چرا نمی‌توانیم جمع شویم؟

cover2

«افول اجتماع در ایران، روایتی گاهشمارانه (کرونولوژیک)» نام مقاله‌ای بود که محسن گودرزی و عبدالمحمد کاظمی‌پور در بهار ۱۴۰۱ منتشر کردند. بهمن اجدری در تابستان ۱۴۰۱ در مقاله‌ای با عنوان «حیات انجمنی و انقلاب خاموش» در مجله دقیقه به بررسی این مقاله پرداخت. نویسندگان «افول اجتماع در ایران» چنانچه در آن مقاله نیز وعده داده بودند در زمستان ۱۴۰۱ آن را در کتابی با عنوان «چه شد؟ داستان افول اجتماع در ایران» منتشر کردند. در آن زمان افکار عمومی که به خاطر وقایع بی‌سابقه سال ۱۴۰۱ با سوالات تازه‌ای مواجه شده بود و تشنه دست‌یابی به درکی تازه از وقایع پیرامون خود بود، از انتشار آن استقبال کرد و کتاب در کمتر از یک سال به چاپ پنجم رسید.

بهمن اجدری در مقاله‌ای تازه با عنوان چرا نمی‌توانیم جمع شویم؟ روایتی از کتاب «چه شد؟ داستان افول اجتماع در ایران» در شماره سوم  کتاب روزآروز (مهر و آبان ۱۴۰۲) به بررسی این کتاب پرداخته است. گزیده‌ای از این مقاله در ادامه آمده است.

نگاه غالب در اندیشه سیاسی اروپا برای چند قرن چیزی جز پذیرش قوانین دولت به عنوان «دستور فرمانروا» نبود. اما جوانی به نام الکسی دو توکویل که کمی بعد از انقلاب فرانسه در خانواده‌ای اشرافی در نرماندی به دنیا آمده بود، علیه این تصویر شورید. توکویل در کتابی که در سال ۱۸۳۵ میلادی با عنوان دموکراسی در آمریکا منتشر کرد، به وضوح تلاش کرد نشان دهد اندیشه سیاسی مبتنی بر انحصار قدرت دیگر کارساز نیست. او در سفرش به آمریکا چیزی فراتر از طلا پیدا کرده بود: حیات انجمنی.

توکویل در سراسر کتابش مثال‌هایی از مشاهدات خود از فعالیت‌های جمعی آمریکاییان، برای هموطنان فرانسوی خود آورد و تلاش کرد نشان بدهد که راه عملی جلوگیری از انحصار قدرت همین فعالیت‌های جمعی است. او استدلال کرد در جوامع مدرن این فعالیت‌های جمعی که معمولا در قالب انجمن‌ها شکل می‌گیرد، تقویت‌کننده مفاهیمی بنیادی نظیر دموکراسی، برابری و آزادی است:

«اگر ملتی بخواهد متمدن شود یا متمدن بماند باید در کنار گسترش برابری، هنر گردهم آمدن در انجمن‌ها را نیز رشد و ارتقا دهد» *

صد سال پس از انتشار کتاب دموکراسی در آمریکا، در آغاز هزاره سوم، رابرت پاتنام در دانشگاه هاروارد حاصل تحقیقات خود را در کتابی به نام بولینگ تک‌نفره منتشر کرد که در آن با جمع آوری داده‌های مختلف از حیات انجمنی مورد اشاره توکویل، تحولات آن را یک قرن پس از سفر او به آمریکا نشان دهد. او این فعالیت‌های انجمنی را سرمایه اجتماعی نام‌گذاری کرد و نشان داد که سرمایه اجتماعی در آمریکا تغییراتی جدی داشته و رونق آن حداقل مانند زمان سفر توکویل نیست. بدین ترتیب مطالعات سرمایه اجتماعی به یکی از کانون‌های اصلی توجه در مطالعات اجتماعی شد.

کتاب چه شد؟ داستان هشداردهنده افول اجتماع در ایران به روایت دو جامعه شناس شناخته شدۀ ایرانی است. این کتاب بازتاب صداهایی است که درباره وضعیت اعتماد عمومی، بنیان‌های اخلاقی و پیوندهای اجتماعی در نتایج پیمایش‌های جامعه‌شناسی به گوش می‌رسد. 

پرداختن به این موضوعات اهمیت زیادی دارد چرا که در نبود آن‌ها نهادها و انجمن‌ها پا نمی‌گیرند و پیوندهای میان افراد و گروه‌ها توانایی به وجود آوردن برساخت‌های اجتماعی بزرگ‌تر را از دست می‌دهد.

مهم‌ترین ویژگی‌ کتاب چه شد؟ که آن را با بسیاری از کتاب‌های علوم اجتماعی در ایران متمایز می‌کند، تلاش برای ارائه یک روایت اجتماعی فراگیر با ارجاعات گسترده به داده‌های کمّی و کیفی است.


عبدالمحمد کاظمی‌پور و محسن گودرزی در کتاب چه شد؟ داستان افول اجتماع در ایران پرونده‌ای را در حوزه مطالعات اجتماعی ایران گشوده‌اند که نمونه‌های آن کمتر در ایران دیده می‌شود. کتاب چه شد؟ تلاشی است برای مطالعه بررسی روندهای تغییرات سرمایه اجتماعی ایران در طول زمان. هر چند کاظمی‌پور و گودرزی داده‌های منظمی همچون پاتنام در هاروارد در اختیار نداشته‌اند، اما تلاش کرده‌اند با استفاده از داده‌های موجود تغییرات سرمایه ‌اجتماعی را در ایران نشان داده و آن را تفسیر کنند.

سرمایه اجتماعی به جوامع مدرن این امکان را می‌دهد که بتوانند کارآمد باشند و به مردم اجازه می‌دهد که با هم کار کنند. سرمایه اجتماعی مانند روغنی است که میان چرخ‌دنده‌ها جریان دارد. سیستم‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بدون پشتوانه سرمایه اجتماعی راه سختی را برای ادامه حیات در پیش خواهند داشت.

 کتاب در روایتی ساختارمند ابتدا به نشانه‌های افول سرمایه اجتماعی در ایران می‌پردازد و سپس علل افول آن را بررسی می‌کند و در انتها به ارائه راهکارهایی برای ترمیم آن می‌پردازد.

سرمایه اجتماعی، در تعریفی ساده، شبکه‌ای است میان مردمی که در یک جامعه زندگی می‌کنند. این شبکه ارتباطی و تعاملات مردمی همان کارکرد جامعه است و هرچه بیشتر و بهره‌ورتر باشد کارکرد کلی جامعه نیز بالاتر و بهتر است.

برای بررسی اتفاقاتی که در یک جامعه،‌ به معنای عام کلمه رخ می‌دهد، می‌توان یک مثلث را تصور کرد که در سر هر یک از اضلاع آن دولت، بازار و اجتماع قرار دارد. سرمایه اجتماعی ناظر بر ضلع سوم است. ائتلاف و یا نزدیکی هر یک از اضلاع به همدیگر باعث تغییراتی در کارکرد کلی جامعه می‌شود. برای نمونه ائتلاف میان دولت و اجتماع علیه بازار، دولت رفاه را تداعی می‌کند. حال تصور کنید که اگر اضلاع بازار و دولت با یکدیگر متحد شوند چه رخ خواهد داد؟

مثلث دولت و اجتماع و بازار یک مفهوم اجتماعی و سیاسی است که به‌طور کلی در تمام جوامع می‌توان نمودهای آن را پیدا کرد. این سه نهاد در کنار یکدیگر برای توسعه اقتصادی و رفاه باهم کار می‌کنند. چیزی که کشورها و به سبب آن شیوه زندگی در کشورهای دنیا را از یکدیگر جدا می‌کند، نزدیکی هریک از این اضلاع به یکدیگر است. تحولات سرمایه اجتماعی در ایران بر اساس همین مثلث در کتاب «چه شد؟» مورد بررسی قرار گرفته است.

تحولات سرمایه اجتماعی در ایران: بحرانی به نام اعتماد

نویسندگان کتاب برای بررسی تحولات سرمایه اجتماعی در ایران سراغ داده‌هایی رفته‌اند که میزان اعتماد در انواع آن، پیوند‌های اجتماعی و تحولات نهاد مذهب در ایران را می‌سنجند. آن‌ها بر این باورند همان‌طور که توکویل در آمریکای قرن ۱۹ توانست با استفاده از شاخص‌های مختلف میزان حیات انجمنی را گزارش کند، پیدا کردن ردپای داده‌های مشابه در ایران نیز به توضیح تحولات اجتماعی در ایران نیز کمک می‌کند.

به تعبیر نویسندگان کتاب، اگر قرار باشد یک ماشینِ پر از چرخ‌دنده و پیچیده به راحتی کار کند، باید روغنی با کیفیت در میان چرخ‌دنده‌ها باشد تا ماشین با کیفیتی خوب و به مدت طولانی کار کند. اعتماد در جامعه به مثابه همان روغن است: «اعتماد به معنای باور به عملی است که از دیگران انتظار می‌رود.»[۱]

یکی از راه‌های سنجش اعتماد، پرسیدن مستقیم میزان اعتماد افراد به دیگر افراد جامعه، دولت و صاحبان مشاغل است. علی اسدی و مجید تهرانیان در طرحی موسوم به «آینده‌نگری» [۲] در سال ۱۳۵۳ سوالاتی را در خصوص اعتماد از جامعه آن روز ایران پرسیده‌اند. 

کتاب صدایی که شنیده نشد دربرگیرنده نتایج یکی از نخستین نظرسنجی‌های ملی در ایران است و اطلاعات منحصربه‌فردی از نگرش مردم در دهه‌ی ۵۰ شمسی به‌دست می‌دهد و نشان می‌دهد که چگونه در زیر پوست جامعه، جریان دینی در حال رشد بوده است.

گذشت سالیان متمادی از زمان انجام این تحقیقات که در زمان پژوهش با عنوان «طرح آینده‌نگری» از آن یاد می‌شد، ارزش‌های آن را بیش از پیش آشکار کرده و این شیوه از مطالعات اجتماعی را در میان جامعه‌شناسان ایرانی مورد توجه قرار داده است.

نزدیک به ۳۰ سال پس از آن، در سری پیمایش‌های ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان سوالات مربوط به اعتماد دوباره از ایرانیان پرسیده شده است.

مقایسه داده‌های سال ۱۳۸۳ با ۱۳۵۳ نشان از کاهش اعتماد عمومی جامعه ایرانی دارد. در سال ۱۳۵۳ بیش از ۵۰ درصد پرسش‌شوندگان عنوان کرده‌اند که به دیگران اعتماد دارند و این عدد برای سال ۱۳۸۳ کمی بیشتر از ۲۰ درصد است. اعتماد عمومی همان اعتماد بین مردم عادی کوچه و بازار به یکدیگر است. هرچند در مورد تغییرات میزان اعتماد در دهه پنجاه تا هشتاد شمسی به دلیل نبود داده، نمی‌توان چیزی گفت، اما به واسطه پیمایش‌های ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان که از دهه ۸۰ انجام شده است، می‌توان گفت میزان اعتماد ایرانیان در تمام گونه‌های آن رو به کاهش بوده است. این روند برای مشاغلی که ایرانیان به طور سنتی به آن‌ها اعتماد بیشتری داشته‌اند، مانند معلمان، استادان و پزشکان نیز صادق است و اعتماد به آن‌ها نیز رو به کاهش بوده است.

مشارکت مدنی و پیوندهای اجتماعی

نویسندگان کتاب چه شد؟ تعبیر جالبی در مورد نحوه ایجاد اعتماد در جامعه دارند. آن‌ها معتقدند که «اعتماد بر شاخه‌های درخت نمی‌روید و چون عطر در فضا منتشر نمی‌شود». برای افزایش اعتماد مردم باید در کنار یکدیگر قرار بگیرند و در کنار هم کار کنند و به یکدیگر اتکا کنند تا اعتماد به وجود بیاید. به همین دلیل است که داده‌های مشارکت در امور و نهادهای مردمی با اهمیت می‌شوند. بررسی داده‌های عضویت و مشارکت در امور همگانی نشان می‌دهد در تمام نهادهای رسمی و غیررسمی مورد بررسی مانند عضویت در باشگاه‌های ورزشی، عضویت در انجمن‌های علمی و فرهنگی، شوراها و غیره اگر کاهش پیدا نکرده باشد دست کم تغییر مشهودی به‌وجود نیامده است.

علل افول سرمایه اجتماعی در ایران

داده‌ها و ارقام از افول سرمایه اجتماعی در ایران خبر می‌دهند. اما سوال اینجاست که چرا این افول رخ داده است؟ کاظمی و گودرزی برای پاسخ به این سوال به دو جنبه اصلی توجه کرده‌اند. اول آن‌که معتقدند افول سرمایه اجتماعی در طول زمان اتفاق افتاده و باید علت آن را در طول زمان جستجو کرد و دوم آن‌که برای تحلیل روند‌های موثر باید به نکاتی که موجب کاهش اعتماد و کاهش مشارکت و پیوندهای اجتماعی شده‌اند توجه کرد.

کتاب چه شد؟ به پنج دسته از عوامل برای پیدا کردن علل افول سرمایه اجتماعی در ایران می‌پردازد. مذهب، اخلاق، فساد اداری، نابرابری اقتصادی و جابجایی جمعیتی از جمله عواملی هستند که نویسندگان به عنوان عوامل کاهش سرمایه اجتماعی در ایران نام برده‌اند.

برخی از داده‌هایی که در کتاب «چه شد؟» به آن‌ها استناد شده در ادامه آمده است. برای اطلاعات بیشتر درباره آن‌ها به کتاب مراجعه کنید. 

وضعیت مذهب

مذهب به‌طور کلی عامل افزایش‌دهنده سرمایه اجتماعی محسوب می‌شود. مردم در اماکن مذهبی جمع می‌شوند، مناسک را به‌جا می‌آورند و با هم در امور خیر مانند دستگیری از نیازمندان همکاری می‌کنند. این‌ها همه تقویت کننده سرمایه اجتماعی است. اما چرا مذهب به عنوان کاهنده سرمایه اجتماعی در ایران مورد بحث قرار می‌گیرد؟ مذهب در ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ جایگاه متفاوتی پیدا کرده است. در‌هم‌تنیده شدن نهاد دین و دولت کارکرد هر دو را مورد تاثیر قرار داده است. طبیعی است که تغییرات این دو نهاد نیز با هم بالا و پایین شود. به بیان دیگر اگر در یکی کوتاهی و بدگمانی دیده شود به‌طور مستقیم بر دیگری نیز اثر گذار خواهد بود. ظن و گمان به کارکرد و کارآمد بودن دولت در ایران موجب تضعیف نهاد دین در ایران شده است.

در ایرانِ پس از انقلاب، مذهب و مسائل مربوط به آن در سه ضلعی دولت، اجتماع و بازار از اجتماع به دولت منتقل شد که همین اتفاق باعث عدم کارکرد مذهب برای افزایش سرمایه اجتماعی در ایران شده است. این اتفاق در داده‌های جمع‌آوری شده در پیمایش ارزش‌های جهانی که از سال ۱۳۵۹ در ایران انجام شده نیز مشهود است[۳].

سایر عوامل موثر بر سرمایه اجتماعی

کاظمی‌پور و گودرزی با بررسی داده‌هایی از جمله رواج دروغ‌گویی، کلاه‌برداری، پاکدستی و نابرابری اقتصادی که همگی بر میزان اعتماد عمومی میان افراد جامعه تاثیر گذارند، تلاش می‌کنند توضیح دهند که چطور این عوامل، ضلع اجتماع در مثلث اجتماع، دولت و بازار را مورد تهدید و تضعیف قرار می‌دهند و جا را برای جلو آمدن دو ضلع دیگر باز کرده و در نهایت نابرابری‌هایی را ایجاد می کنند. جابجایی جمعیتی نیز از جمله عوامل موثر بر تضعیف سرمایه اجتماعی در ایران بر شمرده شده است. نابرابری‌های اقتصادی و ناکارآمدی سیاست‌های تامین مسکن در ایران و بالا رفتن قیمت‌ها موجب شده است روابط همسایگی به‌واسطه موقتی بودن محل سکونت مستاجران در ایران کمتر شکل بگیرد و همچنین جمعیت بزرگی را مجبور به مهاجرت به شهرک‌های اقماری می‌کند. مهاجران، حضور خود را موقت می‌پندارند و تلاشی برای ایجاد و نگهداری پیوندهای اجتماعی جدید نمی‌کنند.

نقد کتاب «چه شد؟»

کتاب چه شد؟ همانطور که پیشتر نیز گفته شد کتابی ارزشمند است که تلاش کرده با استفاده از داده‌های موجود، تحولات اجتماعی در ایران را مورد بررسی قرار دهد.

در قسمت بررسی مشارکت مدنی و پیوندهای اجتماعی نویسندگان نمونه‌های مختلفی از مشارکت مردم در نهادهای مدنی آورده‌اند. تقریباً در تمامی موارد به جز مشارکت در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری که با افت شدیدی روبرو بوده‌اند، تغییرات محسوسی در اعداد مشاهده نمی‌شوند. به عنوان نمونه در میزان عضویت در احزاب سیاسی تفاوت محسوسی بین اعداد در میانه دهه ۸۰ با میانه دهه ۹۰ مشاهده نمی‌شود.

نویسندگان در بررسی عوامل افول اجتماع به برخی ویژگی‌های نظام سیاسی مثل فساد اداری و ناکارآمدی اقتصادی اشاره می‌کنند و به صورت غیرمستقیم به ناکارآمدی‌های نظام سیاسی اشاره می‌کنند، اما در بررسی سرمایه اجتماعی و تفسیر داده‌ها نشانه‌ چندانی از این موارد مشاهده نمی‌شود.

کتاب «چه شد» اتفاقی مهم در حوزه پژوهش در سرمایه اجتماعی ایرانیان است. این کتاب از نگاه رَوِشی و استفاده از داده‌ها به نقاطی که پیش از این به آن‌ها کمتر پرداخته شده بود نور انداخته و مسیری را برای علاقه‌مندان به این حوزه گشوده است که دنبال کردن آن‌ها می‌تواند برای علاقمندان به توسعه ایران راهگشا باشد.

نسخه کامل مقاله بهمن اجدری با عنوان «چرا نمی‌توانیم جمع شویم؟» در شماره سوم کتاب روزآروز در مهر و آبان ۱۴۰۲ منتشر شده است. برای تهیه شماره سوم مجله کتاب روزآروز به لینک زیر مراجعه کنید:

منابع

* (De Tocqueville, A. (1850). La démocratie en Amérique (No. 49752). Pagnerre.)

[۱] اوفه، کلاوس (۱۳۸۵). چگونه می‌توان به شهروندان اعتماد داشت. در رابرت پاتنام و دیگران، سرمایۀ اجتماعی: اعتماد، دموکراسی و توسعه، به اهتمام کیان تاج‌بخش، مترجمان افشین خاک‌باز و حسن پویان: ۲۷۵-۲۰۱. تهران: شیرازه.

[۲] بخشی از نتایج این تحقیق به کوشش عباس عبدی و محسن گودرزی با عنوان «صدایی که شنیده نشد» توسط نشر نی منتشر شده است.

[۳] برای مطالعه بیشتر درباره پیمایش ارزش‌های جهانی مراجعه کنید به d-learn.ir/p/world-value-survey

[۴] این موضوع به تفصیل در مطلبی به نام افول اجتماع و انقلاب خاموش توسط بهمن اجدری در مجله تحلیلی دقیقه آورده شده است. d-mag.ir/p7255

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *