افغانستان میان دو طالبان

Afghanistan - cover 2

نیروهای نظامی آمریکا پس از ۲۰ سال از خاک افغانستان بیرون رفتند و دولت مرکزی این کشور در بُهتِ جامعه جهانی مانند تکه‌برفی در آفتابِ تموز آب شد. چرا حکومتِ برآمده پس از حملۀ نظامی آمریکا نتوانست روی پای خود بایستد و بلافاصله پس از پایان جنگ فرو ریخت؟ آیا وضعیت اقتصادی و اجتماعی افغانستان هیچ بهبودی نیافته بود؟ شاخص‌های کلان توسعه در این سال‌ها خبر از چه تغییراتی می‌دهند؟ از تحلیل داده‌های بیست سال جنگ در افغانستان چه می‌توان فهمید؟ مجموعۀ این اطلاعات درباره آینده افغانستان چه می‌گوید؟

متن پیش‌ِ رو تلاش می‌کند با گردآوری مجموعۀ متنوعی از اطلاعات و بررسی آن‌ها به این سوالات پاسخ دهد.

این متن از چهار بخش تشکیل شده است:

  • بخش اول: مرور وقایع تاریخی افغانستان برای پی بردن به برخی ویژگی‌های تکرارشونده و پایدار آن
  • بخش دوم: بررسی شاخص‌های کلان توسعه و نوسازی و مقایسه سال‌های مختلف      
  • بخش سوم: روایت حضور نظامی آمریکا در خاک افغانستان و تحلیل داده‌های دو دهه جنگ
  • بخش چهارم: چشم‌انداز پیشِ رو (نتیجه‌گیری)

* * *

بخش اول. عوامل پایدار در دلِ تاریخ

در بخش نخست وقایع افغانستان را پیش از رسیدن به این دوره به سرعت مرور می‌کنیم تا با بستری که تحولات اخیر در آن رخ داده بیشتر آشنا شویم. برخی از این وقایع دوباره با همان هیبت تکرار شده‌اند.

کودتای پسرعمو و جمهوریِ مُستَعجَل

در سال ۱۳۵۲ شمسی وقتی ظاهرشاه، پادشاه افغانستان، برای معالجه چشم در ایتالیا به سر می‌برد، محمد داوودخان، نخست وزیر و پسرعمویش کودتا کرد و بدون خون‌ریزی حکومت را جمهوری خواند. داوودخان به کمونیست‌ها نزدیک بود. طی چند سال روابطش را با کشورها گسترش داد. قانون اساسی نوشت. انتخابات برگزار کرد و خودش اولین رئیس جمهور شد. اما هیچ  یک از دو قطب قدرتمند آن روزها یعنی نه گروه‌ها و نهضت‌های اسلامی و نه چپ‌ها سرِ سازگاری با او نداشتند. سرانجام سربازان و افسران وفادار به حزبِ جمهوریِ دموکراتیکِ خلقِ افغانستان در ۷ ثور (اردیبهشت) ۱۳۵۷ دست به کودتا زدند و داوودخان و خانواده‌اش را در ارگ ریاست جمهوری به قتل رساندند.

جمهوری دموکراتیک خلق؛ اختلاف و خشونت

کمونیست‌ها این بار قدرت را به طور کامل قبضه کردند. حاکمیت جدید در برخورد با دیگر گروه‌های مختلف اجتماعی از خشونت و خون‌ریزی هیچ ابایی نداشت. در بهمن ۵۷ هم‌زمان با انقلاب اسلامی ایران، گروهی از علمای دینی افغانستان دور از ماشینِ سرکوبِ حکومت در پیشاور پاکستان جمع شدند و علیه حکومتِ مرکزی افغانستان فتوای جهاد دادند.

اهالی هرات قیام کردند و در پی آن تعداد زیادی از مردم و نیروهای حکومتی کشته شدند. حکومتِ وقت از شوروی درخواست کمک کرد. در ننگرهار نیز مردم علیه حکومت قیام کردند. دولتِ وقت، تعدادی از رهبرانِ اسلامی را در پلچرخی اعدام کرد. مردم کابل دست به قیام عمومی زدند.

اختلافات در حزب حاکم بالا گرفت تا آنجا که رقبا، رئیس جمهور را در کاخ ریاست جمهوری با متکا خفه کردند و حفیظ‌الله امین به عنوان نخست وزیر معرفی شد. مجاهدین به میدان هوایی کابل حمله کردند. حکومت مرکزی تا مرز سقوط پیش رفت. اما یک اتفاق دیگر همه چیز را تغییر داد.

روایت تاریخی فوق از کتاب‌های افغانستان در مسیر تاریخ تالیف میرغلام محمدغبار ۱۳۹۱، تاریخ فشرده افغانستان تالیف حبیب الله رفیع ۱۳۷۸، تهاجم و شکست شوروی در افغانستان تالیف تابش هروی ۱۳۹۲ و سایر خبرگزاری‌ها روایت شده است. 

اشغال شوروی، مقاومت مجاهدین  و جنگ‌های نیابتی 

ابرقدرت شرق نمی‌خواست اسلام‌گرایان افغانستان مانند همسایه‌شان قدرت بگیرند و متحدش به راحتی سقوط کند. به همین دلیل، در آذر ۱۳۵۸ – یعنی چند ماه بعد از انقلاب اسلامی ایران و چند ماه قبل از حملۀ عراق به حکومتِ تازه‌ تاسیسِ ایران – نیروی نظامی‌اش را وارد خاک افغانستان کرد و در اولین اقدام حفیظ‌الله امین و خانواده و محافظانش را کشت و نخست وزیر جدید تعیین کرد. مردم خشمگین کابل به خیابان آمدند و در اعتراض الله اکبر گفتند ولی با خشونت خاموش شدند. رهبران قومی افغانستان در کویته پاکستان تشکیل جلسه دادند و درباره وضعیت کشور و آیندۀ جهاد گفتگو کردند. مجاهدین تحت فرماندهی کسانی مانند احمدشاه مسعود و گلبدین حکمت‌یار به مقاومت علیه اشغال شوروی ادامه دادند.

علاوه بر شوروی که با مداخلۀ مستقیم نظامی از دولت مستقر در کابل حمایت می‌کرد، هند نیز جزو حامیان آن به حساب می‌آمد. در مقابل، رقبای آن‌ها یعنی آمریکا و پاکستان نیز از مجاهدین حمایت می‌کردند. زبگنیف برژینسکی مشاور امنیت ملی آمریکا در گذر خیبر نزدیک مرز افغانستان و پاکستان حاضر شد و مجاهدین را با تامین تسلیحات و وعدۀ نصرت، تهییج و شوروی را بیش از پیش تحریک کرد. علاوه بر پاکستان و ابرقدرت غرب، در میان کشورهای منطقه ایران و عربستان نیز از مقاومت در برابر شوروی حمایت می‌کردند.

علاوه بر مجاهدان افغان، مبارزانی از کشورهای مسلمان و عرب‌زبان نیز به این مناطق سفر می‌کردند و به خاطر مسائل اعتقادی یا دریافت پول با نیروهای کمونیستی می‌جنگیدند. یکی از این مبارزان فرزند یک ساختمان‌ساز ثروتمند از عربستان سعودی به نام اسامه بن‌لادن بود که به جهادگران افغان پیوست و پس از چند سال گروهی تروریستی با اهداف فرامِلّی به نام القاعده را در پیشاورِ پاکستان تاسیس کرد. 

افغانستان کشوری چند قومیتی است. اقوام مختلف در آن بودوباش دارند و به زبان‌های مختلف صحبت می‌کنند. اما زیست این اقوام تنها محدود به مرزهای افغانستان نمی‌شود. پرتعدادترین اقوام افغانستان مانند پشتون‌ها، تاجیک‌ها، هزاره‌ها، ترکمن‌ها و … همگی بیرون از مرزهای افغانستان در کشورهای همسایه مانند پاکستان، تاجیکستان، ترکمنستان و … نیز جمعیت قابل توجهی دارند. به عنوان نمونه، جمعیت پشتون‌ها (پرتعدادترین قوم در افغانستان که غالباً مسلمان سنّی مذهبِ حنفی هستند) به آن‌ها که در افغانستان ساکن‌اند محدود نمی‌شود. نزدیک به دو سوم پشتون‌ها در پاکستان زندگی می‌کنند. به بیان دیگر برای پشتون‌های افغانستان همیشه افرادی هم‌زبان و هم‌فرهنگ، آن سوی مرز شرقی کشور وجود دارد که در روزگار سختی پناهگاه ایشان می‌شود و مجالِ تجدید قوایشان را فراهم می‌سازد. درواقع، مرز افغانستان و پاکستان انطباقی بر تمایز قومی و زبانی ساکنانش ندارد. این پدیده نقش به‌سزایی در وقایع چند دهه اخیر بازی کرده است [۱] . پشتون، پختون‌ یا افغان واژه‌هایی بوده که به افراد قوم پشتون اطلاق می‌شده است. پشتو زبان قوم پشتون، زبانی هندواروپایی و از شاخه زبان‌های ایرانی شرقی است [۲] . اگرچه پشتون‌ها پرتعدادترین قوم افغانستان به حساب می‌آیند و نام‌گذاری کشور نیز متوجه ایشان است اما می‌توان به اقوام پرتعداد دیگری چون تاجیک‌ها، هزاره‌ها، ازبک‌ها، ایماق‌ها و بلوچ‌ها اشاره کرد.    

شوروی از پا افتاد و به اهداف جنگی‌اش نرسید. به عنوان نمونه هفت بار به پنج‌شیر لشکر کشید، اما نتوانست مقاومت مجاهدین تحت فرماندهی احمدشاه مسعود را بشکند. میخاییل گورباچف در نخستین سخنرانی‌اش در کنگرۀ مرکزی حزب رهبر شوروی، جنگ در افغانستان را زخمی خونین بر پیکر اتحاد جماهیر شوروی خواند و چند سال بعد در ژنو با نمایندگان افغانستان، پاکستان و آمریکا توافقی امضا کرد و در اردیبهشت ۱۳۶۷ – یعنی دو ماه پیش از آنکه رهبر انقلاب ایران هم «جام زهرآلود قبول قطعنامۀ پایانِ جنگ با عراق را سربکشد» [۳] ، دستور خروج ارتش سرخ شوروی از خاک افغانستان را صادر کرد.

این جنگ بیش از ۱ میلیون کشته بر جای گذاشت و چند میلیون آواره را راهی کشورهای همسایه مانند ایران و پاکستان کرد. شوروی در کمتر از یک سال نیروهایش را از افغانستان خارج کرد. جنگ‌های نیابتی با دیگر قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها در افغانستان ضربۀ مهلکی بر پیکر شوروی وارد کرد و بسیاری آن را در از هم پاشیدن اتحاد جماهیر شوروی سهیم می‌دانند. سه سال بعد از خروج از افغانستان اتحاد جماهیر شوروی به کلّی فروپاشید [۴]

ارتش سرخ شوروی در دهه ۱۹۸۰ میلادی در خاک افغانستان (+)
مجاهدین و دیگر گروه‌های ضد کمونیستی در سال‌های جنگ با شوروی در دهه ۱۹۸۰ میلادی (+)

پیروزی مجاهدین و جنگ‌های داخلی

مجاهدین در برابر ابرقدرت شرق پیروز شدند و سر از پا نشناختند. کنترل شهرها یکی پس از دیگری از دولت مرکزی گرفته شد. مجاهدین به کابل رسیدند و حکومت تشکیل دادند. آمریکا و عربستان نیز حکومت مجاهدین را به رسمیت شناختند، اما حکومت موقت مجاهدین زود به اختلاف کشید و جنگ‌های داخلی آغاز شد. 

برآمدن امارت اسلامی

در این میان گروهی از جنگ‌زادگانِ برآمده از یک و نیم دهه ویرانی با حمله به یک شهر مرزی اعلام موجودیت کردند و مورد حمایت پاکستان قرار گرفتند. این گروه طالبان نام داشت و مانند سپاهِ صحابه[۵]، تحت تاثیر اسلام بنیادگرای مدارس دیوبندی واقع در شمال پاکستان بود [۶] . طالبان توان تهاجمی بیشتری داشت و ولایات مهم افغانستان را یکی پس از دیگری تحت کنترل خود در آورد. امنیت برقرار شد. مردمِ افغانستان که از سال‌ها جنگ و ناامنی به ستوه آمده بودند از برقراری امنیت استقبال کردند. 

در مهر ماه ۱۳۷۶، چند ماه پس از آنکه دولت اصلاحات با شعار توسعه سیاسی و گسترش جامعه مدنی در ایران روی کار آمده بود، طالبان امارت اسلامی افغانستان را تاسیس کرد و برداشتی سخت‌گیرانه و خشن از شریعت را برای کشور‌داری در دستور کار قرار داد. پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی حکومت جدید در افغانستان را به رسمیت شناختند ولی بسیاری از کشورها روابط خوبی با ایشان نداشتند. سفارت‌‌های آمریکا در افغانستان چند بار مورد حمله قرار گرفت. نُه دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی در مزار شریف توسط طالبان به قتل رسیدند و دو کشور تا آستانۀ جنگ پیش رفتند. اما چند رویداد دیگر در سال‌های بعد مسیر وقایع را به کلی عوض کرد.

ترورهای القاعده و اشغال آمریکا

در ۹ سپتامبر ۲۰۰۱ احمدشاه مسعود که سرِ سازگاری با طالبان نداشت، در یک عملیات انتحاری، تحتِ پوشش مصاحبه به قتل رسید. چند روز بعد در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ چهار هواپیمای مسافربری برای انجام چند عملیات انتحاری در آسمان آمریکا ربوده شد. دو هوپیما به مرکز تجارت جهانی در برج‌های دو قلوی نیویورک و یک هواپیما به مرکز فرماندهی وزارت دفاع (پنتاگون) اصابت کرد و نزدیک به ۳۰۰۰ نفر جان خود را از دست دادند. رهبر القاعده در پیامی ویدئویی مسئولیت این حوادث آمریکا را پذیرفت. ترور مسعود نیز به القاعده منتسب شد. آمریکا یک ماه بعد در مهر ۱۳۸۰ همراه با انگلستان به افغانستان لشکر کشیده و حکومت طالبان را ظرف ۷۰ روز سرنگون کردند.

اما این به معنای از بین رفتن القاعده و طالبان و کشته‌ شدن اعضای آن‌ها نبود. طالب‌ها به نقاط کوهستانی شرق و جنوب افغانستان و پاکستان گریختند و القاعده نیز پایگاه‌هایی برای خود در دیگر کشورها ایجاد کرد.

ملّاعمر رهبر وقت طالبان پیش از آنکه دولتش سقوط کند، چیزی خطاب به آمریکا گفت که صحت آن بیست سال بعد مشخص شد. امیرالمومنینِ طالب‌ها در اکتبر ۲۰۰۱ خطاب به آمریکا گفت این حمله به سرنوشت امپراتوری بریتانیا و شوروی دچار خواهد شد [۷] .

آمریکا نه تنها جا پای شوروی گذاشت بلکه سعی کرد از آن هم فراتر رود و از اساس دولت و ملتی جدید خلق کند. ایالات متحده در طول دو دهه، هزاران میلیارد دلار [۸] هزینه کرد اما نه موفق شد طالبان را از بین ببرد نه حکومتی با ثبات و پایدار ایجاد کند. حکومتِ برآمده از مداخلۀ نظامی، خود را حتی این اندازه قابل ندانست که در مذاکرات پایانی با طالبان حضور پیدا کند. آمریکا و طالبان پس از ۱۸ ماه مذاکره در ۲۹ فوریه ۲۰۲۰ در دوحه قطر توافقِ صلحِ دو طرفه امضا کردند [۹] .

هنوز نیروهای نظامی آمریکا به طور کامل از خاک افغانستان خارج نشده بودند که پیشروی طالبان در ولایات سرعت گرفت و حکومت مرکزی بدون درگیری و دفاع زیادی سقوط کرد.

طالبان پس از تصرف کابل در دفتر رئیس جمهور فراری عکس یادگاری می‌گیرند (+)  

بخش دوم: شاخص‌های توسعه و نوسازی

در طول دو دهه اخیر مبالغ زیادی برای بهبود زیرساخت‌ها و نوسازی کشور هزینه شده است. آیا عدم توفیق در بهبود شاخص‌های اجتماعی و اقتصادی افغانستان، کار را به اینجا کشانده است؟  شاخص‌های کلان در حوزه‌های مختلف در سال‌های اخیر چگونه تغییر کرده‌ است؟

جمعیت روستایی، جوان و رو به رشد

جمعیت افغانستان در در سال ۲۰۲۰ نزدیک به ۳۹ میلیون نفر تخمین زده شده است. قریب به ۷۴% از این جمعیت در مناطق روستایی زندگی می‌کنند. شهرنشینی در افغانستان در مقایسه با بسیاری کشورها سهم کوچکی از جمعیت را به خود اختصاص می‌دهد. در حال حاضر قریب به ۵۶% جمعیت دنیا در شهرها و ۴۶% آن در روستاها زندگی می‌کنند.  افغانستان جمعیتی جوان و در حال رشد دارد. از دهه ۹۰ میلادی تاکنون افزایش جمعیت در افغانستان شدت گرفته است و ظرف سی سال ۳٫۲ برابر شده است. این میزان رشد از تمامی کشورهای همسایه افغانستان بیشتر است. در حال حاضر ۴۲% از کل جمعیت، کمتر از ۱۵ سال سن دارند [۱۰] . اما سهم ایشان در آینده بیش از این نیز خواهد شد و نیازمندی‌هایی مانند آموزش، بهداشت، شغل و … در آینده بیش از این خواهد شد.

افزایش چشمگیر جمعیت در سه دهه اخیر سبب شده افغانستان جمعیتی بسیار جوان و رو به رشد داشته باشد.
شاید بتوان سه دوره برای رشد شهرنشینی را در آمار تفکیک کرد: از ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۷ که سرعت رشد شهرنشینی به نسبت زیاد است، از ۱۹۸۷ تا ۲۰۰۳ که سرعت رشد شهرنشینی به کمترین مقدار خود می‌رسد و از ۲۰۰۳ تاکنون که نرخ رشد شهرنشینی در آن نسبت به دوره قبل اندکی افزایش یافته است.

سلامت؛ بهبود همراه با روند جهانی

امید به زندگی در بدو تولد در افغانستان در حال حاضر نزدیک به ۶۵ سال تخمین زده می‌شود. این مقدار امید به زندگی در پاکستان – همسایه شرقی و جنوبی افغانستان، بی‌شباهت نیست اما از امید به زندگی در ایران – همسایه غربی آن، نزدیک به ۱۰ سال کمتر است.

امید به زندگی در افغانستان در بیست سال گذشته نزدیک به ۱۰ سال بیشتر شده است. در سال ۲۰۰۱ وقتی آمریکا وارد خاک افغانستان شد، امید به زندگی در افغانستان ۵۵ سال بود [۱۱] .

نرخ مرگ و میر در میان نوزادان افغانستان در سال ۲۰۱۹ در حدود ۴۷ مرگ در هر هزار تولد بوده است. این مقدار به مراتب از سال‌های گذشته بهتر است، اگرچه هنوز با کشور‌های منطقه مانند ایران و ترکیه فاصله دارد. نرخ مرگ و میر نوزادان در ایران و ترکیه حدود ۱۲ مرگ و در دنیا حدود ۲۸ مرگ در هر هزار نوزاد برآورد شده است [۱۲] .

مطابق آمار بانک جهانی، بهبود امید به زندگی و مرگ و میر نوزادان در ادامه روند قبلی که در جهان و  همین‌طور در افغانستان در دهه‌های اخیر در جریان بوده اتفاق افتاده و نمی‌توان آن را امتیازی برای جمهوری اسلامی افغانستان در دو دهه اخیر تصور کرد.

بهبود شاخص‌های آموزشی

طول دوره اجباری تحصیل در افغانستان ۹ سال است و بر اساس تخمین یونسکو و بانک جهانی، در سال ۲۰۱۸ کمتر از ۸۶ درصد از دانش‌آموزان موفق به تکمیل دوره ابتدایی شده و تنها ۱۰% از دانش‌‌اموزان از مقطع متوسطه و بالاتر فارغ‌التحصیل شده‌اند [۱۳] .

بر اساس آمار  یونسکو در سال ۲۰۱۸ نزدیک به ۵۰% از واجدین شرایط در مدارس متوسطه ثبت نام کرده‌اند [۱۴] . در مقطع دبستان، نرخِ ثبت‌نام‌کنندگان در مناطق روستایی بخصوص در میان دختران کمتر از مناطق شهری است. هرچند تخمین زده می‌شود در سال ۲۰۱۸ از میان تمام دخترانی که به سن مدرسه رسیده‌اند کمی بیش از ۸۰ درصد در مدارس ثبت‌ِِنام کرده‌اند [۱۵] با این همه، بیش از نصف جوانان افغانستان – حدود ۵۴ درصد- با سواد پنداشته می‌شوند [۱۶] .

یکی از قابل توجه‌ترین تغییرات در حکومتِ برآمده در دوران حضور نظامی آمریکا افزایش نرخ ثبت نام دختران و حتی پسران در مدرسه است. در دوره امارت اسلامی طالبان در دهه ۹۰ میلادی ثبت نام دختران در مدرسه به صفر رسیده بود، اما در این دوره افزایشی چشمگیر یافت و به ۸۰% رسید. این شاخص برای پسران نیز تا اندازه زیادی افزایش یافت و در این دوره حتی کسانی که قبلا به مدرسه نرفته بودند، علی‌رغم شرایط سنی‌شان به مدرسه رفتند .

در محاسبه نرخ ثبت‌نام در دوره ابتدایی مدارس، مخرج کسر جمعیت گروه سنی مربوطه است اما صورت کسر محدودیت سنی ندارد. به همین دلیل از سال ۲۰۰۴ نرخ ثبت نام پسران بیش از ۱۰۰% محاسبه شده است. چرا که علاوه بر سنین مرتبط دیگران هم در مدرسه ثبت‌نام کرده‌اند.

گزارشی به نام «دانش‌آموزان اشباح، معلمان اشباح، مدارس اشباح» وجود دارد که آمار افزایش ثبت‌نام در مدارس و افزایش تعداد مدارس جدید را آینۀ تمام‌نمای واقعیت نمی‌داند و نشان می‌دهد که برخی از مدارس که در ۲۰ سال اخیر با پشتیبانی مالی آمریکا ساخته شده‌، در سال‌های بعد بدون استفاده رها شده و به دلایل مختلف مانند ناامنی، فساد و … به بناهای متروکه تبدیل شده‌اند [۱۷] .

رشد اشتغال

از میان جمعیت آماده به کار افغانستان، ۲۵% بیکار محسوب می‌شوند و یا شغل دائمی ندارند و ۸۰% شاغلان، امنیت شغلی چندانی ندارند [۱۸] . در دوره امارت اسلامی طالبان در ۶ سال منتهی به سال ۲۰۰۱ کمترین تعداد شغل در افغانستان تولید شده است. از سال ۱۹۹۶ تا سال ۲۰۰۱ به طور متوسط سالی ۱۰۰ هزار شغل ایجاد شده است. این شاخص در سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ به بیشترین مقدار خود در ۳۰ سال گذشته، یعنی به طور متوسط افزایش ۴۳۰ هزار شغل در هر سال رسیده است [۱۹] .  

تعداد مشاغل جدید اگرچه در مقایسه با دوران امارت اسلامی قابل توجه است، اما در مقایسه با سال‌های قبل از طالبان چندان چشم‌گیر نیست و هنوز برای جمعیت بسیار جوان افغانستان کافی به نظر نمی‌رسد. مطابق وضعیت هرم سنی افغانستان، در حال حاضر سالانه بین ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار دختر و پسر از سن مدرسه عبور می‌کنند. تعداد ۳۴ دانشگاه دولتی و ۱۱۰ دانشگاه خصوصی در افغانستان وجود که در مجموع ۴۰۰ هزار دانشجو در سال ۲۰۱۵ در آن‌ها ثبت نام کرده‌اند [۲۰] . اما جمعیتی که وارد بازار کار می‌شود در حال رشد است و فارغ‌التحصیلان دانشگاهی نیز با چند سال تاخیر به آن اضافه می‌شوند. در نتیجه افغانستان هنوز نیازمند ایجاد تعداد شغل بیشتر است.

از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱ تعداد مشاغل کمتر افزایش یافته، چرا که بیشتر توان آمریکا و دولت افغانستان در این چند سال صرف تجهیز و عضوگیری ارتش ملی افغانستان شده است و البته درگیری‌های نظامی و تبعات امنیتی آن نیز در این سال‌ها زیاد بوده است. رشد مشاغل، در بخش خدمات بیش از بخش صنعت و کشاورزی اتفاق افتاده که با توجه به توسعه دیوان‌سالاری در حکومتِ نوپا چندان دور از انتظار نیست. احتمالا رشد مشاغل خدماتی بیشتر در شهرهای بزرگ رخ داده است.

اقتصاد

اقتصاد افغانستان وابستگی زیادی به کمک‌ مالی دیگر کشورها دارد. این کمک‌های بین‌المللی پس از حضور آمریکا در خاک افغانستان به صورت چشمگیری افزایش یافت. اما از سال ۲۰۱۱ هم‌زمان با تصمیم ایالات متحده برای کاهش نیروهای نظامی در افغانستان به شدت کم شد.

عمده کمک‌های مالی به افغانستان از گروهی به نام کمیته کمک برای توسعه[۲۱] و پس از آن از ایالات متحده تامین می‌شد. این کمیته متشکل از ۲۴ کشور مانند ژاپن، استرالیا، اتریش، بلژیک ، کانادا، دانمارک و ایالات متحده آمریکا و … است و تحت نظارت سازمان بین‌المللی توسعه اقتصادی و همکاری[۲۲] فعالیت می‌کند. ایالات متحده علاوه بر کمک در قالب این کمیته به صورت مجزا نیز به افغانستان کمک مالی می‌کرد.

عمده کمک‌های مالی به افغانستان صرف جبران کسری تجاری کشور می‌شود. با آنکه افغانستان در سال‌های پس از حمله آمریکا با رشد اقتصادی بالایی مواجه بوده اما در سال‌های پس از اعلام پایان دادن به جنگ با افت رشد اقتصادی روبرو شده است. رشد اقتصادی در سال ۲۰۱۸ در حالی حدود ۱% اعلام شد که در سال پیش از آن برآورد رشد ۲.۸% اعلام شده بود [۲۳] .

تولید ناخالص ملی نیز در سال‌های اخیر دچار فراز و فرود‌هایی بوده است. از ابتدای حمله آمریکا تا اعلام پایان رسمی جنگ، افغانستان رشد زیادی را در تولید ناخالص ملی تجربه کرده و پس از آن دست کم تا ۳ سال با کاهش مواجه شده است. عمده منابع تولید افغانستان محصولات کشاورزی مانند گندم، شیر، انگور، سیب‌زمینی، هندوانه، برنج، پیاز و سیب است [۲۴] که با خشکسالی‌های اخیر آسیب‌پذیر شده‌ است. هم‌چنین منابع معدنی افغانستان بسیار غنی است بخصوص در زمینه لیتیوم [۲۵] که ماده اصلی تشکیل دهنده باتری خودروهای الکتریکی است.

افغانستان تولیدکننده ۸۰ تا ۹۰ درصد تریاک جهان است. طبق گزارش سازمان ملل، در سال ۲۰۲۰ کشت خشخاش، استخراج مواد مخدر و تجارت آن در این کشور درآمدی بالغ بر ۶٫۵ میلیارد دلار داشته که حدود ۶% تا ۱۱% درآمد ناخالص ملی این کشور است و بخش اعظم آن در اقتصاد رسمی منظور نمی‌شود (+).

افزایش تولید ناخالص ملی در دو دهه اخیر لزوما به معنی بهبود وضعیت مردم و اقتصاد افغانستان نیست. برای بررسی این دو مورد لازم است درآمد سرانه ملی و شاخص‌های رفاهی مانند جمعیت زیر خط فقر نیز بررسی شوند.

رشد ناپایدار و افزایش فقر

درآمد سرانه از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ نزدیک به ۴۵% افزایش یافته و از آن زمان تا سال ۲۰۲۰ نزدیک به ۲۰% کاهش یافته است [۲۶] . جمعیت زیر خط فقر از ۳۴% در سال ۲۰۰۷ به ۵۴% در سال ۲۰۱۶ افزایش یافته است [۲۷] . به بیان دیگر وضعیت مردم افغانستان در سال‌های اخیر به صورت قابل ملاحظه‌ای بدتر شده است.

کاهش درآمد سرانه و افزایش جمعیت زیر خط فقر در سال‌های اخیر نشان از فقیرتر شدن مردم افغانستان دارد.

فساد

گفته می‌شود فساد در افغانستان اجازۀ به ثمر رسیدن پروژه‌های کلان نداده است، مسئولیت‌ها بر اساس شایستگی در اختیار افراد قرار نگرفته و معمولاً کارها بدون رشوه پیش نمی‌رود، اقدامات ضد فساد و تاسیس‌ کمیته‌های شفافیت بیشتر برای ضربه زدن به رقبای سیاسی به کار رفته و کمک‌های بین‌المللی، برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین‌شده هزینه نشده و نظارت درستی بر آن‌ها وجود نداشته است. مجموعه این ویژگی‌ها سبب شده دولت افغانستان و سایر دریافت‌کنندگان منابع مالی چیزی بیشتر از یک سازمان پوشالی برای دریافت کمک نباشند [۲۸]

برای بررسی این تصور می‌توان از شاخص ادراک فساد استفاده کرد. این کمیّت برای اندازه‌گیری فساد در افکار عمومی کشورها و رتبه‌بندی آن‌ها ایجاد شده و بر گزارش‌های کارشناسی و پیمایش‌های عمومی استوار است.

سازمان بین‌المللی شفافیت از سال ۲۰۱۲ تاکنون شاخص‌ ادراک فساد را برای ۱۸۰ کشور منتشر می‌کند [۲۹] . در این فاصله زمانی وضعیت شاخص در افغانستان اگرچه از ۸ به ۱۹ از ۱۰۰ افزایش یافته، اما هیچ‌گاه رتبه‌ای بهتر از ۱۶۵ ام کسب نکرده و به مقدار قابل قبولی نرسیده و مطابق این شاخص هنوز جزو بالاترین سطوح فساد در کشورهای دنیا طبقه‌بندی می‌شود [۳۰] .  

درباره فساد در حکومت افغانستان شواهد و گزارش‌های زیادی وجود دارد [۳۱] اما محتوای آن‌ها درباره وزن، عمق و دلایل آن همگرا نیست. اینکه سطح فساد در بخش‌های مختلف حکومت چقدر بوده و سهم فساد حاکم در سقوط حکومت افغانستان چقدر بوده بررسی مستقلی می‌طلبد.

سرخوردگیِ سیاسی

پس از ورود نظامی آمریکا به خاک افغانستان، بر اساس توافقنامه بن [۳۲] ریاست دولت انتقالی تا برگزاری انتخابات به حامد کرزای سپرده شد. در سال ۲۰۰۴ انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان برگزار شد و کرزای با ۵۵% آرا به ریاست جمهوری افغانستان برگزیده شد.

انتخابات بعدی ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۹ زیر سایه سنگین تهدید‌های امنیتی و خشونت علیه رای‌دهندگان برگزار شد. اتهام تقلب در انتخابات بسیار گسترده بود، به طوری که روزنامه نیویورک تایمز [۳۳] ادعا کرد بیش از یک چهارم آرای اخذ شده توسط کمیسیون مستقل انتخابات از فرایند شمارش خارج شده است. مجله تایمز نیز برآورد کرد آرای خارج شده از فرایند شمارش، ۳۰۰ میلیون دلار هزینه داشته است. در نهایت دوباره حامد کرزای پیروز انتخابات اعلام شد. دو انتخابات بعدی در سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۹ نیز بدون حاشیه نبود. کشمکش‌های سیاسی و اتهامات تقلب آن چنان گسترده بود که در نهایت با ایجاد پست رییس اجرایی در کنار رئیس جمهور، قدرت میان اشرف غنی و عبدالله عبدالله دو کاندیدای پیشروی انتخابات تقسیم شد.

بررسی نرخ مشارکت در دوره‌های‌ مختلف انتخابات نشان می‌دهد، امیدی که با آغاز حکومت جدید در سال ۲۰۰۱ در میان مردم افغانستان شکل گرفته بود ظرف دو دهه به طور کامل به سردی گرایید. در نخستین انتخاباتِ برگزار شده در سال ۲۰۰۴، بیش از ۸۰% واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردند، در حالی که در آخرین انتخابات ریاست جمهوری پیش از سقوط دولت اشرف غنی، تنها ۱۹% از واجدین شرایط در انتخابات شرکت کرده‌اند [۳۴] .

توسعه راه‌ها

افغانستان مرزی به دریا ندارد. در نتیجه تنها گزینه‌ آن برای مبادله با جهان توسعه راه‌ها و استفاده از مرزهای زمینی و تقویت روابط با همسایه‌هایش است. در عین حال، افغانستان سرزمینی کوهستانی است. بخش عمده رشته‌کوه‌های هندوکش در آن قرار دارد و توسعه و نگهداری راه‌ها در آن آسان نیست. این ویژگی‌ها سبب شده طول راه‌های افغانستان در مقایسه با استانداردهای جهانی همیشه کم باشد. اهمیت جغرافیای سختِ راه‌سازی در افغانستان تا حدی است که گفته می‌شود سبب شده جامعه افغانستان در طول تاریخ حالت جزیره‌ای و ملوک‌الطوایفی پیدا کند. برخی حتی یکی از علل دشواری شکل گرفتنِ هویت ملی و بروز افراط‌گرایی در افغانستان را همین منزوی بودن بخش‌های جامعه به خاطر عدم ارتباط منجسم با یکدیگر می‌دانند.

با این حال افغانستان از نظر جغرافیایی گذرگاه زمینی ارتباط بین شرق و غرب به حساب می‌آید و نیاز به توسعه راه‌ها همیشه در آن وجود داشته است. توسعه راه‌های افغانستان در دهه ۱۹۶۰ میلادی با مشارکت شوروی و تا اندازه‌ای آمریکا آغاز شد، اما در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ با بروز جنگ‌های خارجی و داخلی بدون تعمیر و نگهداری رها شد. زمانی که آمریکا به افغانستان حمله کرد، بسیاری از راه‌های افغانستان از بین رفته بود و مجموع طول راه‌های این کشور فاصله زیادی با متوسط جهانی داشت [۳۵] . رئیس جمهور وقت آمریکا جورج بوش در سال ۲۰۰۱ گفت «آنجا که راه تمام می‌شود، طالبان آغاز می‌شود» [۳۶] و راهکار اصلی خود برای ایجاد پویایی در افغاستان و معدوم کردن طالبان را احیای راه‌ها اعلام کرد. آمریکا و دیگر کشورها در مجموع ۳ میلیارد دلار برای توسعه و نوسازی راه کمربندی اصلی دور تا دورِ افغانستان و اتصال چهار شهر بزرگ آن یعنی کابل، مزار شریف، هرات و قندهار به یکدیگر هزینه کردند.

Open Street، راه‌های اصلی ولایات این کشور را به وسیلۀ یک مسیر کمربندی سرتاسری به یکدیگر وصل می‌کند.

طول راه‌های افغانستان شامل راه‌های آسفالته و آسفالت‌نشده از ۹ هزار کیلومتر در سال ۲۰۰۴ به ۳۳ هزار کیلومتر در سال ۲۰۱۷ افزایش یافت. علی‌رغم اینکه طول راه‌ها در این سال‌ها بیش از سه برابر شده اما هنوز فاصله آن تا دیگر کشورها بسیار زیاد است. مجموع طول راه‌های افغانستان در سال ۲۰۱۷ برابر با ۵ کیلومتر در هر ۱۰۰ کیلومتر مربع بوده است. این مقدار حتی در مقایسه با کشورهای همسایه افغانستان نیز بسیار کم است.

کشورسالطول راه‌ها (کیلومتر)طول‌ راه‌ها (در هر ۱۰۰ کیلومتر مربع)
هند۲۰۲۱۵,۸۹۷,۶۷۱۱۷۹
ترکیه۲۰۲۰۴۳۸,۶۳۳۵۶
چین۲۰۲۰۵,۱۹۸,۰۰۰          ۵۴
ازبکستان۲۰۱۷۱۸۳,۴۹۶            ۴۱
پاکستان۲۰۲۰۲۶۳,۹۴۲           ۳۳
تاجیکستان۲۰۱۸۳۰,۰۰۰  ۲۱
ایران۲۰۱۸۲۲۳,۴۸۵۱۴
افغانستان۲۰۱۷۳۴,۹۰۳  ۵

در بخش بعد دربارۀ نقش محوری راه‌های اصلیِ حلقۀ کمربندی در میدان نبرد و توقف نگهداری و توسعه آن تحت تاثیر تدوام جنگ بحث خواهد شد.

بخش سوم: تحلیل داده‌های جنگ

زمانی‌که آمریکا حکومت طالبان در افغانستان را سرنگون کرد، عضوگیری و آموزش نیروی نظامی جدید در افغانستان را در دستور کار قرار داد. بخش عمدۀ این کار از ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ انجام شد و ارتش ملی افغانستان در سال ۲۰۱۱ به بیشترین تعداد خود یعنی ۳۵۰ هزار نفر رسید. تثبیت نسبی نیروهای نظامی افغانستان پس از سال ۲۰۱۱ با آغاز کاهش نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان هم‌زمان است. البته این تعداد هنوز از قوای نظامی طالبان در پایان دهه ۹۰ میلادی کمتر بود. نیروی مسلح طالبان در آن‌ سال‌ها نزدیک به ۴۰۰ هزار نفر برآورد شده است [۳۷] . تعداد نیروهای نظامی افغانستان در سال ۲۰۱۸ به ۲۷۲ هزار نفر کاهش یافته است که برای کشوری که در وضعیت جنگی به سر می‌برد چندان مطابق انتظار نیست.

عدم تناسب هزینه‌های نظامی افغانستان با سطح تهدید

مطابق اطلاعات بانک جهانی، ۱٫۲% از کل درآمد افغانستان در سال ۲۰۱۹ صرف امور نظامی شده است (کمتر از کشورهایی مانند آلمان، دانمارک، هلند و کانادا). این در حالی است که کشورهایی که سطح تهدید نظامی علیه خود را بالاتر احساس می‌کنند یا مانند افغانستان در جنگی فعال به سر می‌برند، معمولا بخش بیشتری از درآمد خود را صرف امور نظامی می‌کنند. به عنوان مثال مطابق همین آمار در بانک جهانی در سال ۲۰۱۹، ایران ۲٫۳% از کل درآمد خود را صرف امور نظامی کرده و در سال‌های جنگ عراق و ایران بین ۶% تا ۸% از درآمد خود را در امور نظامی هزینه کرده است. این شاخص‌ برای برخی کشورها که سطوح گوناگونی از تنش نظامی را تجربه می‌کنند در جدول زیر آمده است [۳۸] . وقتی به مقدار مطلق بودجه نظامی در افغانستان نگاه کرده و آن را با دیگر کشورها مقایسه کنیم اختلاف به مراتب بیشتر می‌شود. بودجۀ نظامی افغانستان کوچک‌ترین شباهتی با یک کشور در حال جنگ ندارد. 

کشورسالهزینه‌های نظامی (میلیارد دلار)هزینه‌های نظامی (سهم از کل GDP)
عربستان سعودی۲۰۱۹۶۲۸٫۰ %
امارات متحده عربی۲۰۱۴۲۳۵٫۶ %
سرزمین‌های اشغالی فلسطین۲۰۱۹۲۰۵٫۳ %
ارمنستان۲۰۱۹۰٫۶۸۴٫۹ %
آذربایجان۲۰۱۹۲۴٫۰ %
پاکستان۲۰۱۹۱۰۴٫۰ %
روسیه۲۰۱۹۶۵۳٫۹ %
عراق۲۰۱۹۸۳٫۵ %
ایالات متحده آمریکا۲۰۱۹۷۳۲۳٫۴ %
اوکراین۲۰۱۹۵۳٫۴ %
ترکیه۲۰۱۹۲۰۲٫۷ %
ایران۲۰۱۹۱۳۲٫۳ %
افغانستان۲۰۱۹۰٫۲۳۱٫۲ %

کاهش هزینه‌های نظامی افغانستان حین جنگ

شاید تصور شود بار جنگ افغانستان بر دوش آمریکا بوده، به همین دلیل نمی‌توان رد پای آن را در بودجه نظامی افغانستان پیدا کرد. اگر چنین بوده باشد با کاهش نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان از سال ۲۰۱۱ به بعد، باید بودجه نظامی افغانستان برای پر کردن خلأ نیروهای نظامی خارجی افزایش می‌یافت. اما علاوه بر کم بودن سهم هزینه‌های نظامی افغانستان در مقایسه با سطح تهدیدها، نکتۀ در خورِ تأملِ دیگر درباره هزینه‌های نظامی در این کشور، کاهش قابل توجه آن در سال‌های اخیر است. سهم هزینه‌های نظامی از کل هزینه‌ها در افغانستان از ۲٫۵% در سال ۲۰۰۴ به حدود ۱% در سال ۲۰۱۹ کاهش یافته، یعنی از نصف هم کمتر شده است. اگر مقدار مطلق آن را نیز در نظر بگیریم از ۳۲۵ میلیون دلار در سال ۲۰۱۱ به ۲۲۷ میلیون دلار در سال ۲۰۱۹ کاهش یافته است (۳۱% کاهش). این اندازه کاهش هزینه‌های نظامی برای کشوری که نه تنها تهدید امنیتی فعال دارد و عملاً در جنگ به سر می‌برد، بلکه پشتیبانی نظامی خود را نیز از دست می‌دهد با چه توجیهی انجام شده است؟ در بخش نتیجه‌گیری به این پرسش مهم باز خواهیم گشت.

دو دهه حضور نظامی آمریکا در خاک افغانستان

دو سال پس از حمله به افغانستان، وقتی هنوز آمریکا جنگ را در این کشور به هیچ سرانجام مشخصی نرسانده بود، جنگ دیگری را در عراق آغاز کرد. یک سال پس از شروع جنگ دوم می‌توان پیش‌روی طالبان در ولایات افغانستان را در گسترش تحرکات ایشان، روی نقشه مشاهده کرد. از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ طالبان موفق شد دایره حملات خود را از مناطق شرقی و جنوب شرقی به گرداگرد افغانستان گسترش دهد.

اطلاعاتی که از جنگ افغانستان در اسناد ویکی‌لیکس منتشر شده بود نقش استراتژیک حلقۀ کمربندی اصلی افغانستان را در جنگ به خوبی نشان می‌دهد. بیشتر حملات طالبان با انواع روش‌ها مانند استفاده از بمب‌های کنار جاده‌ای در نقاط مختلف همین جاده سازماندهی می‌شده تا ضمن ضربه‌ زدن به نیروهای آمریکا و هم‌پیمانان و قطع ارتباط آنان با یکدیگر برتری استراتژیک در جنگ را از آن خود کند. مطابق گزارش‌هایی که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد ۲۰% از این مسیر به طور کامل تخریب شده و ۸۰% نیز به خاطر مسائل امنیتی امکان تعمیر و نگهداری نداشته و عملاً رها شده است  [۳۹] .  

باراک اوباما در دو سال نخست ریاست جمهوری خود برای اعاده حیثیت از ایالات متحدۀ آمریکا تعداد نیروی نظامی خود در افغانستان را سه برابر کرد و به ۱۰۰ هزار نفر رساند تا قدرت مانور را از طالبان بگیرد و ارتش افغانستان را تقویت کند. اما با افزایش نیروی نظامیِ آمریکا نه تنها طالبان تضعیف نشد بلکه کشته‌های آمریکا نیز به همان میزان افزایش یافت.

در می ۲۰۱۱ یعنی تنها چند ماه قبل از شروع کاهش نیروهای نظامی، آمریکا موفق شد، اسامه بن لادن رهبر القاعده را در ابت‌آباد پاکستان از بین ببرد تا در نهایت نه در افغانستان، که در پاکستان به یکی از اهداف حمله نظامی خود به افغانستان دست یابد.

زمانی که اوباما در سال ۲۰۱۷ دولت را به رئیس جمهور بعدی آمریکا تحویل می‌داد مناطق تحت تصرف طالبان افزایش یافته و به بیش از نیمی از زمین‌های افغانستان رسیده بود.

چند سال پس از سرنگونی امارت اسلامی جورج بوش در حالی کاخ سفید را در سال ۲۰۰۹ به باراک اوباما تحویل داد که طالبان دوباره قدرت گرفته و زمین‌هایی را در جنوب و شرق و مناطق محدودی را در شمال تحت کنترل خود در آورده بودند. افزایش نیروها در دورۀ اوباما نیز کارساز نشد. وقتی دونالد ترامپ دولت را از او تحویل گرفت عملا پرونده جنگ بسته شده بود. در سال ۲۰۱۷ بیش از نیمی از زمین‌های افغانستان تحت کنترل طالبان درآمده بود (Vox).

دونالد ترامپ در نخستین سال ریاست جمهوری تعداد نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان را ۳۵۰۰ نفر بیشتر کرد و هم‌زمان با آن، مذاکره با طالبان را بدون حضور نماینده‌ای از طرف دولت افغانستان آغاز کرده و پس از ۱۸ ماه در غیاب همان‌ها به امضا رساند. دولت بایدن نیز طبق همین توافق عمل کرده و نیروهای آمریکا را از خاک افغانستان خارج کرد.

آمار کشته‌ها

از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۴ در مجموع ۱۴ هزار و از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ در مجموع ۴۵ هزار نظامی افغانستانی جان خود را در جنگ‌ با مخالفین مسلح حکومت شامل طالبان و سایر گروه‌ها از دست داده‌اند که خود نشان‌دهندۀ شدت گرفتنِ درگیری‌ها و تحمیل هزینه انسانی بیشتر بر ارتش ملی افغانستان است [۴۰]

موسسۀ امور بین‌الملل و مسائل عمومی واتسون در دانشگاه براون آمریکا جامع‌ترین آمار را از تعداد کشته‌های جنگ افغانستان منتشر کرده است. در مجموع نزدیک به ۱۷۶ هزار نفر از طرفین درگیر شامل نظامیان و غیر نظامیان، در طول ۲۰ سال جنگ، جان خود را از دست داده‌اند. ۹۵% از این تعداد، افغانستانی و تنها ۵% از آنان غیر افغانستانی‌ بودند [۴۱] .

افزایش بی‌سابقه تلفات غیر‌نظامی در موعد اجرای توافقنامه «صلح»

در ماه‌های منتهی به اجرای توافق «صلح» در سپتامبر ۲۰۲۱ تعداد تلفات غیرنظامی به صورت بی‌سابقه‌ای افزایش می‌یابد، به گونه‌ای که مقدار آن تنها در شش ماه نخست سال به ۵۰۰۰ نفر رسیده است. این تعداد کشتۀ غیر نظامی حتی در سال‌های گذشته که اطلاعات دوازده ماه آن گردآوری شده نیز کم‌سابقه است [۴۲] .  

از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱ در مجموع ۴۶ هزار و ۳۱۹ غیر‌نظامی افغانستانی تحت تاثیر درگیری‌های نظامی در این کشور کشته شده‌اند. علاوه بر این ۲۴ هزار و ۹۹ غیرنظامی دیگر در ارتباط با جنگ افغانستان در پاکستان کشته‌ شده‌اند. به بیان دیگر، در این بیست سال، در مجموع ۷۰ هزار و ۴۱۸ غیر نظامی افغانستانی و پاکستانی تحت تاثیر جنگ افغانستان کشته‌ شده‌اند.

کشتار غیرنظامیان به اشکال گوناگون اتفاق افتاده است. از آن جمله می‌توان به عملیات نیروهای زمینی و عملیات‌های تروریستی، بمباران‌های هوایی آمریکا که سهم آن از سال ۲۰۱۷ با کم کردن محدودیت‌های مربوط به درگیری‌های پهبادی توسط دولت ترامپ در کشتار غیر نظامیان افزایش یافته بود، گروه‌هایی که توسط آمریکا مسلح شده بودند تا با طالبان و متحدانش بجنگند و دست به کشتن غیر نظامی‌ها زدند و … اشاره کرد.

شمار بالای کشتار غیرنظامیان در افغانستان مردم را مانند سال‌های جنگ داخلی دچار احساس ناامنی کرده است.  در حقیقت سطح تنش در طول این سال‌ها هیچگاه برای مردم افغانستان کاهش پیدا نکرده‌ است. مطابق گزارش وزارت صحت عامه افغانستان، دو سوم مردم این کشور از مشکلات روحی رنج می‌برند [۴۳] .

آمریکا سرانجام پس از ۲۰ سال در آخرین روز آگوست ۲۰۲۱ به طور کامل از افغانستان خارج شد و مجموعۀ متنوعی از تسلیحات نظامی را برای طالبان در افغانستان به یادگار گذاشت [۴۴] .

بخش چهارم: چشم‌انداز پیشِ رو (نتیجه‌گیری)

جمعیت افغانستان در سی سال گذشته سه برابر شده و این خود نیاز افغانستان به دریافت خدمات بهداشتی، درمانی، غذا، آموزش، زیرساخت، شغل و غیره را بیشتر و بیشتر خواهد کرد.

تجربه تاریخی افغانستان نشان می‌دهد، امکان سیطره بر آن حتی برای ابرقدرت‌های جهانی نیز وجود ندارد. به نظر می‌رسد، به همان دلایل چنین امکانی برای نیروهای داخلی افغانستان نیز وجود نداشته باشد؛ هم‌چنان که هیچ قوم یا گرایش مذهبی در آن اکثریت مطلق ندارد. قوم پشتون، اسلامِ سنّیِ حنفیِ دیوبندیِ طالبانی، نخبگانِ تحصیل‌کرده و فرنگ‌رفته یا هر قوم و مذهب و طبقه دیگری هیچ کدام اکثریت نیستند. بدون به کارگیری گروه‌های متنوع اجتماعی مانند اقوام، مذاهب، افراد تحصیل‌کرده و متخصص، زنان و … حل مسائل افغانستان ممکن نخواهد بود.

اقتصاد نحیف افغانستان تحمل قطع کمک‌های بین‌المللی را نخواهد داشت [۴۵] و جغرافیای سیاسی این کشور هم‌چنان میدان رقابت‌های پیرامونی‌اش خواهد بود.

پرداختن به فساد به عنوان علت فرو ریختن دولت افغانستان، صورت‌بندی عمیقی از مسائل در افغانستان ارائه نمی‌دهد. ملت‌سازی و توسعه تحمیلی در دوره‌های گوناگون در افغانستان بی‌سرانجام مانده و شکست خورده است  [۴۶]  .

در دو دهه اخیر هم‌زمان با بیشتر شدنِ تنش در میدان نبرد، واقعیت‌های جامعه افغانستان بیشتر از قبل بروز داشت. درصد جمعیت زیر خط فقر افزایش یافت. درآمد سرانه کم شد. دولتِ در حال جنگ، وقتی پشتیبانی‌ نظامی‌اش را از دست داد، نه توانست و نه خواست بودجه نظامی‌اش را برای پیروزی در جنگ بیشتر کند. اعتماد به ساز و کار‌های سیاسی نیز وقتی در عمل نتوانستند نیروهای کشور را در مسیر آبادانی و احیای افغانستان همگرا کنند، از بین رفت.

واقعیت‌های اجتماعی و اقتصادیِ امروزِ افغانستان در سال‌های پیشِ رو خود را با ضرب بیشتری نشان خواهد داد.

. . .


. . .

پاورقی و ارجاع

[۱] محمد ناصح، پشتونستانِ سرچپه؛ اکثریت گریزان، اقلیت آویزان؛ کابل پرس ۱۱ دسامبر ۲۰۱۰ (+)

[۲]  Pashtun in Britanica (+)

[۳]  از متن پیام روح‌الله خمینی رهبر انقلاب برای اعلام پایان جنگ، ۲۹ تیر ۱۳۶۷، پایگاه اطلاع‌رسانی و خبری جماران (+)

[۴]  پیش‌تر از این نیز امپراتوری بریتانیا در جنگ‌های افغانستان در قرن ۱۹ میلادی و ابتدای قرن ۲۰ در نهایت به اهدافش نرسیده بود و در سال ۱۹۱۹ به استقلال آن تن داد. این اتفاق را کم و بیش با شروع افول امپراتوری بریتانیا هم‌ز‌مان می‌دانند.

[۵] سپاه صحابه پاکستان (SSP) که به نام‌های انجمن سپاه صحابه و جماعت اهل سنت نیز مشهور بوده گروهی رادیکال است که اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی توسط حق نواز جهنگوی بنیان نهاده شده و پایگاه‌های آن در استان پنجاب (۳۴ شعبه و ۵۰۰ دفتر) و شهر کراچی پاکستان است. این گروه دارای ۱۰۰ هزار کارمند رسمی ثبت‌نام‌شده در پاکستان و ۱۷ شعبه در کشورهای خارجی مانند امارات، عربستان، بنگلادش، کانادا و بریتانیاست. سپاه صحابه دنباله‌روی خط فکری اسلام سنی دیوبندی و اولین گروه شبه نظامی ضدشیعی در پاکستان است. طبق گزارش مرکز اطلاعات دفاعی (The Center for Defense Information) هدف این گروه برقراری نظام خلیفه‌ای و در عین حال حراست از اهل سنت و شریعت است. اعضای سپاه صحابه شیعیان را مسلمان نمی‌دانند و معتقدند آنها باید وادار به تغییر عقیده شوند یا از بین بروند (+).

[۶] نقش مدارس مذهبی دیوبندیه در شکل‌گیری افراط‌ گرایی دینی (مطالعه موردی؛ مبانی فکری جنبش طالبان)؛ عباس ابوطالبی، ابوالفضل شکوری، مرکز مطالعات راهبردی روابط فرهنگی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی. سال چهارم، شماره هشتم، پاییز ۱۳۹۷، ۱۰۹-۱۳۰ (+)

دیوبند یکی از شهرهای کهن هند، واقع در شمال شرقی دهلی است که به دلیل وجود یک مدرسه دینی به نام دارالعلوم دیوبند (تاسیس ۱۲۴۵ هجری شمسی) شهرت یافته است. این مدرسه جایگاه برجسته‌ای در تاریخ تفکر اسلامی شبه‌قاره هند دارد و همواره طلیعه‌دار دیانت رسمی اسلام در هندوستان بوده است. دیوبندیه از نهضت‌های مهمِ اسلامیِ شبه قاره هند در نیمه دوم سده سیزدهم هجری است که خواهان جهاد علیه استعمار بریتانیا و اجرای کامل شریعت اسلامی بود و نقش به‌سزایی در شکل‌گیری نهضت‌های اسلام‌گرا در پاکستان، افغانستان، آسیای مرکزی و آسیای جنوب شرقی در قرن بعد ایفا کرد.

طلاب علوم دینی افغانستان، رابطه تاریخی دیرینه‌ای با مدارس دیوبندی در شبه قاره هند دارند. پیش از تجزیه هند و به وجود آمدن کشوری به نام پاکستان در سال ۱۳۲۶ هجری شمسی، اکثر طلاب اهل سنت افغانستان برای ادامه تحصیل به مدارس دیوبندیه در هند می‌رفتند. مدرسه دیوبندی به تدریج تبدیل به یک مکتب فکری ویژه شد. بنیانگذاران این مکتب فکری حنفی‌های سختگیری بودند که در مبادی تعلیمی از عقاید کلامی اشعریه و ماتریدیه پیروی می‌کردند. آنها تجدید حیات علوم کلامی در هند اسلامی را وجهۀ همت خود قرار دادند و دانش‌های جدید را از مواد درسی خود حذف کردند.

پس از به وجود آمدن کشور پاکستان، بیشترین طلاب اهل سنت افغانستان ، مسیر خود را از هند به ایالت خیبر پاکستان تغییر دادند و در مدارس دیوبندی شعبه پاکستان تحصیل کردند. علمای مکتب دیوبندی پاکستان، عمدتاً از پشتون‌های ایالت سرحد (با نام جدیدتر خیبرپختون‌خوا) و بلوچستان بودند و در دوران جهاد افغانستان، روابط بسیار نزدیکی با گروه‌های پشتون افغانستان داشتند. شهرهای پیشاور و کویته که پیشتر در متن به ‌آن‌ها اشاره شد مراکز همین دو ایالت هستند. از زمان تشکیل کشور پاکستان، نفوذ فرهنگی مدارس آن در افغانستان، کاملاً محسوس است. آثار علمای بزرگ دیوبندی از عربی وارد و به پشتو ترجمه شده و در افغانستان به چاپ می‌رسد.

اغلب این مدارس، گسترش ایدئولوژی اسلامی را در عرصه داخلی از وظایف خود می‌دانند. از این‌رو در طول سه دهه اخیر، بخش زیادی از افراطی‌های تکفیری از فارغ التحصیلان مدارس مذهبی پاکستان یا مدارس مرتبط با آن‌ها در دهه‌های اخیر به وجود آمده‌اند و برخی از آنان، مانند «سپاه صحابه» و «طالبان»، با گرایش‌های فرقه‌گرایانه به فعالیت‌های دهشتناک مسلحانه و کشتار دیگر مسلمانان نیز روی آورده‌اند.

برای پاسخ به این پرسش که طالبان نسبت به گذشته تغییر کرده یا نکرده، یک روش مراجعه به مدرسۀ فکری مولّد آن است. آیا آن مدرسه فکری تغییر کرده است؟ آیا نسبت طالبان با مدرسه فکریِ مولدش تغییر کرده؟

[۷] Barfield, Thomas, Afghanistan: A Cultural and Political History. Princeton University Press  2012 (+)

[۸]  US Post 9/11 War Spending; Watson Institute for International and Public Affairs (+)

[۹] توافقنامه صلح آمریکا – طالبان امضا شد، ایسنا ۲۸ اسفند ۱۳۹۸ (+)

[۱۰] Unesco, Sustainable Development Goal; Education and Literacy 2019 (+)

[۱۱] بانک جهانی (+)

[۱۲] بانک جهانی (+)

[۱۳] بانک جهانی (+)

[۱۴] یونسکو (+)

[۱۵]  (+) Financial times

[۱۶]گزارش بانک جهانی در مورد افغانستان (+)

[۱۷] Azmat Khan, Ghost Students, Ghost Teachers, Ghost Schools; 9 July 2015 (+)

[۱۸] گزارش بانک جهانی از افغانستان (+)

[۱۹] World Bank Databank and Data topic (+ , +)

[۲۰] AFGHANISTAN: PROMOTING EDUCATION DURING TIMES OF INCREASED FRAGILITY, World Bank (+)

[۲۱] Development Assistance Committee (+)

[۲۲] Organization for Economic Co-operation and Development (+)

[۲۳] برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به گزارش بانک جهانی از افغانستان (+)

[۲۴] CIA Factbook, Afghanistan, Afghanistan Agricultural Products (+)

[۲۵] برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به یادداشت نیویورک تایمز در این خصوص (+)

[۲۶] World Bank, GNI per capita, Atlas method (current US$) – Afghanistan (+)

[۲۷] World Bank, Poverty headcount ratio at national poverty lines (% of population) – Afghanistan (+)

[۲۸] The Afghan government was undone by its own corruption; Economist Aug 28th 2021(+)

[۲۹]  Transparency International, The global coalition against corruption; Corruption Perception Index, Afghanistan (+)

[۳۰]  مقدار شاخص ادراک فساد در همین سال (۲۰۲۰) برای ایران ۲۵ و رتبه آن در میان کشورها ۱۴۹ ام بوده است

[۳۱] Jamil Danish, Afghanistan’s corruption epidemic is wasting billions in aid; The Guardian 3 Nov 2016 (+)

[۳۲] ویکی‌پدیا- توافق بن (+)

[۳۳] مقاله ریچارد اپل و سنگر رحیمی درنیویورک تایمز (+)

[۳۴] آمار مشارکت در انتخابات افغانستان (+)

سالنرخ مشارکتمیزان کل آرای اخذ شدهتعداد ثبت نام شدگان برای رای گیرینرخ ثبت‌نام  برای رأیجمعیت واجد شرایطکل جمعیتآرای باطل شده
۲۰۱۹۱۹٫۰۰ %۱,۸۲۴,۴۰۱۹,۶۰۰,۰۰۰۹٫۶۳ %۱۸,۹۳۸,۳۶۹۳۵,۷۸۰,۴۵۸ 
۲۰۱۴۳۸.۹۰ %۸,۱۰۹,۴۹۳۲۰,۸۴۵,۹۸۸۵۰.۰۳ %۱۶,۲۰۸,۲۵۵۳۱,۸۲۲,۸۴۸۱.۶۸ %
۲۰۰۹۳۸.۸۰ %۴,۸۲۳,۰۹۰۱۲,۴۳۰,۶۴۴۳۵.۰۶ %۱۳,۷۵۷,۵۰۸۲۸,۴۸۳,۶۳۱۴.۶۷ %
۲۰۰۴۸۳.۶۶ %۸,۱۲۸,۹۴۰۹,۷۱۶,۴۱۳۶۷.۵۴ %۱۲,۰۳۵,۶۰۲۲۵,۶۹۷,۶۳۵۱.۲۸ %

[۳۵] Afghanistan Road Density, Knoema (+) & CIA Factbook; Afghanistan Roadways (+)

[۳۶] Bush Says U.S. and NATO Ready to Block Taliban Effort; The New York Times 15 Feb 2007 (+)

[۳۷] World Bank, Armed forces personnel, total – Afghanistan (+)

[۳۸] World Bank, Military expenditure – Afghanistan, …  (+)

[۳۹] How the US failed to rebuild Afghanistan, Vox 11 Jan 2018 (+)

[۴۰] نکته‌ای که نباید از نظر دور داشت این است که با این تعداد کشته نظامی به نظر نمی‌رسد بتوان علل پیش‌روی سریع طالبان را لزوما در فساد بدنه ارتش جستجو کرد. دیگران هم به این نکته اشاره کرده‌اند:

Emile Simpson, Don’t blame the Afghan army for what’s happening now; Financial Times 30 August 2021 (+)

[۴۱] Cost of War, Watson Institute for International and Public Affairs; 1 September 2021 (+)

[۴۲] AFGHANISTAN PROTECTION OF CIVILIANS IN ARMED CONFLICT MIDYEAR UPDATE: 1 JANUARY TO 30 JUNE 2021; United Nations 26 July 2021 (+, +)

[۴۳] Watson Institute for International and Public Affairs , Cost of War, AFGHAN CIVILIANS (+)

[۴۴] Reuters, Planes, guns, night-vision goggles: The Taliban’s new U.S.-made war chest; August 19, 2021 (+)

[۴۵] تنها ۴۸ ساعت پس از سقوط کابل، صندوق بین‌المللی پول (IMF) به دلیل مبهم بودن وضعیت سیاسی در افغانستان دسترسی این کشور به ۴۶۰ میلیون دلار از ذخیره اضطراری را مسدود کرد (+)

هم‌چنین ایالات متحده آمریکا اعلام کرد دسترسی افغانستان به دارایی های خود در فدرال رزرو به حالت تعلیق درآمده است. این مبلغ نزدیک به ۹/۵ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود (+)

[۴۶] چرا ملت‌سازی در افغانستان شکست خورد. دارون عجم اوغلو (+)

نویسندگان

دانش‌آموختۀ آمار و تحلیلگر داده

دیدگاه‌ها

۳ پاسخ

  1. عالی!
    عالی!
    چه مجموعه‌ی کاملی از آوارهای فلاکت بر افغانستانِ مظلومِ ستم‌های پاکستانِ فاسد، ایران و عربستانِ جهان‌گستر و ایضا فاسد و آمرانِ دورترِ این جنگ‌های نیابتی، مثل شوروی و آمریکا و اروپا و …

    درود بر شما آقای کدیور و آقای اجدری

  2. در حدی که در افکار عمومی مطرح است ایران تنها در دو نوبت در تحولات افغانستان مشارکت داشت اول کمک به برخی مجاهدین مانند مسعود علیه طالبان و دوم در تعامل با آمریکا هنگام برانداختن طالبان یا همان تصرف افغانستان که هر دو هم در نهایت بی نتیجه و بدون سرانجام بود. اینکه نقش ایران در افغانستان را همردیف نقش پاکستان، آمریکا و شاید حتی عربستان در این کشور قرار دهید واقع‌بینانه و منصفانه نیست.

    ایران چند میلیون پناهجو از افغانستان را در خود جا داده و بیش از تمامی این کشورها از تداوم جنگ در افغانستان لطمه دیده .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *