چرا زنان ایرانی، با وجود تحصیلات بالا و تغییرات اجتماعی گسترده، همچنان حضوری کمرنگ در بازار کار دارند؟ محمدجواد دشتیمنش و محمدجواد شاکر آرانی با مراجعه به منابع داده و تحلیل آنها، با تعبیر «اشتغالی نامرئی» از «کار خانگی» به عنوان یکی از مهمترین عوامل بیرون نگه داشته شدن زنان از بازار کار در کشور پرده برمیدارند. این مقاله در رویداد دومین جایزه دیتاژورنالیسم دقیقه؛ تحلیل داده و روایتگری در حوزه عمومی، برنده جایزه تحلیل داده و جایزه ویژه هیئت داوران شده است*.
_____________________
خانهداری یا به تعبیر دقیقتر «کار خانگی» در ایران بهطور سنتی وظیفه زنان خانواده تلقی شده است. مردان خانواده، یعنی پدران و فرزندان پسر بالغشده، روزشان را در مشاغل بیرون از خانه میگذرانند تا معیشت خانواده را تأمین کنند. اما مادران و تا اندازهای دختران خانواده، در خانه میمانند تا کارهای خانه سروسامانی بگیرد و آرامش و آسایش اعضای خانواده فراهم شود؛ از نظافت و پختوپز و شستوشو تا مراقبت از اعضای خردسال یا بیمار و ناتوان خانواده.
با وجود تغییرات قابل توجه فرهنگی و اجتماعی در دهههای اخیر در جامعه ایران که باعث شده کار کردن زنان در بیرون از خانه پذیرش بیشتری داشته باشد و زنان هم به تدریج جایی در بازار کار برای خودشان پیدا کنند، همچنان خانواده ایرانی، کار خانگی را اغلب روی دوش زنان میگذارد و مردان مشارکت قابل توجهی در آن نشان نمیدهند. در واقع زنان ایرانی، حتی اگر بنا به انگیزههای شخصی یا حتی ضرورت اقتصادی خانواده، در بیرون از خانه شغلی داشته باشند، باز هم مسئولیت کارهای خانه را نیز بر عهده دارند و متولی اصلی آن به حساب میآیند و چندان نمیتوانند روی کمک مردان خانوادهشان حساب باز کنند.
از سوی دیگر تنها ۱۴% زنان ایرانی بالای ۱۵ سال در بازار کار ایران حضور دارند[۱]، یعنی یا شاغلاند و یا در جستجوی کار. این آمار یکی از پایینترین آمارهای نرخ مشارکت زنان در بازار کار در جهان است؛ تنها بالاتر از یمن جنگزده، افغانستان تحت کنترل طالبان و عراق پرآشوب. در واقع ۸۶% از جمعیت زنان بالای ۱۵ سال ایرانی، حتی در جستوجوی شغل هم نیستند و کار کردن در بیرون از خانه را به طور کامل از زندگیشان کنار گذاشتهاند.
در این تحلیل قصد داریم با واکاوی دادههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی درباره جامعه ایران، به تقسیم نابرابر کار خانگی بین مردان و زنان ایرانی بپردازیم و از اثراتش بر آمار بسیار پایین مشارکت زنان در بازار کار ایران بگوییم.
زنان و مردان ایرانی روز خود را به چه میگذرانند؟
مرکز آمار ایران در طرح گذران وقت، دادههایی را درباره چگونگی گذران وقت خانوادههای شهرنشین ایرانی جمعآوری کرده است. در این طرح بررسی شده که هر فرد در یک خانواده شهرنشین ایرانی، در طول ۲۴ ساعت شبانهروز، وقتش را به چه کارهایی اختصاص میدهد؛ از کار برای دریافت مزد و تولید کالا برای خود و کارهای بدون مزد تا کارهای خانگی و مراقبت از اعضای خانواده و یادگیری و معاشرت و آداب و رسوم و اختصاص زمان به فرهنگ و فراغت. کاوش در دادههای جمعآوریشده در این طرح میتواند تصویر دقیقتری از مشارکت نابرابر مردان و زنان در کارهای خانگی و مسئولیتهای بیشتری که زنان در خانه به دوش میکشند، در اختیار ما قرار دهد.
در این طرح، تمام فعالیتهای یک فرد در طول مدت شبانهروز به ۹ دسته کلی تقسیم شده است:
- کار برای دستمزد
- تولید کالا برای خود
- خدمات خانگی برای اعضای خانواده
- مراقبت از اعضای خانواده
- کارهای بدون مزد
- یادگیری
- معاشرت، ارتباطات و آداب و رسوم دینی
- فرهنگ و فراغت
- مراقبت از خود
ابتدا نگاهی کلی به وضعیت مردان و زنان ایرانی از نظر گذران وقت در ۲۴ ساعت انداختهایم:
براساس دادههای طرح گذران وقت، مردان ایرانی بخش قابل توجهی از روزشان را به کار برای دستمزد اختصاص میدهند، اما زنان ایرانی بخش قابل توجهی از روزشان را به کارهای خانگی اختصاص میدهند. در واقع هم در همان زمان که مردان در بیرون از خانه به امور مربوط به شغلشان میپردازند، زنان هم مشغول کارند، اما کارشان دیده نمیشود. حتی در بسیاری مواقع، نام کار به آن تعلق نمیگیرد و آن را «خانهداری» مینامیم؛ و نه «کار خانگی» [۲]. در این بستر دستمزد یا حق و حقوقی هم به کار خانگی تعلق نمیگیرد.
زنان ایرانی، حتی اگر شاغل هم باشند، از کار خانگی معاف نیستند و هرچند بهطور متوسط زمان کمتری را به کار برای دستمزد اختصاص میدهند، اما در مقابل آن، مجبورند زمانی را هم برای انجام کارهای خانگی کنار بگذارند و از همین رو، در طول مدت شبانهروز، تقریبا به همان اندازه مردان (شاغل) ایرانی کار میکنند، البته در معنای عام آن، چه کار بیرون از خانه برای دستمزد و چه کار خانگی بدون دستمزد.
البته کارهای خانگی در خانوادههای شهرنشین ایرانی، علاوه بر زنان خانواده، متولی دیگری هم دارد و آن دخترهای خانواده هستند. تفاوت مشارکت پسرها و دخترهای بالای ۱۵ سال خانوادههای ایرانی در کارهای خانگی در دادههای طرح گذران وقت مشهود و قابل توجه است.
در نمودار زیر هم گذران وقت به تفکیک گروههای مختلف برای فعالیتهای گوناگون دیده میشود:
زنان (و دختران) ایرانی، حتی اگر در بیرون از محیط خانه هم مشغول به فعالیتی برای کسب دستمزد باشند، همچنان کارهای خانگی هم به عهده آنهاست و در مجموع، مدت زمانی که آنها در طول شبانهروز مشغول کار هستند، نزدیک مردان ایرانیست.
از طرف دیگر، مراقبت از سایر اعضای خانواده نیز، در سبد گذران وقت زنان ایرانی بیش از مردان ایرانی به چشم میآید؛ فعالیتی که مخصوصا در زمانی که خانواده صاحب یک فرزند جدید میشود، پررنگ شده و زمان زیادی از زنان خانواده را به خود مشغول میکند. تأثیر تولد فرزند در خانواده، بر مجموع ساعتی که یک فرد برای مراقبت از اعضای خانوادهاش میگذارد، احتمالا باید جایی در دل دادههای طرح گذران وقت نهفته باشد. به همین خاطر در نمودارهای زیر سعی کردهایم تأثیر تولد فرزند بر مجموع ساعات اختصاصیافته به فعالیتهای مختلف زنان و مردان را در طول شبانهروز بررسی کنیم. این نمودارها نشان میدهد حضور فرزند خردسال منجر به ایجاد چه تفاوتی در گذران وقت افراد نسبت به حالتی میشود که کودک خردسالی در خانواده زندگی نمیکند. توضیح روش مورد استفاده برای این برآوردها در پیوست آمده است.
پ: تاثیر فرزندآوری بر زمان مراقبت از اعضای خانواده توسط اعضای شاغل | ت: تاثیر فرزند زیر یک سال بر گذران وقت اعضای شاغل خانواده |
پ: تاثیر فرزندآوری بر زمان مراقبت از اعضای خانواده توسط اعضای شاغل | ت: تاثیر فرزند زیر یک سال بر گذران وقت اعضای شاغل خانواده |
ث: تاثیر فرزندآوری بر زمان مراقبت از اعضای خانواده توسط فرزندان بالای ۱۵ سال | ج: تاثیر فرزند زیر یک سال بر گذران وقت فرزندان بالای ۱۵ سال |
تاثیر فرزندآوری بر گذران وقت اعضای خانواده. منبع: طرح گذران وقت (شکل ۳)
در حالی که ساعاتی که مرد ایرانی برای مراقبت از اعضای خانوادهاش میگذارد، در صورت وجود فرزند کوچک، نهایتا نیم ساعت بیشتر از حالتیست که خانواده فرزند کوچکی ندارد، زن ایرانی در سالهای اولیه تولد فرزند، مجبور است زمان مراقبت از اعضای خانوادهاش را بهطور متوسط تا نزدیک سه ساعت افزایش دهد. این افزایش ساعات اختصاصیافته به مراقبت از اعضای خانواده، حتی در زنان شاغل ایرانی هم دیده میشود. آنها با وجود اشتغال به کاری بیرون از خانواده، باید مراقبت از فرزند کوچکشان را هم در برنامه زمانیشان جای دهند و در نتیجه، مجموع ساعاتی که برای کارشان صرف میشود، کاهش مییابد. مشارکت در مراقبت از فرزند کوچک، علاوه بر زن خانواده، متولی دیگری هم دارد و آن دختر خانواده است، در حالی که تولد فرزند هیچ تغییری در وقتی که پسر خانواده به فعالیتهای مختلف اختصاص داده ایجاد نمیکند.
اما ساعات اضافهای که برای مراقبت از فرزند کوچک، از زن و دختر خانواده گرفته میشود، با کاهش کدام فعالیت جبران میگردد؟ مطابق انتظار، درمورد زنان با کاهش مجموع ساعات کاریشان در بیرون از خانه و برای دختران با کاهش مجموع ساعاتی که به یادگیری و آموزش و درس خواندن اختصاص میدهند (نگاه کنید به شکل ۳).
ـــــــــــــــــــــــ
وضعیت اشتغال زنان در ایران
نرخ بیکاری، شاخص محبوبی برای سیاستمدارهاست و برای پربار نشان دادن کارنامهشان، زیاد به آن استناد میکنند. نرخ بیکاری، نسبت افرادیست که جویای کار هستند، اما هنوز شاغل نشدهاند، به کل افرادی که یا جویای کارند و یا مشغول به آن. بنابراین در نرخ بیکاری هیچ اثری از آنهایی که در جستوجوی کار هم روزگار نمیگذرانند، به چشم نمیخورد. براساس دادههای طرح آمارگیری نیروی کار (LFS) [۳]، در سال ۱۴۰۲ نرخ بیکاری مردان در بازار کار ایران، تنها ۶.۶% و نرخ بیکاری زنان هم ۱۵% است. به عبارت دیگر تنها ۶.۶% از مردان و ۱۵% از زنانی که در سال ۱۴۰۲ در جستوجوی شغل بودهاند، جستجویشان ناکام مانده و هنوز در جایی مشغول به کار نشدهاند.
اما اگر بخواهیم جمعیتی را که خودشان در جستوجوی کار نیستند را هم وارد محاسبات کنیم، باید سراغ نرخ مشارکت در بازار کار برویم؛ شاخصی که برای محاسبه آن، نسبت افراد شاغل به کل افراد در بین جمعیت بالای ۱۵ سال، در نظر گرفته میشود. نرخ مشارکت زنان در بازار کار ایران تنها ۱۴% است که یکی از پایینترین نرخها در جهان به شمار میرود (تنها زنان عراقی و افغانستانی و یمنی وضعیتی بدتر از زنان ایرانی دارند). این در حالیست که نرخ مشارکت مردان ایرانی در بازار کار تقریبا پنج برابر زنان و چیزی در حدود آمارهای جهانیست. از همین رو، بازار کار ایران از نظر نابرابری (نسبت نرخ مشارکت مردان به مشارکت زنان در بازار کار) بالاترین آمار را در جهان به خود اختصاص داده است. نگاهی به تغییرات نرخ مشارکت زنان و مردان در بازار کار ایران در سی سال اخیر هم، کمابیش حکایت از ریشهدار بودن این اختلاف دارد.
بیش از دو برابر بودن نرخ بیکاری زنان در ایران نسبت به مردان در کنار آمار بسیار پایین مشارکت زنان در بازار کار که تنها یکپنجم نرخ مشارکت مردان است، کنار گذاشته شدن زنان از بازار کار ایران را نشان میدهد و برای آن میتوان عوامل مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را ردیف کرد؛ از نبود شغل با درآمد مناسب تا روی خوش نشان ندادن بازار کار به زنان، جایی که زنان بهطور متوسط باید مدت زمان بیشتری را نسبت به مردان به جستوجوی شغل بپردازند و با احتمال کمتری شاغل شوند (مقاله سنا رشیدی، کوثر یوسفی و محمدحسین رحمتی)
اما تقسیم نشدن کار خانگی بین مردان و زنان در خانوادههای ایرانی و سهم بسیار بیشتری که از این فعالیت به زنان رسیده نیز به نظر میرسد یکی از عواملیست که میتواند مانع حضور آنها در بازار کار شود، چرا که اصلا وقت (و به تناسب آن توان جسمی) لازم برای آن را ندارند، وقتی مجبورند بخش قابل توجهی از روز را به کارهای داخل خانهشان اختصاص دهند.
در طرح آمارگیری از نیروی کار، یکی از پرسشها درباره علتیست که باعث میشود افراد در جستوجوی شغل نباشند. در حالی که مهمترین دلیل برای عدم جستوجوی شغل (عدم مشارکت در بازار کار) بین مردان، «اشتغال به تحصیل» (۵۰%) است و بعد از آن «بینیاز بودن از انجام کار» و «بیماری و ناتوانی» بیان شده، بیش از ۷۲% زنانی که در جستوجوی شغل در بازار کار نیستند، «مسئولیتهای شخصی یا خانوادگی» را دلیل عدم مشارکتشان در بازار کار عنوان کردهاند. «اشتغال به تحصیل» نیز دلیلی بوده که ۲۲% زنان را از جستوجوی کار بازداشته است.
زنان ایرانی در خوداظهاریشان، مسئولیتهای شخصی یا خانوادگی را به عنوان مانع اصلی حضورشان در بازار کار عنوان کردهاند. احتمالا میتوان مسئولیتهای شخصی یا خانوادگی در این خوداظهاری را به کارهای خانگی و مراقبت از فرزندان ترجمه کرد. دادههای طرح گذران وقت نیز به خوبی حکایت از آن دارند که مسئولیت کارهای خانگی در خانواده ایرانی به عهده زنان است و همین اشتغال داخل خانه میتواند عاملی باشد که پای زنان را به بازار کار بیرون از خانه باز نکند.
اشتغال زنان به کارهای خانگی، با تولد فرزند جدید در خانواده، کمیت بیشتری پیدا میکند و مسئولیت بیشتری را روی دوش زنان خانواده میگذارد. در این شرایط، زنان خانواده اگر شاغل نباشند، مراقبت از فرزند کوچک حتی فکر اشتغال بیرون از خانه را هم در سالهای اول پس از تولد فرزند از ذهنشان بیرون میکند، و حتی اگر شاغل هم باشند، مجبور میشوند از ساعات کاریشان کم کنند تا وقت کافی برای مراقبت از فرزند خردسالشان فراهم شود. البته که چالشهای فرزند جدید گاهی آنقدر زیاد میشود که زنان عطای کارشان را به لقایش ببخشند و تمام وقتشان را در خانه و به مراقبت از فرزند بگذرانند.
تأثیری که تولد فرزند بر اشتغال مادران و پدران میگذارد، موضوع مطالعات متعددی در زمینه اقتصاد جنسیت بوده است. این مطالعات به تاثیر منفی فرزندآوری بر اشتغال مادران، جریمه بچهداری (Child Penalty) میگویند. محاسبه این اثرات در کشورهای مختلف نشان میدهد زنان ایرانی نسبت به زنان سایر کشورها یکی از شدیدترین آثار منفی را بر اشتغال خود بعد از فرزندآوری تجربه میکنند. مطابق این برآوردها، نرخ اشتغال مردان ایرانی بعد از تولد فرزند تقریبا هیچ تغییری دچار نمیشود، اما زنان ایرانی که صاحب فرزند میشوند، کاهشی حدود ۴۰ درصدی در نرخ اشتغالشان تجربه میکنند.
مجموع بررسیها و نمودارهای بالا در جهت تقویت این فرضیه است که تقسیم نابرابر کارهای خانگی بین مردان و زنان و سهم بسیار بیشتری که از کارهای خانه و مراقبت از فرزندان خردسال خانواده به زنان میرسد، میتواند به عنوان یکی از عواملی در نظر گرفته شود که مشارکت بسیار پایین زنان ایرانی در بازار کار را نتیجه میدهد، چرا که در چنین وضعیتی زنان وقت (و توان) لازم برای حضور در بازار کار را ندارند و مسئولیتهایشان در خانه زمان و توان آنها را تا حد زیادی مصرف میکند.
فضیلت خانهداری و تقسیم نابرابر کارهای خانه
بررسیهای این گزارش در قسمت قبل حکایت از این دارد که کار خانگی و مراقبت از اعضای خانواده، به ویژه فرزندان تازهمتولدشده خانواده، قسمت قابل توجهی از ساعات شبانهروز زنان خانوادههای ایرانی را پر میکند و میتوان آن را مانعی برای ورود زنان به بازار کار ایران به حساب آورد. زنان در انجام امور خانه و مراقبت از فرزندان خردسال، براساس دادههای گذران وقت منتشرشده از سوی مرکز آمار، دستتنها هستند و نمیتوانند روی کمک مردان خانواده حساب خاصی باز کنند. به صورت مشخصتر، حضور فرزند خردسال در یک خانواده ایرانی، تأثیر خاصی در گذران وقت مردان خانواده به جا نمیگذارد، اما مجموع ساعاتی را که زنان برای مراقبت از اعضای خانواده صرف میکنند، بهطور معناداری افزایش میدهد و در مقابل، زنان مجبور میشوند ساعات اشتغال و یادگیری خود را فدا کنند.
پیرنگ این تقسیم کار نامتوازن را شاید بتوان در فرهنگ و سنت خانوادههای ایرانی جستوجو کرد؛ جایی که هنوز برای بسیاری از خانوادهها تعداد زیاد فرزندان (بیش از دو فرزند) مطلوب است، مادری به خودی خود یک فضیلت به شمار میرود که فضیلتهای دیگر میتواند فدای آن شود و خانهداری هم کاریست که اگر زن عهدهدارش شود، حفظ کانون خانواده را نتیجه میدهد.
اگر نگاهی به خروجیهای منتشرشده از موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان (آبانماه ۱۴۰۲) بیندازیم، خواهیم دید که گزارههای ذکرشده در بالا در بین بخش قابل توجهی از خانوادههای ایرانی طرفدار دارد. به عنوان مثال ۹۶.۷% از افراد، مادری را یک فضیلت دانستهاند و ۸۲.۶% هم گفتهاند خانهدار بودن زن به حفظ کانون خانواده کمک میکند. همچنین اگرچه ۵۰.۹% پاسخدهندگان تعداد مطلوب فرزند برای یک زوج را دو فرزند اعلام کردهاند، اما به هر حال بیش از یکسوم هم (۳۸.۶%) سه فرزند و بیشتر را تعداد مطلوب فرزند برای یک خانواده دانستهاند.
از طرف دیگر، تغییرات اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران باعث شده مردان و خانوادههای ایرانی، نگاه مثبتتری نسبت به اشتغال زنان در بیرون از خانه داشته باشند. بهطور مثال در موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان، ۷۷.۶% از پاسخدهندگان با گزاره «وظیفه زنها خانهداری است و نباید بیرون از خانه کار کنند» اعلام مخالفت کردهاند. یا ۵۹.۴% هم مرد و هم زن خانواده را در امور مهم اقتصادی تصمیمگیر دانستهاند. به نظر میرسد سنتها و فرهنگی که در سالهای دورتر، کار کردن زن در بیرون از خانه را برنمیتابید، در حال حاضر، حداقل در ظاهر و کلام مردان و خانوادههای ایرانی، طرفداری ندارد و آنها مشکلی با اشتغال زنان ندارند. اما اشتغال زنان در بیرون از خانه لوازمی دارد و یکی از مهمترین آنها، مشارکت بیشتر مردان در کارهای خانه و مراقبت از فرزندان خردسال است. در هر حال، یا اعضای خانواده باید زیر بار کارهای خانه بروند، یا دست به جیب و دست به دامان پرستار بچه و کارگر نظافت و غذای بیرونپز شوند. شرایط اقتصادی فعلی ایران، به خیلی از خانوادهها اجازه این دستودلبازی را نمیدهد. اما دادههای طرح گذران وقت هم اینطور نشان میدهد که مشارکت مردان خانوادههای ایرانی در کارهای خانه و مراقبت از فرزندان خردسال حداقلی است. شاید هنوز این کلیشه جنسیتی در خانوادههای ایرانی زنده است که کار خانه وظیفه زنهاست و مردها نباید و نشاید که در آن دخالت کنند. یکی از نشانههای قابل توجه این کلیشه جنسیتی در بررسیهای این گزارش روی دادههای طرح گذران وقت، احتمالا آنجایی خودش را نشان میدهد که تولد فرزند خردسال در خانواده، باعث میشود دختر خانواده مجبور شود از ساعات یادگیری و درس خواندنش بگذرد و به مراقبت از فرزند خردسال مشغول شود، اما پسر خانواده تأثیر خاصی از این اتفاق نمیپذیرد و گذران وقتش به همان روال سابق ادامه پیدا میکند.
. . .
آمار اشتغال زنان در ایران یکی از پایینترینها در دنیاست. بررسی دادههای طرح گذران وقت مرکز آمار و پیمایش ارزشها و نگرشها، تصویر روشنی از تقسیم نابرابر کار در خانه میان زن و مرد به عنوان یک از مهمترین عوامل موثر در این وضعیت ترسیم میکند. اشتغال نامرئی زنان به کار خانگی نه تنها نمودی از نابرابری جنسیتی بلکه یکی از موانع اثرگذاری آنان در جامعه و یکی از چالشهای توسعه پایدار در ایران است.
مطالب مرتبط
اشتغالِ ناچیزِ زنان مسئله فراموششدۀ ایران
هیچ یک از شاخصهای توسعه در ایران وضعیتی به وخامت اشتغال زنان ندارد. زنان نیمی از نیروی توسعه در کشور هستند و تا زمانی که موتور توسعه با نصف ظرفیت خود کار کند، نمیتوان به آینده آن امیدوار بود.
پیوست
در این گزارش تخمینهایی از تاثیر فرزندآوری بر گذران وقت اعضای خانواده ارائه شده که توضیح شهود روشهای مورد استفاده در متن آمده، اما ارائه جزئیات آن فراتر از حوصله این گزارش بوده و به همین دلیل در پیوست به آن میپردازیم.
برای تخمین اثر فرزندآوری بر گذران وقت اعضای خانواده از رگرسیون زیر استفاده شده است:
$$y_i = \alpha + \sum_{lowest\_age=0}^{10} \beta_k \cdot \mathbb{1}(lowest\_age_i = k) \cdot treatment\_group_i + \delta_{Age} + \varepsilon_i$$
در رابطه بالا \( y_i \) متغیری از طرح گذران وقت است که مورد مطالعه قرار گرفته، مثلا نشان میدهد که فرد \( i \)م چه میزان از وقت خود را صرف مراقبت از سایر اعضای خانواده کرده است. \( \alpha \) ثابت رگرسیون است، \( \beta_k \) ها ضرایب مورد علاقه ما هستند که نشان میدهند خانوارها در سنین مختلف فرزند خردسال (یعنی \( k \) های مختلف) تا چه حد تحت تأثیر حضور وی قرار میگیرند و برنامه روزانه خود را تغییر میدهند. متغیر \( lowest\_age_i \) نشان میدهد که سن خردسالترین فرزند چند سال بوده و تابع \( ۱(lowest\_age_i = k) \) در صورتی مقدار یک میپذیرد که سن خردسالترین فرزند خانواده \( i \) برابر با \( k \) باشد. \( treatment\_group_i \) نشان میدهد که فرد \( i \)م در گروه خانوادههای دارای فرزند خردسال قرار داشته یا نه، \( \delta_{Age} \) اثر ثابت سن فرد تمام است، و نهایتا \( \varepsilon_i \) جمله خطای رگرسیون است.
نتایج رگرسیون بالا در نمودارهای ارائهشده برای تاثیر فرزندآوری بر گذران وقت گزارش شده است. در نمودارهای سمت راست از شکل ۴، هر نقطه نشاندهنده ضرایب \( \beta_k \) در رگرسیون است و خطوط آبی و قرمز نیز بازه اطمینان ۹۵ درصد را برای این ضرایب نشان میدهند. درواقع محور افقی نشاندهنده سنین مختلف خردسالترین فرزند خانواده (\( lowest\_age_i \)) و محور عمودی نشاندهنده میزان اثرگذاری است. برای مطالعه تاثیر فرزندآوری بر گذران وقت گروههای مختلف نظیر مردان یا زنان، نمونه محدود به آن گروه شده و سپس رگرسیون اجرا شده تا نهایتا ضرایب مورد نظر در نمودار نمایش داده شود.
اما در نمودارهای سمت چپ از شکل ۴، تنها \( \beta_0 \)ها به نمایش درآمده؛ یعنی تنها میزان تأثیر فرزند زیر یک سال (یا به عبارت دیگر، فرزند صفرساله) بر گذران وقت اعضای خانواده به نمایش درآمده است. در این نمودار، هر نقطه و بازه اطمینان متناظر نشاندهندهی ضریب \( \beta_0 \) در یک رگرسیون مجزاست. یعنی رگرسیون بالا برای گروههای مختلف از افراد و در دستههای مختلف فعالیت برآورد شده و نهایتا ضرایب \( \beta_0 \) در نمودارها نمایش داده شده است.
پانویس و ارجاع
* نسخه حاضر پس از اعمال برخی تغییرات و ویرایشها نسبت به نسخه زمستان ۱۴۰۳ منتشر شده سات.
[۱] منبع این آمار بانک جهانی بوده و از اینجا در دسترس است.
[۲] به تعبیر نجمه واحدی در کتابش، «هزارتوی کار خانگی».
[۳] دادههای طرح آمارگیری از نیروی کار روی سایت مرکز آمار ایران در دسترس قرار دارد.
نویسندگان
دانشآموخته فیزیک و روزنامهنگار
-
محمدجواد شاکر آرانیhttps://d-mag.ir/pauthor/mjshaker02/
-
محمدجواد شاکر آرانیhttps://d-mag.ir/pauthor/mjshaker02/
-
محمدجواد شاکر آرانیhttps://d-mag.ir/pauthor/mjshaker02/۳ خرداد ۱۴۰۳
-
محمدجواد شاکر آرانیhttps://d-mag.ir/pauthor/mjshaker02/۲۳ فروردین ۱۴۰۳