده به تفکیک سن، جنسیت و وضعیت سکونت در جداول زیر آمده است.

رابطه مستقیم با جمعیت گویشوران زبان‌ بلوچی

نتایج مدلسازی‌های انجام شده نشان می‌دهد که احتمالا نوعی رابطه سیستماتیک بین درصد گویشوران زبان بلوچی و بازماندگی از تحصیل در شهرستان‌های کشور چه در شهر و روستا و چه در میان دختر و پسر وجود دارد. به بیان دیگر به نظر می‌رسد هرچه سهم جمعیت مردم بلوچ از کل جمعیت شهرستان بیشتر باشد، بازماندگی از تحصیل نیز در آن شهرستان بیشتر خواهد بود.

رابطه مستقیم با جمعیت گویشوران زبان‌ عربی در جمعیت روستایی

چنانچه از نتایج مدلسازی بر می‌آید به نظر می‌رسد احتمالا نوعی رابطه سیستماتیک بین درصد گویشوران زبان عربی و بازماندگی جمعیت روستایی از تحصیل در شهرستان‌های کشور وجود دارد.

به عبارت دیگر به نظر می‌رسد هرچه سهم جمعیت مردم عرب از کل جمعیت روستایی بیشتر باشد، بازماندگی از تحصیل در شهرستان بیشتر خواهد بود. این رابطه در ارتباط با دختران در مقایسه با پسران در مجموع شدیدتر به نظر می‌رسد.

رابطه مستقیم جمعیت دختران روستایی کرد و ترک در سنین نوجوانی

نتایج مدلسازی انجام شده نشان می‌دهد که احتمالا نوعی رابطه سیستماتیک بین درصد گویشوران زبان‌های کردی و ترکی در میان دختران روستایی یازده ساله و بیشتر در مقطع متوسطه وجود دارد. در نتیجه انتظار می‌رود هر چه جمعیت دختران کرد و ترک در این بازه سنی در شهرستان بیشتر باشد، بازماندگی از تحصیل در شهرستان نیز بیشتر شود. این رابطه در میان دختران کرد و ترکِ کمتر از یازده سال در مقطع ابتدایی دیده نمی‌شود. به بیان دیگر به نظر می‌رسد عواملی در این گروه از جمعیت وجود دارد که باعث می‌شود تحصیل آنان در سنین نوجوانی متوقف شود.

رابطه معکوس یا عدم مشاهده رابطه با گویشوران زبان‌های کاسپین، فارسی، لری و ترکی

اگرچه وجود نوع رابطه مستقیم بین جمعیت بلوچ، مردم روستایی عرب و همینطور دختران نوجوان روستایی کُرد و ترک در داده‌های سرشماری ۱۳۹۵ به چشم می‌خورد، در مورد گویشوران زبان‌های کاسپین، فارسی، لری و … روابط متفاوتی مشاهده می‌شود. هر چه جمعیت گویشوران زبان‌های کاسپین، فارسی، لری و … در شهرستان بیشتر باشد، در اغلب موارد انتظار می‌رود بازماندگی از تحصیل کاهش یابد یا تغییری نکند.

در جمعیت روستایی رابطه معکوس بین جمعیت گویشوران با بازماندگی از تحصیل تنها در میان گویشوران زبان‌های کاسپین و فارسی به چشم می‌خورد.

انتشار داده مهم‌ترین پیش‌نیاز حل مسائل فراگیر

سرشماری ۱۳۹۵ مرکز آمار ایران اگر چه مربوط به هفت سال قبل است اما همچنان تنها مرجع عمومی داده است که می‌توان بازماندگی از تحصیل را در آن در سطح شهرستان مورد بررسی قرار داد. بازماندگی از تحصیل مسئله بزرگی است و مواجهه با آن عزم گسترده می‌طلبد. اگر نهادهای متولی آمار در این حوزه مثل آموزش و پرورش و …، داده‌های خود را به صورت عمومی منتشر کنند، حتما در به کارگیری بدنه علوم اجتماعی برای رفع این مشکل موثر خواهد بود. عدم انتشار عمومی داده‌ها ممکن است، افکار عمومی را با تردیدهایی درباره اعتبار آن‌ها مواجه کند. 

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

بررسی داده‌های سرشماری‌های اخیر نشان از کاهش بازماندگی از تحصیل در نیمه دوم دهه هشتاد و نیمه اول دهه نود دارد. اما گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس می‌گوید بازماندگی از تحصیل در نیمه دوم دهه نود به ویژه در سال‌های کرونا ۱۷% افزایش یافته و نزدیک به بیش از ۹۰۰ هزار نفر رسیده است.

افزایش بازماندگی از تحصیل با افزایش سن، در سال‌های متوسطه در داده‌های سرشماری ۱۳۹۵ و ۱۳۹۰ نشان می‌دهد بازماندگی از تحصیل بیش از آنکه مسئله کودکان در مقطع ابتدایی باشد، مسئله نوجوانان در مقطع متوسطه است و این پدیده احتمالا با کیفیت آموزش در مقطع متوسطه ارتباط دارد. به بیان دیگر به نظر می‌رسد در دوره متوسطه نوعی گسست بین دانش‌آموز و نظام آموزشی رخ می‌دهد.

این گسست می‌تواند به خاطر عدم تامین نیروی انسانی با کیفیت در آموزش و پرورش، نبود امکانات و تجهیزات مناسب، کیفیت محتوای دروس یا جهت‌گیری‌های نظام ارزشی بزرگ‌تری باشد که اهداف دروس را تعیین می‌کند.

بیرون افتادن فزایندۀ افراد از نظام آموزشی در سنین متوسطه می‌تواند به‌ نوعی عصیان اجتماعی در سال‌های بعد منتهی شود. به همین خاطر می‌توان پدیده ناتوانی نظام آموزشی در جذب و نگهداری دانش‌آموزان در مقطع متوسطه را نیز به صورت بالقوه با اعتراضات نیمه دوم دهه نود و سال‌های پس از آن مرتبط دانست. ممکن است بخش قابل توجهی از گروه‌های به ‌حاشیه‌ رانده‌ شدۀ حاضر‌ در این اعتراضات از بازماندگان از تحصیل سابق تشکیل شده باشند.   

اغلب مکانیزم‌های زمینه‌ای که به نظر در بازماندگی از تحصیل نقش‌ بازی می‌کنند کم‌و‌بیش در مقطع متوسطه فعال می‌شوند و در دوره ابتدایی اثر کمتری از آنان دیده می‌شود. بازماندگی از تحصیل در مقطع متوسطه در میان دختران بیشتر از پسران و در روستا بیشتر از شهر است.

بررسی رابطه آماری جمعیت گویشوران اقوام و بازماندگی از تحصیل نشان می‌دهد، رابطه‌ای معنادار بین درصد جمعیت مردم بلوچ و بازماندگی از تحصیل وجود دارد. این رابطه در مورد مردم عرب در جمعیت روستایی و در مردم کرد و ترک در میان دختران روستایی دیده می‌شود. چنین روابطی نه تنها برای گویشوران زبان‌های کاسپین، فارسی و لری مشاهده نمی‌شود، بلکه برای این گویشوران برعکس آن نیز دیده می‌شود. به بیان دیگر هرچه جمعیت گویشوران زبان‌های کاسپین و فارسی در شهرستان بیشتر شود انتظار می‌رود بازماندگی از تحصیل در آن کمتر شود.

اگرچه بسیاری از کوشش‌های انجام شده برای فهم علل بازماندگی از تحصیل، به عوامل اقتصادی و وضعیت رفاهی خانوار بسنده می‌کنند، اما این تحقیق مجموعه گسترده‌تری از عوامل اجتماعی را پیشنهاد می‌کند و بر کیفیت آموزش تکیه و تاکید می‌کند. 

بازماندگی از تحصیل مسئله‌ای بزرگ و حیاتی در سطح کشور است، اما مرور آمار مربوطه، اهتمام ویژه‌ای را در دستگاه‌های اجرایی برای پرداختن به آن نشان نمی‌دهد.   

مجموعه این موارد، ضرورت انجام مطالعات بیشتر درباره عوامل بازماندگی تحصیل برای سیاست‌گذاری‌های آموزشی موثر و هدفمند را مورد تاکید قرار می‌دهد، سیاست‌هایی که بتواند جاذبه آموزش را مخصوصا در دوره متوسطه برای جمعیت روستایی، دختران و همینطور برخی از گروه‌های قومیتی مثل مردم بلوچ افزایش دهند.

ارجاع و پانویس

[۱] بررسی روند ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل در آموزش و پرورش (سال‌های ۱۴۰۰-۱۳۹۳) ، مرکز پژوهش‌های مجلس، دفتر مطالعات فرهنگ و آموزش ۱۸ دی ۱۴۰۱ (+)

[۲] معصومه نجفی پازوکی معاون مقطع ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در گفت‌وگو با ایسنا ۵ شهریور ۱۴۰۲ (+): «در این آمار تفاوت چشم‌گیری بین جنسیت دختر و پسر وجود ندارد. علل آن نیز متفاوت بوده است، برخی به علت دوری مدرسه از منزل و درصد کمی به علت ازدواج تحصیل را ادامه نداده‌اند. مهاجرت، بیماری، مسائل فرهنگی از دیگر علل است. همچنین برخی از این دانش آموزان کودک کار هستند و از این جهت تحصیل را ادامه نداده‌اند»

[۳] کودکان بازمانده از تحصیل، واقعیت خاموش ایران، محمدحسین نجاتی، روزنامه شرق ۱۰ آبان ۱۳۹۰ (+): «تعداد دختران بازمانده از تحصیل بیش از پسران است»

[۴] فقر تنها عامل بازماندن کودکان از تحصیل نیست، گفتگو با مریم صداقت عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات توسعه جهاد دانشگاهی و پژوهشگر توسعه و آموزش، ایرناپلاس ۲۱ مهر ۱۳۹۷ (+)

[۵] در سن ۶ سالگی هنوز بخشی از جمعیت به مدرسه نمی‌رود، به همین خاطر اختلاف درصد بازمانده از تحصیل در ۶ سالگی با ۷ سالگی اختلاف زیادی دارد.

[۶] نگاهی گذرا به ظرفیت‌های ورودی در مقطع کارشناسی و کاردانی در مقایسه با تعداد داوطلبان نشان می‌دهد اکثر دانش‌آموزان متوسطه کسانی هستند که به مقاطع بالاتر راه پیدا نمی‌کنند. برای تمرکز روی کیفیت آموزش در مقطع متوسطه لازم است به صورت اختصاصی روی همین افراد کار شود چون اکثریت آماری با ایشان است و در عین حال دیگر دانش‌آموزان ممکن است فارغ از کیفیت آموزش در مقطع متوسطه، تنها با انگیزه ورود به مقطع بالاتر این مقطع را طی کنند.  

[۷] انتخاب بازه ۷ تا ۱۶ سال به این دلیل است که مطمئن باشیم فرد در جمعیت لازم‌التعلیم قرار دارد.

[۸] در شهرستان شهربابک استان کرمان، بازماندگی از تحصیل به صورت قابل توجهی با مناطق اطراف آن تفاوت دارد

[۹] بازماندگی پسران شهری عسلویه به صورت قابل توجهی از مناطق مجاور آن بیشتر است.

[۱۰] توضیحات بیشتر درباره داده‌ گویشوران در مقاله «نابرابری در وضعیت سواد اقوام ایرانی» آمده است: d-mag.ir/p11415

[۱۱] این مدلسازی‌ همگی خطی هستند و علاوه بر درصد گویشوران زبانی، از متغیر جمعیت نیز به خاطر اثرات قابل توجه آن بر پدیده‌های اجتماعی، البته در مقیاس لگاریتم به صورت نرمال‌شده استفاده شده است.

نویسندگان

دانش‌آموختۀ آمار و تحلیلگر داده

دانشجوی جامعه‌شناسی و تحلیلگر داده

دیدگاه‌ها

2 پاسخ

  1. زنده باد واقعا. عجیبه من تا الان اسم سایتتون رو نشنیدم. خیلی کار جالبی انجام میدید، بخصوص تو ایران که داده ها اونقد جالب و شسته رفته ارائه نمیشن نسبت به خیلی از کشورها.

  2. چه مطالعه خوبی

    لطفا تکرار و به روز رسانی آن را بعد از انتشار نتایج سرشماری ۱۴۰۵ فراموش نکنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *