جایزه دیتاژورنالیسم دقیقه (1403)

اشتغال نامرئی؛ نگاهی آماری به وضعیت و موانع اشتغال زنان در ایران (۱۹۵۵۷)

اشتغال نامرئی؛ نگاهی آماری به وضعیت و موانع اشتغال زنان در ایران (19557)

تنها ۱۴ درصد زنان ایرانی بالای ۱۵ سال در بازار کار ایران حضور دارند[۱]، یعنی یا شاغل‌اند و یا در جست‌وجوی کار. این آمار یکی از پایین‌ترین آمارهای نرخ مشارکت زنان در بازار کار در جهان است؛ تنها بالاتر از یمن جنگ‌زده، افغانستان تحت کنترل طالبان و عراق پرآشوب. پس باقی ۸۵ درصد زنان ایرانی روزشان را به چه می‌گذرانند که کار نمی‌کنند؟ پاسخ در همان نگاه اول، به خانه‌داری، یا به تعبیری دقیق‌تر کار خانگی برمی‌گردد، چرا که واقعا امور مرتبط با خانه‌داری و مراقبت از فرزندان خردسال، کار است که اگر خانواده بخواهد آن را برون‌سپاری کند، مجبور می‌شود هزینه‌های مالی قابل توجهی را به جان بخرد و اقتصاد نحیفش در شرایط اقتصادی فعلی ایران را متزلزل کند.

با وجود تغییرات قابل توجه فرهنگی و اجتماعی در یک دهه اخیر در جامعه ایران که باعث شده کار کردن زنان در بیرون از خانه پذیرش بیشتری داشته باشد، هم‌چنان خانواده ایرانی، کار خانگی را روی دوش زنان می‌گذارد و دامن مردان را به آن آلوده نمی‌کند. در واقع با این که مردان در برابر اشتغال زنان تسلیم شده‌اند، اما هنوز زیر بار آن نرفته‌اند که در کارهای خانه و مراقبت از فرزندان نیز مشارکت داشته یا با هزینه‌های برون‌سپاری‌اش همراهی کنند. در نتیجه زنان ایرانی، حتی اگر شغلی در بیرون از خانه داشته باشند، هم‌چنان باید به فکر غذای روی گاز و بچه در حال گریه هم باشند. عاملی که می‌تواند مانعی مهم برای حضور آن‌ها در بازار کار باشد، چرا که دست‌تنها بودن در کارهای خانه و بچه‌داری فرصتی برای کار در بیرون خانه باقی نمی‌گذارد.

اما گزاره‌های بالا، تا چه حد با داده‌های مختلف اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی در ایران هم‌خوانی دارد؟ در این گزارش قصد داریم با واکاوی برخی از آمارهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی منتشرشده درباره جامعه ایران، به این پرسش بپردازیم که چرا زنان ایرانی در بازار کار رسمی ایران حضوری تا این اندازه محدود دارند؟ و چه عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی می‌تواند توضیح‌دهنده این غیبت باشد و مانعی ایجاد کند برای حضور زنان در بازار کار؟

وضعیت اشتغال زنان در ایران

نرخ بیکاری، شاخص محبوبی برای سیاستمدارهاست و برای پربار نشان دادن کارنامه‌شان، زیاد به آن استناد می‌کنند. نرخ بیکاری، نسبت افرادی‌ست که جویای کار هستند، اما هنوز شاغل نشده‌اند، به کل افرادی که یا جویای کارند و یا مشغول به آن. بنابراین در نرخ بیکاری هیچ اثری از آنهایی که در جست‌وجوی کار هم روزگار نمی‌گذرانند، به چشم نمی‌خورد. براساس داده‌های طرح آمارگیری نیروی کار (LFS)[۲]، در سال ۱۴۰۲ نرخ بیکاری مردان در بازار کار ایران، تنها ۶.۶ درصد و نرخ بیکاری زنان هم ۱۵ درصد است. به عبارت دیگر تنها ۶.۶ درصد از مردان و ۱۵ درصد از زنانی که در سال ۱۴۰۲ در جست‌وجوی شغل بوده‌اند، جست‌وجویشان ناکام مانده و هنوز در جایی مشغول به کار نشده‌اند. مشخص است که این شاخص آماری نمی‌تواند معیار مناسبی برای بررسی وضعیت اشتغال زنان در ایران باشد، چرا که بسیاری از زنان ایرانی، به سبب اشتغال به کارهای خانه و مراقبت از اعضای خانواده‌شان، انگیزه یا امکان یا فرصت و وقت کافی برای حضور در بازار کار بیرون خانه‌شان ندارند و خبری از آنها در مخرج محاسبات مربوط به نرخ بیکاری نیست.

اما نرخ مشارکت در بازار کار، شاخصی‌ست که برای محاسبه آن، نسبت افراد شاغل به کل افراد در بین جمعیت بالای ۱۵ سال، در نظر گرفته می‌شود. بررسی این شاخص تصویر دیگری از وضعیت اشتغال زنان را در ایران نشان می‌دهد. نرخ مشارکت زنان در بازار کار ایران نسبت به مردان، فاصله‌ای بسیار زیاد دارد (حدود یک‌پنجم) و نگاهی به تغییرات آن در سی سال اخیر هم، کمابیش حاکی از ریشه‌دار بودن این اختلاف است.

حضور زنان در بازار کار ایران، در دهه هفتاد و متناسب با تغییرات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی جامعه ایران، افزایش پیدا می‌کند و این افزایش تا نیمه دهه هشتاد هم ادامه می‌یابد (جالب آنجاست که افزایش نرخ مشارکت زنان در بازار کار در دهه هفتاد و نیمه اول دهه هشتاد همراه است با کاهش نرخ مشارکت مردان در بازار کار، شاید بتوان کاهش نرخ مشارکت مردان در بازار کار در آن بازه زمانی را با ورود موج عظیم دهه‌شصتی‌ها به بازار کار مرتبط دانست)، اما در نیمه دوم دهه هشتاد دوباره شاهد کاهش نرخ مشارکت زنان در بازار کار هستیم؛ کاهشی که هم‌زمانی‌اش با اوج‌گیری تحریم‌های آمریکا علیه ایران و شروع سیر نزولی اقتصاد ایران، احتمالا نشان از ارتباط علت و معلولی آنها دارد. از سال ۹۳ تا ۹۷ نیز یک‌بار دیگر مشارکت زنان در بازار کار رو به افزایش می‌گذارد؛ یعنی همان زمانی که دوران برجام به حساب می‌آید و اقتصاد کشور وضعیت پایداری را تجربه می‌کند. اما سال‌های ۹۸ تا ۱۴۰۰ از راه می‌رسند و خروج آمریکا از برجام دست در دست همه‌گیری کرونا، یک‌بار دیگر حکم به خروج زنان از بازار کار می‌دهد.

غیبت زنان در بازار کار ایران، در جهان رکورددار است. از یک طرف، نرخ مشارکت زنان در بازار کار ایران، از پایین‌ترین نرخ‌ها در جهان است (تنها زنان عراقی و افغانستانی و یمنی وضعیتی بدتر از زنان ایرانی دارند) و از طرف دیگر، نابرابری بین مردان و زنان ایرانی از نظر حضور در بازار کار (نسبت نرخ مشارکت مردان به مشارکت زنان در بازار کار)، بالاترین نسبت را در جهان نشان می‌دهد.

کشورنرخ مشارکت زنان  در بازار کار
چین۶۱
روسیه۵۴
عربستان سعودی۳۵
ترکیه۳۵
ترکمنستان۴۹
عمان۳۲
پاکستان۲۴
تاجیکستان۳۲
آمریکا۵۷
جدول ۱، نرخ مشارکت زنان در بازار کار کشورهای منتخب. منبع: بانک جهانی.

در بین استان‌های کشور، زنان استان‌های مرکزی، بوشهر، کهگیلویه و بویر احمد، قم، فارس و کردستان، نرخ مشارکتی کم‌تر از ده درصد در بازار کار دارند، اما در سوی دیگر طیف، زنان استان‌های اردبیل، هرمزگان، خراسان شمالی، گیلان و یزد، نرخی بالاتر از ۱۵ درصد را برای مشارکت در بازار کار ثبت کرده‌اند. جالب است که از نظر برابری جنسیتی در بازار کار (نسبت نرخ مشارکت زنان به نرخ مشارکت مردان) نیز استان‌های مرکزی، بوشهر، کهگیلویه و بویر احمد، قم، فارس و کردستان با کمی تغییر در ترتیب، شش استان با بیشترین نابرابری به حساب می‌آیند که در آنها، نرخ مشارکت زنان تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد نرخ مشارکت مردان است. استان‌های اردبیل، هرمزگان، خراسان شمالی، گیلان و یزد از نظر برابری جنسیتی در بازار کار نیز بالاترین رتبه‌ها را ثبت کرده‌اند، هرچند سیستان و بلوچستان هم با وجود نرخ ۱۳ درصدی‌اش برای مشارکت زنان در بازار کار، به لطف نرخ ۴۵ درصدی نرخ مشارکت مردانش در بازار کار، از نظر برابری جنسیتی وضعیت مطلوبی به نسبت سایر استان‌ها دارد و در رتبه سوم قرار گرفته است. در واقع غیبت در بازار کار در این استان، به‌طور برابرتری بین مردان و زنان این استان تقسیم شده است.

زنان ایرانی روز خود را به چه می‌گذرانند که کار نمی‌کنند؟

نرخ بسیار پایین مشارکت زنان ایرانی در بازار کار این سوال را پیش می‌آورد که چه عاملی مانع حضور زنان ایرانی در بازار کار است؟ چرا بیشتر زنان ایرانی حتی در جست‌وجوی کار هم نیستند؟ فرهنگ و سنت ایرانی اجازه نمی‌دهد که آنها از خانه راهی محیط کار شوند؟ بازار کار و درآمد کسب‌شده در آن، روی خوش به آنها نشان نمی‌دهد و پذیرای آنان نیست؟ انگیزه‌ای برای حضور در بازار کار و کسب درآمد ندارند؟ یا شاید اصلا وقتش را ندارند؟

مرکز آمار ایران در طرح گذران وقت، داده‌هایی را درباره چگونگی گذران وقت خانواده‌های شهرنشین ایرانی جمع‌آوری کرده است. در این طرح بررسی شده که هر فرد در یک خانواده شهرنشین ایرانی، در طول ۲۴ ساعت شبانه‌روز، وقتش را به چه کارهایی اختصاص می‌دهد؛ از کار برای دریافت مزد و تولید کالا برای خود و کارهای بدون مزد تا کارهای خانگی و مراقبت از اعضای خانواده و یادگیری و معاشرت و آداب و رسوم و اختصاص زمان به فرهنگ و فراغت. کاوش در داده‌های منتشرشده در این طرح می‌تواند راهنمایی باشد به پرسش‌های بالا و این پاسخ را بیش از پیش تقویت کند که زنان ایرانی، به‌خاطر مشغله‌های خانگی‌شان، چه کارهای خانگی و چه مراقبت از اعضای خانواده، به‌خصوص بچه‌های کم‌سن، اصلا فرصتی برای حضور در بازار کار و اشتغال بیرون از خانه ندارند.

در این طرح، تمام فعالیت‌های یک فرد در طول مدت شبانه‌روز به ۹ دسته کلی تقسیم شده است:

  • کار برای دستمزد
  • تولید کالا برای خود
  • خدمات خانگی برای اعضای خانواده
  • مراقبت از اعضای خانواده
  • کارهای بدون مزد
  • یادگیری
  • معاشرت، ارتباطات و آداب و رسوم دینی
  • فرهنگ و فراغت
  • مراقبت از خود

ابتدا نگاهی کلی به وضعیت مردان و زنان ایرانی از نظر گذران وقت در ۲۴ ساعت انداخته‌ایم:

شکل ۲، گذران وقت گروه‌های مختلف طی یک شبانه‌روز. منبع: طرح گذران وقت مرکز آمار ایران.

چنان که در نمودارها می‌بینیم، همان‌طور که مردان ایرانی بخش قابل توجهی از روزشان را به کار برای دستمزد اختصاص می‌دهند، زنان ایرانی هم در همان زمان مشغول کارند، اما کارشان دیده نمی‌شود. حتی در بسیاری مواقع، نام کار به آن تعلق نمی‌گیرد و آن را «خانه‌داری» می‌نامیم؛ و نه «کار خانگی»[۳]. در این بستر دستمزد یا حق و حقوقی هم به کار خانگی تعلق نمی‌گیرد.

زنان ایرانی، حتی اگر شاغل هم باشند، از کار خانگی معاف نیستند و هرچند به‌طور متوسط زمان کم‌تری را به کار برای دستمزد اختصاص می‌دهند، اما در مقابل آن، مجبورند زمانی را هم برای انجام کارهای خانگی کنار بگذارند و از همین رو، در طول مدت شبانه‌روز، تقریبا به همان اندازه مردان (شاغل) ایرانی کار می‌کنند، البته در معنای عام آن، چه کار بیرون از خانه برای دستمزد و چه کار خانگی بدون دستمزد.

کارهای خانگی در خانواده‌های شهرنشین ایرانی، علاوه بر زنان خانواده، متولی دیگری هم دارد و آن دخترهای خانواده هستند. تفاوت مشارکت پسرها و دخترهای بالای ۱۵ سال خانواده‌های ایرانی در کارهای خانگی در نمودارهای بالا مشهود و قابل توجه است.

در نمودار زیر هم گذران وقت به تفکیک گروه‌های مختلف برای فعالیت‌های گوناگون دیده می‌شود (برای مقایسه بهتر، فعالیت‌های مرتبط با مراقبت از خود، فرهنگ و فراغت و معاشرت، ارتباطات و آداب و رسوم حذف شده‌اند).

همان‌طور که از این نمودار پیداست، زنان (و دختران) ایرانی، حتی اگر در بیرون از محیط خانه هم مشغول به فعالیتی برای کسب دستمزد باشند، هم‌چنان کارهای خانگی هم به عهده آنهاست و در مجموع، مدت زمانی که آنها در طول شبانه‌روز مشغول کار هستند، نزدیک مردان ایرانی‌ست.

تقسیم نشدن کار خانگی بین مردان و زنان در خانواده‌های ایرانی و سهم بسیار بیشتری که از این فعالیت به زنان رسیده، به نظر می‌رسد یکی از عواملی‌ست که می‌تواند مانع حضور آنها در بازار کار شود، چرا که اصلا وقت (و به تناسب آن توان جسمی) لازم برای آن را ندارند، وقتی مجبورند بخش قابل توجهی از روز را به کارهای داخل خانه‌شان اختصاص دهند. از طرف دیگر، مراقبت از سایر اعضای خانواده نیز، در سبد گذران وقت زنان ایرانی بیش از مردان ایرانی به چشم می‌آید؛ فعالیتی که مخصوصا در زمانی که خانواده صاحب یک فرزند جدید می‌شود، پررنگ شده و زمان زیادی از زنان خانواده را به خود مشغول می‌کند. تأثیر تولد فرزند در خانواده، بر مجموع ساعتی که یک فرد برای مراقبت از اعضای خانواده‌اش می‌گذارد، احتمالا باید جایی در دل داده‌های طرح گذران وقت نهفته باشد. به همین خاطر در نمودارهای زیر سعی کرده‌ایم تأثیر تولد فرزند بر مجموع ساعات اختصاص‌یافته به فعالیت‌های مختلف زنان و مردان را در طول شبانه‌روز بررسی کنیم. این نمودارها نشان می‌دهد حضور فرزند خردسال منجر به ایجاد چه تفاوتی در گذران وقت افراد نسبت به حالتی می‌شود که کودک خردسالی در خانواده زندگی نمی‌کند. توضیح روش مورد استفاده برای این برآوردها در پیوست آمده است.

الف: تاثیر فرزندآوری بر زمان مراقبت از اعضای خانواده توسط همه اعضا ب: تاثیر فرزند زیر یک سال بر گذران وقت همه اعضای خانواده
پ: تاثیر فرزندآوری بر زمان مراقبت از اعضای خانواده توسط اعضای شاغل ت: تاثیر فرزند زیر یک سال بر گذران وقت اعضای شاغل خانواده

ث: تاثیر فرزندآوری بر زمان مراقبت از اعضای خانواده توسط فرزندان بالای ۱۵ سال ج: تاثیر فرزند زیر یک سال بر گذران وقت فرزندان بالای ۱۵ سال

در حالی که ساعاتی که مرد ایرانی برای مراقبت از اعضای خانواده‌اش می‌گذارد، در صورت وجود فرزند کوچک، نهایتا نیم ساعت بیشتر از حالتی‌ست که خانواده فرزند کوچکی ندارد، زن ایرانی در سال‌های اولیه تولد فرزند، مجبور است زمان مراقبت از اعضای خانواده‌اش را به‌طور متوسط تا نزدیک سه ساعت افزایش دهد. این افزایش ساعات اختصاص‌یافته به مراقبت از اعضای خانواده، حتی در زنان شاغل ایرانی هم دیده می‌شود. آنها با وجود اشتغال به کاری بیرون از خانواده، باید مراقبت از فرزند کوچک‌شان را هم در برنامه زمانی‌شان جای دهند و در نتیجه، مجموع ساعاتی که برای کارشان صرف می‌شود، کاهش می‌یابد. مشارکت در مراقبت از فرزند کوچک، علاوه بر زن خانواده، متولی دیگری هم دارد و آن دختر خانواده است، در حالی که تولد فرزند هیچ تغییری در وقتی که پسر خانواده به فعالیت‌های مختلف اختصاص داده ایجاد نمی‌کند.

اما ساعات اضافه‌ای که برای مراقبت از فرزند کوچک، از زن و دختر خانواده گرفته می‌شود، با کاهش کدام فعالیت جبران می‌گردد؟ این موضوع در قسمت‌ سمت چپ شکل بالا به تصویر درآمده است. مطابق انتظار، درمورد زنان با کاهش مجموع ساعات کاری‌شان در بیرون از خانه و برای دختران با کاهش مجموع ساعاتی که به یادگیری و آموزش و درس خواندن اختصاص می‌دهند.

مجموع بررسی‌ها و نمودارهای بالا بیش از پیش این فرضیه را تقویت می‌کند که کارهای خانگی و مراقبت از فرزندان کوچک، زمان قابل توجهی از روزمره زنان و حتی دختران خانواده‌های ایرانی را صرف می‌کند و در نتیجه زمان و توان لازم برای مشارکت در بازار کار را از آنها می‌گیرد و غیبت آنها در بازار کار ایران را نتیجه می‌دهد. البته در اینجا فرهنگ و سنت ایرانی و نگاه ویژه‌ای که به مادری و خانه‌داری و حفظ کانون خانواده در آن وجود دارد، عاملی‌ست که می‌تواند این تقسیم وظایف نابرابر را بین مردان و زنان خانواده‌های ایرانی در زمینه کارهای خانگی و مراقبت از فرزندان کوچک نهادینه کند.

فضیلت خانه‌داری و تقسیم نابرابر کارهای خانه

بررسی‌های این گزارش در قسمت قبل حکایت از این دارد که کار خانگی و مراقبت از اعضای خانواده، به ویژه فرزندان تازه‌متولدشده خانواده، قسمت قابل توجهی از ساعات شبانه‌روز زنان خانواده‌های ایرانی را پر می‌کند و می‌توان آن را مانعی برای ورود زنان به بازار کار ایران به حساب آورد. زنان در انجام امور خانه و مراقبت از فرزندان خردسال، براساس داده‌های گذران وقت منتشرشده از سوی مرکز آمار، دست‌تنها هستند و نمی‌توانند روی کمک مردان خانواده حساب خاصی باز کنند. به صورت مشخص‌تر، حضور فرزند خردسال در یک خانواده ایرانی، تأثیر خاصی در گذران وقت مردان خانواده به جا نمی‌گذارد، اما مجموع ساعاتی را که زنان برای مراقبت از اعضای خانواده صرف می‌کنند، به‌طور معناداری افزایش می‌دهد و در مقابل، زنان مجبور می‌شوند ساعات اشتغال و یادگیری خود را فدا کنند.

آخرین داده‌های طرح گذران وقت در سال ۹۸ جمع‌آوری شده و براساس آن می‌توان گفت خانواده‌های ایرانی، تقریبا تمام مسئولیت کار خانگی و مراقبت از فرزندان خردسال را به دوش زنان گذاشته‌اند. پی‌رنگ این تقسیم کار نامتوازن را شاید بتوان در فرهنگ و سنت خانواده‌های ایرانی جست‌وجو کرد؛ جایی که هنوز برای بسیاری از خانواده‌ها تعداد زیاد فرزندان (بیش از دو فرزند) مطلوب است، مادری به خودی خود یک فضیلت به شمار می‌رود که فضیلت‌های دیگر می‌تواند فدای آن شود و خانه‌داری هم کاری‌ست که اگر زن عهده‌دارش شود، حفظ کانون خانواده را نتیجه می‌دهد.

اگر نگاهی به خروجی‌های منتشرشده از موج چهارم پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان (آبان‌ماه ۱۴۰۲) بیندازیم، خواهیم دید که گزاره‌های ذکرشده در بالا در بین بخش قابل توجهی از خانواده‌های ایرانی طرفدار دارد. به عنوان مثال ۹۶.۷ درصد از افراد، مادری را یک فضیلت دانسته‌اند و ۸۲.۶ درصد هم گفته‌اند خانه‌دار بودن زن به حفظ کانون خانواده کمک می‌کند. هم‌چنین اگرچه ۵۰.۹ درصد پاسخ‌دهندگان تعداد مطلوب فرزند برای یک زوج را دو فرزند اعلام کرده‌اند، اما به هر حال بیش از یک‌سوم هم (۳۸.۶ درصد) سه فرزند و بیشتر را تعداد مطلوب فرزند برای یک خانواده دانسته‌اند.

شکل ۵. میزان موافقت با برخی گزاره‌ها پیرامون هنجارهای خانوادگی در ایران. منبع: موج چهارم پیمایش ارزش‌ها و نگرارش‌های ایرانیان.

تعداد مطلوب فرزند از نگاه ایرانیان. منبع: موج چهارم پیمایش ارزش‌ها و نگرارش‌های ایرانیان.
شکل ۶، تعداد مطلوب فرزند از نگاه ایرانیان. منبع: موج چهارم پیمایش ارزش‌ها و نگرارش‌های ایرانیان.

از طرف دیگر، تغییرات اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران باعث شده مردان و خانواده‌های ایرانی، نگاه مثبت‌تری نسبت به اشتغال زنان در بیرون از خانه داشته باشند. به‌طور مثال در موج چهارم پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان، ۷۷.۶ درصد از پاسخ‌دهندگان با گزاره «وظیفه زن‌ها خانه‌داری است و نباید بیرون از خانه کار کنند» اعلام مخالفت کرده‌اند. یا ۵۹.۴ درصد هم مرد و هم زن خانواده را در امور مهم اقتصادی تصمیم‌گیر دانسته‌اند. به نظر می‌رسد سنت‌ها و فرهنگی که در سال‌های دورتر، کار کردن زن در بیرون از خانه را برنمی‌تابید، در حال حاضر، حداقل در ظاهر و کلام مردان و خانواده‌های ایرانی، طرفداری ندارد و آنها مشکلی با اشتغال زنان ندارند. اما اشتغال زنان در بیرون از خانه لوازمی دارد و یکی از مهم‌ترین آن‌ها، مشارکت بیشتر مردان در کارهای خانه و مراقبت از فرزندان خردسال است. در هر حال، یا اعضای خانواده باید زیر بار کارهای خانه بروند، یا دست به جیب و دست به دامان پرستار بچه و کارگر نظافت و غذای بیرون‌پز شوند. شرایط اقتصادی فعلی ایران، به خیلی از خانواده‌ها اجازه این دست‌ودل‌بازی را نمی‌دهد. اما داده‌های طرح گذران وقت هم این‌طور نشان می‌دهد که مشارکت مردان خانواده‌های ایرانی در کارهای خانه و مراقبت از فرزندان خردسال حداقلی است. شاید هنوز این کلیشه جنسیتی در خانواده‌های ایرانی زنده است که کار خانه وظیفه زن‌هاست و مردها نباید و نشاید که در آن دخالت کنند. یکی از نشانه‌های قابل توجه این کلیشه جنسیتی در بررسی‌های این گزارش روی داده‌های طرح گذران وقت، احتمالا آنجایی خودش را نشان می‌دهد که تولد فرزند خردسال در خانواده، باعث می‌شود دختر خانواده مجبور شود از ساعات یادگیری و درس خواندنش بگذرد و به مراقبت از فرزند خردسال مشغول شود، اما پسر خانواده تأثیر خاصی از این اتفاق نمی‌پذیرد و گذران وقتش به همان روال سابق ادامه پیدا می‌کند.

پیوست

در این گزارش تخمین‌هایی از تاثیر فرزندآوری بر گذران وقت اعضای خانواده ارائه شده که توضیح شهود روش‌های مورد استفاده در متن آمده، اما ارائه جزئیات آن فراتر از حوصله این گزارش بوده و به همین دلیل در پیوست به آن می‌پردازیم.

برای تخمین اثر فرزندآوری بر گذران وقت اعضای خانواده از رگرسیون زیر استفاده شده است:

\[y_i = \beta_0 + \sum_{lowest\_age=0}^{10} \eta_{lowest\_age,treatment_i} + \delta_{Age} + \varepsilon_i\]

در رابطه بالا \(y_i\) متغیری از طرح گذران وقت است که مورد مطالعه قرار گرفته، \(\beta_0\) ثابت رگرسیون است، \(\eta_{lowest\_age}\) ضرایب مورد علاقه‌ی ماست که نشان می‌دهد خانواده‌ها در سنین مختلف فرزند خردسال تا چه حد تحت تاثیر حضور وی قرار می‌گیرند و برنامه روزانه خود را تغییر می‌دهند، \(\delta_{Age}\) اثر ثابت سن هر عضو خانواده است، متغیر \(lowest\_age\) نشان می‌دهد که سن خردسال‌ترین فرزند چند سال بوده، \(treatment_i\) نشان می‌دهد که خانواده در گروهی که فرزندان زیر ده سال داشته‌اند قرار داشته یا نه، و نهایتاً \(\varepsilon_i\) جمله خطای رگرسیون است.

نتایج رگرسیون بالا در نمودارهای ارائه‌شده برای تاثیر فرزندآوری بر گذران وقت گزارش شده است. در این نمودارها، هر نقطه نشان‌دهنده ضرایب \(\eta_{lowest\_age}\) در رگرسیون به ازای سنین مختلف فرزند خردسال است و خطوط آبی و قرمز نیز بازه اطمینان ۹۵ درصد را برای این ضرایب نشان می‌دهند.

نمودارهای سمت راست در شکل ۴ نشان دهنده تاثیر حضور کودک خردسال (بین ۰ تا ۱۰ سال) روی گذران وقت سایر اعضای خانواده است و نمودارهای سمت چپ در آن شکل نیز نشان می دهد که حضور فرزند زیر یک سال چه اثری بر گذران وقت اعضای خانواده در هر یک از دسته‌های فعالیت داشته است.

پانویس و ارجاع

[۱]  منبع این آمار بانک جهانی بوده و از اینجا در دسترس است.

[۲] داده‌های طرح آمارگیری از نیروی کار روی سایت مرکز آمار ایران در دسترس قرار دارد.

[۳]  به تعبیر نجمه واحدی در کتابش، «هزارتوی کار خانگی».

نویسندگان

اشتغال نامرئی؛ نگاهی آماری به وضعیت و موانع اشتغال زنان در ایران (19557)

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *