جایزه دیتاژورنالیسم دقیقه (1403)

کنکاشی پیرامون حضور اتباع افغان در ایران به واسطه شبکه‌های اجتماعی (افکارسنجی و رسانه‌سنجی نظرات کاربران فارسی زبان ایرانی) (۱۹۰۹۶)

کنکاشی پیرامون حضور اتباع افغان در ایران به واسطه شبکه‌های اجتماعی (افکارسنجی و رسانه‌سنجی نظرات کاربران فارسی زبان ایرانی) (19096)

در سالیان اخیر، مهاجران افغان ساکن ایران با مجموعه‌ای از چالش‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مواجه شده‌اند که به‌طور مستقیم بر نگرش‌ها و احساسات آنان نسبت به جامعه میزبان تأثیر گذاشته است. این مسئله به یک بحران اجتماعی تبدیل شده است که بخش بزرگی از جامعه ایران و مهاجران را درگیر خود کرده است. اما نکته حائز اهمیت در تشدید این بحران و ایجاد یک فضای احساسی با بازخورد منفی علیه اتباع ، نقش رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی در دمیدن بر این آتش خشم بوده است. این مهم از جمله مسائلی است که در سالیان گذشته، رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی در اثرگذاری بر این بحران تا این حد نقش ایفا کرده‌اند. به ویژه نتیجه‌گیری تحلیل مبتنی بر کلان‌داده نقش رسانه‌ها و در برخی موارد سازماندهی جهت‌دار در شبکه‌های اجتماعی را حتی پرنگ‌تر از افکارعمومی تلقی می‌کند. این مسئله وقتی در نسبت با برخی پیمایش‌ها و تحلیل کلان‌داده‌ بازه روی کار آمدن طالبان در افغانستان مورد قیاس قرار می‌گیرد، تغییر ذائقه محسوس ایرانیان توسط کاتالیزور رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی را به خوبی نشان می‌دهد.

بیان مسئله

میلیون‎ها مهاجر افغان از حدود چهار دهه گذشته و تقریباً همزمان با حمله شوروری به افغانستان به ایران مهاجرت کرده‎‌اند (حقیقت‌طلب، چیتت‌ساززاده، ۱۴۰۰). آن‌ها از بدو ورود به ایران و تبدیل شدن به یک گروه جمعیتی نسبتاً بزرگ، با انواع تبعیض و برخورد نژادی مواجه شده‎اند و اساساً لفظ “افغانی” در ایران تبدیل به یک برچسب و داغ ننگ اجتماعی تبدیل شده است (رازکردانی و سفیری، ۱۴۰۲)، با وجود فشارهای فراوان، در سالیان ‎ اخیر و اندکی بعد از سقوط دولت افغانستان در سال (۲۰۲۱)، موج‎های جدید و گسترده‎تری از مهاجران افغان راهی ایران شدند. این موج همراه با شکل‎گیری دور جدید و گسترده‎تری از تحقیرها و تبعیضات علیه افغان‎ها در سطح جامعه و دولت بود که از حیث فراگیری و شدت در نوع خود بی‎سابقه بود. “برخوردهای فیزیکی متعدد و در مواردی قتل‎های نژادپرستانه” (انتخاب، ۲۷، ۲.۱۴۰۳)”درخواست برای اخراج دانش‎آموزان افغان در مجلس ایران” (روزنامه اطلاعات؛ ۶۰۴۹۴)، “جریمه و پلمپ‎ واحدهای صنفی به بهانه استخدام مهاجران” (خبرآنلاین، ۹/۰۶/۱۴۰۳)، ” تیراندازی مرزبانی و قتل مهاجران افغان از سوی مرزبانی ایران” (دویچه وله، ۱۷/۱۰/۲۰۲۴)، حمله به منازل اتباع و درخواست اخراج اتباع از شهرهای مختلف (خبرگزاری مهر، ۲۰، ۰۶، ۱۴۰۳)، برگزاری تظاهرات گروهی علیه مهاجران افغان (شبکه اطلاع‌رسانی افغانستان، ۷.۵.۱۴۰۳)، ایجاد ده‎ها کارزار اینترنتی (کارزار، ۱۶/۰۴/۱۴۰۳)،   اخراج اتباع و نهایتاً ایجاد ترندهای فراوان و  گسترده علیه مهاجران افغان از جمله واکنش‎های دولت و بخش‎های از ملت ایران در قبال مهاجران پس از سقوط جمهوری افغانستان (۲۰۲۱) بوده است. با این حال، موج جدید نژادپرستی در ایران علیه مهاجران افغان با محوریت و مرکزیت فضای مجازی بوده است. 

چنانچه اشاره شد پژوهش‎های مختلف نشان می‎دهند که همواره انواع متفاوتی از نژادپرستی در ایران علیه مهاجران اتباع وجود داشته است (علاءالدینی و رحیمی، ۱۴۰۱). برخوردهایی که به تدریج پنهان‎تر، خفیف‎تر و ضمنی‎تر شدند. اوج این روند کاهشی در سال ۱۴۰۱ و پس از سقوط دولت طالبان بود. روی کار آمدن طالبان در افغانستان نه تنها همراه با تولید محتوای نژادپرستانه در ایران نبود بلکه کاربران ایرانی با استفاده از هشتگ‎هایی مانند #SavePanjshir حمایت خود را از اقلیت‎های قومی و مذهبی افغانستان اعلام کردند. حتی در جنبش زن، زندگی و آزادی نیز طنین حمایت از افغان‌ها در سرود  “برای” شروین تجلی یافت. اما به تدریج و همزمان با رشد تعداد مهاجران به ایران شاهد افزایش تعداد محتواهای نژادپرستانه علیه اتباع بوده‌ایم. در نگاه نخست، افزایش موج‎های نژادپرستانه را می‎توان صرف محصول واکنش جامعه میزبان به تعداد مهاجران قلمداد کرد اما با اندکی مداقه و لایه‎‌برداری، می‎توان ردپای جریان‎های رسانه‌ای و سازماندهی شده را در این مسئله پیدا کرد. تحلیل روند تولید محتوای نژادپرستانه درباره اتباع نشان می‎دهد که حمله به اتباع گرچه تحت تاثیر افزایش ورود مهاجران اتباع به ایران است اما بی‎تاثیر از شرایط اجتماعی و سیاسی ایران نبوده است.

در طول ماه‌های گذشته چه در شبکه‌های اجتماعی و چه در سرتیتر خبرها و همچنین رخدادهای موجود در فضای واقعی، این مسئله به یکی از موضوعات داغی تبدیل شده است که عمدتاً با نوعی نگرش منفی و در درجات تشدید یافته‌تر همراه با موجی از افغان‌هراسی، همراه شده است. اما نمی‌توان این نوع نگرانی و چالش به وجود آمده را صرفاً و تماماً ناشی از نژادپرستی و دیگرستیزی عنوان داشت، بلکه مسائلی دیگر را نیز بایستی در نظر گرفت که در این جستار سعی شده است با نگاهی داده محور بدان پرداخته شود و سپس تحلیل یافته‌ها در قالب یک رویکرد جامعه‌شناختی به چرایی این مسئله بپردازد.

روش شناسی

از حیث روش‌شناسی این جستار، بایستی اشاره کرد که باتوجه به انتخاب میدان پژوهش یعنی شبکه‌های اجتماعی و با اتکا بر تحلیل کلان‌داده‌ها روش به کار رفته ترکیبی است که متکی بر روش‌شناسی علوم‎اجتماعی محاسباتی یا رایانشی  است. علوم‎اجتماعی محاسباتی حوزه‌ی میان‌رشته‌ای است که با استفاده از محاسبات ریاضی، ابزارهای کامپیوتری و مفاهیم و نظریه‌های علوم‎اجتماعی به استخراج  و تحلیل کلان داده‌های شبکه‌های اجتماعی  می‌پردازد (Revilla, 2017; Lazer et al., 2009). با وجود نوپدید بودن، این رویکرد دارای تکنیک‎های متعددی است که بخشی از آن ترکیبی و برعهده پژوهشگر و بخشی از آن به ویژه در مرحله جمع‌آوری و دسته‌بندی کردن محتوا با یادگیری ماشین همراه با کوئری‌نویسی محتوای مربوطه بوده است. تکنیک مورد استفاده در این پژوهش داده‌کاوی، تحلیل مضمون، تحلیل محتوا، پیکره روانشناختی، تحلیل احساسات و تحلیل گفی به طور همزمان است. تکنیک‌های به‌کاررفته پس از داده‌کاوی شامل پردازش زبان طبیعی (NLP)  برای پالایش داده‌ها، مدلسازی موضوعی (Topic Modling)، استخراج کلمات کلیدی، هشتگ‌ها و جملات مرتبط با موضوع است. این فرآیند شامل استفاده از الگوریتم‌های یادگیری ماشین به ویژه برای تعیین احساسات، پیکره روانشناختی و تعمیم تحلیل محتوا پس از کدگذاری دستی (انسانی) و نظارت مجدد بر آن صورت گرفته است. سپس پالایش داده‌ها برای حذف داده‌های نامربوط صورت گرفته است.  داده‌های استخراج شده ۱ مرداد ۱۴۰۲ الی ۱ آبان ۱۴۰۳ بوده است که سه پلتفرم توییتر، اینستاگرام و تلگرام بیش از ۳ میلیون محتوا در قالب پست و کامنت مورد بررسی قرار گرفته‌اند و چند داده‌کاوی دیگر با ذکر تاریخ لحاظ شده‌اند.

نتایج کلان‌داده‌ها

افکار عمومی

نمودار شماره ۱ داده‌کاوی محتوایی همراه با تحلیل احساس افکار عمومی (توییتر، کامنت‌های اینستاگرام و تلگرام)

نمودار شماره ۲ تحلیل احساسات افکار عمومی

درحقیقت از خلال داده‌کاوی و تحلیل احساسات افکار عمومی، نمودارهای بالا استخراج شده است. میانگین احساسات کاربران در این سه بستر همان طور که در نمودار شماره یک نیز نمایش داده شده است، ۷۵ درصد محتوای منفی در برابر  25 درصد محتوای مثبت پیرامون نگرش ایرانیان به اتباع افغان بوده است. علت تشدید واکنش منفی در پلتفرم تلگرام به خاطر ماهیت رسانه‌ای آن و ایجاد امواج منفی شدید در این بستر که بر روی کامنت‌‌گذاران نیز تأثیر گذاشته است. فعالیت کاربرمحورتر و غلبه فضای طبقه متوسطی و نخبگانی توییتر سبب تولید محتوای منفی (علی رفم فعالیت‌های سازماندهی شده) کمتری شده است، اگرچه این میزان محتوای منفی در این بستر نیز معنادار است و بسیاری از موج‌ها و کارزارها در این پلتفرم صورت گرفته است. به صورت کلی حاصل انتزاع مضامین مثبت و منفی در نمودار شماره یک به نمایش در آمده.

درمجموع مهم‌ترین موضوعات منفی نژادپرستی آشکار با ۲۰ درصد محتوا که شامل انواع فحاشی، توهین، برتری نژادی و گاه الفظ رکیک علیه اتباع بوده است، را شامل شده است. در کنار این موضوع، مضمون مطالبه اخراج و عدم ممانعت از ورود اتباع افغان عمدتا با هشتگ #اخراج_افغانی_مطالبه_ملی همراه بوده است که اکثر گرایشات سیاسی از آن پشتیبانی کرده و خواهان اخراج افغان‌ها از ایران توسط حاکمیت هستند. این کارزار هشتگی یکی از نمونه‌های بارز افغان هراسی در شبکه‌های اجتماعی است که در پلتفرم‌های مختلف تجلی یافته است. از دیگر موارد منفی می‌توان به معضلات فرهنگی پیرامون نوع سبک زندگی، نوع پوشش در معابر عمومی، بروز رفتارهای بدور از فرهنگ شهرنشینی و نوعی بدوی‌گرایی اشاره کرد که کاربران آن را ناشی از فرهنگ سطح پایین اتباع دانسته‌اند. از سوی دیگر مخالفت با اتباع غیرمجاز و ساماندهی اتباع مجاز، الصاق برخی جرایم سازمان یافته تروریستی یا قتل را بایستی در نظر گرفت. در کنار این مسئله، برخی معضلات اقتصادی که نیروی کار ایرانی را تهدید می‌کند و سبب تصاحب مشاغل توسط اتباع به جای جوانان ایرانی می‌شود از مهم‌ترین انتقادات بوده است.

در کنار انتقادات پرشمار، موارد حمایتی نیز وجود داشته است. ایجاد برخی کارزارها و کمپین‌ها مبنی بر دفاع از حقوق شهروندان افغان و مقابله با نژادپرستی و افغان‌هراسی را نیز بایستی لحاظ کرد. همچنین دفاع از حقوق انسانی و لزوم اعطای خدمات عمومی مثل بهداشت، درمان و آموزش رایگان و برشمردن مزایای اقتصادی نیروی کار افغان از جمله محتواهای حمایتی بوده است.

رسانه‌ها

نمودار شماره ۳ داده‌کاوی محتوایی همراه با تحلیل احساس رسانه‌ها (کانال‌های تلگرامی و صفحات اینستاگرامی)

نمودار شماره ۴ تحلیل احساسات رسانه‌ها

داده‌کاوی رسانه‌ها که در نمودار شماره ۴ نمایش داده شده است، نشانگر حساسیت بیشتر رسانه‌ای نسبت به افکار عمومی علیه اتباع افغان است. به نحوی که میانگین محتوای تلگرام و اینستاگرام در قالب پست، در حدود ۸۳ درصد محتوای منفی و ۱۳ درصد محتوای مثبت است. به نحوی که حتی پلتفرم تلگرام (پست‌ها) با ۸۴ درصد محتوای منفی، بیشترین میزان محتوای منفی را در میان تمام شش میدان مورد اشاره از آن خود کرده است.

در میان محتواهای انتقادی می‌توان به انتشار و بازنشر اخبار پیرامون حضور زیاد اتباع غیرمجاز و عبور از مرزها اشاره کرد. همچنین مطالبه اخراج مهاجران و ساماندهی به آنان از جمله مواردی بوده است که سویه‌ی انتقادی علیه مهاجران را ایجاد کرده است. اشاره به افزایش جرم و جنایت و بعضاً جرایم سازمان یافته و ایجاد ناامنی از جمله دیگر این موارد بوده است. نگرش‌های منفی از حیث فرهنگی و اقتصادی را نیز بایستی به این مسئله اضافه کرد.

اما در میان محتوای مثبت، مسئله مقابله با نژادپرستی و تأکید بر همسایگی و دوستی دو ملت از جمله مهم‌ترین این مسائل بوده است. همچنین خلأ قانون‌گذاری از مواردی بوده است که برخی رسانه‌ها نسبت به فقدان آن ابراز نگرانی کرده‌اند و بخش عمده‌ی مشکلات را ناشی از آن می‌دانند. همچین موارد پرشمار دیگری با رویکرد مثبت و منفی نسبت به اتباع افغان تولید محتوا شده است.

از این حیث از میان موج‌های خبری اثرگذار پیرامون موضوع جستار، نشان از تأثیر رسانه‌ها پیرامون تشدید موج افغان‌هراسی در شبکه‌های اجتماعی است. به گونه‌ای که با انتشار هر خبر فارغ از صحت و درستی آن بر موج واکنش‌های منفی نسبت به اتباع افزوده شده است و سبب انتشار محتوای عمدتاً منفی شده است.

پیکره روانشناختی رویکرد هیجانی کاربرانی ایرانی نسبت اتباع با استفاده از مدل چرخ هیحانات

مدل چرخ هیجانات توسط روان‌شناس اهل ایالات متحده، رابرت پلاچیک در سال ۱۹۸۰ مطرح شد. این مدل به منظور درک بهتر هیجانات انسانی و روابط میان آن‌ها طرح‌ریزی شده است. پلاچیک هشت هیجان پایه‌ای را شناسایی کرد که به صورت جفت‌های متضاد در مقابل یکدیگر قرار می‌گیرنند:

  • شادی (Joy) غم (Sadness)
  • اعتماد (Trust) انزجار (Disgust)
  • ترس (Fear) خشم (Anger)
  • تعجب (Surprise) انتظار (Anticipation)

این هیجانات در قالب یک چرخ یا دایره نمایش داده می‌شوند که در آن، هیجانات متضاد در مقابل یکدیگر و هیجانات مشابه در کنار هم قرار دارند (Plutchik, 2001). حال با استفاده از این پیکره روانشناختی که به رویکرد هیجانی کاربران می‌پردازد و با استفاده از Classification محتوای پست‌ها، رویکرد هیجانی کاربران ایرانی پیرامون اتباع به قرار زیر است:

نمودار شماره ۵ رویکرد هیجانی کاربران ایرانی پیرامون اتباع در بستر توییتر

نمودار شماره ۶ رویکرد هیجانی کاربران ایرانی پیرامون اتباع در بستر اینستاگرام

نمودار شماره ۷ رویکرد هیجانی کاربران ایرانی پیرامون اتباع در بستر تلگرام

تحلیل رویکرد هیجانی کاربران ایرانی نسبت به اتباع افغان در سه پلتفرم نشان می‌دهد که احساسات منفی نظیر عصبانیت و انزجار بیشترین سهم را به خود اختصاص داده‌اند. به‌طور میانگین، عصبانیت با ۳۱ درصد و انزجار با ۲۳ درصد بیشترین احساسات کاربران را تشکیل داده‌اند، که بازتاب‌دهنده تنش‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میان دو گروه است. در کنار این احساسات، هیجاناتی مانند غم (۸ درصد) و اعتماد (۸ درصد) نیز سهم قابل توجهی دارند، که نشان‌دهنده همدلی کاربران با چالش‌های مهاجران افغان و تجربه‌های مثبت محدود در تعاملات است. همچنین، ترس و انتظار به ترتیب با میانگین ۱۲ درصد و ۸ درصد، بازتاب‌دهنده نگرانی‌ها و عدم قطعیت کاربران درباره آینده روابط با افغان‌ها است. تلگرام به دلیل ماهیت رسانه‌ای خود، با ۲۱ درصد عصبانیت و ۲۸ درصد انزجار، فضایی برای ابراز هیجانات شدیدتر و خصمانه‌تر فراهم کرده است، در حالی که اینستاگرام و توییتر با سهمی مشابه از احساسات اندکی همدلانه‌تر گاه بستری برای تعاملات مثبت‌تر نشان داده‌اند. به‌طور کلی، این نتایج طیف متنوعی از هیجانات کاربران ایرانی را نشان می‌دهد که احساسات منفی غالب بر تعاملات مثبت محدود است.

بررسی هشتگ #اخراج_افغانی_مطالبه_ملی در توییتر فارسی[۱]

هشتگ #اخراج_افغان‌ها_مطالبه_ملی یکی از هشتگ‌هایی است که در یکسال اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. این هشتگ از اوایل شهریور ۱۴۰۲ مورد توجه قرار گرفته است و بیشترین تکرار آن در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۳ بوده است. پیش از آن در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۴۰۲، بیشترین تعداد توییت و ریتوییت با این هشتگ ثبت شده بود.

روند انتشار توییت‌های مربوط به هشتگ

به طور کلی موضوع واکنش‌ها به حضور اتباع افغانستانی در ایران به عنوان چهارمین موضوع داغ در سال ۱۴۰۲  طبق گزارش سالانه دیتاک (دیتاک, ۱۴۰۲) از حیث بیشترین میزان دریافت بازدید در شبکه‌های اجتماعی و هشتمین موضوع پربازدید در یک سال منتهی به آبان ۱۴۰۳ بوده است ( دیتاک , ۱۴۰۳). اما به طور خاص هشتگ ترند شده به ویژه در بستر توییتر که با افغان هراسی نیز عجین شده است، هشتگ اخراج_افغانی_مطالبه_ملی بوده است. این هشتگ در یک سال منتهی دی ۱۴۰۳ در جایگاه ششمین هشتگ توییتر فارسی بوده است که رتبه و میزان آن در نمودار زیر به نمایش درآمده است:

نمودار شماره ۸. ده هشتگ برتر یک سال منتهی به دی ۱۴۰۳ در توییتر فارسی

حال از سوی دیگر مطالعه این هشتگ و کاربران درگیر برای ترسیم شبکه ارتباطی آن‌ها، توییت‌های منتشر شده در بازه ۱ مرداد ۱۴۰۳ تا ۱۸ شهریور  ۱۴۰۳ (زمان اوج‌گیری این هشتگ در توییتر) مورد مطالعه قرار گرفت. در این مقطع، بیش از ۱۸۰ هزار توییت، ریتوییت کامنت با محتوای مورد مطالعه قرار گرفت که این توییت‌ها بیش از ۴۲ میلیون بازدید و بیش از ۲ میلیون لایک دریافت کرده‌اند.

به‌منظور شناخت کاربرانی که این هشتگ را بکار برده‌اند، دو اقدام صورت گرفته است. نخست، بازنشرهای توییت‌های مربوط به این هشتگ استخراج شد تا این شبکه مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد. در گام دوم، ویژگی‌های کاربرانی که این توییت‌ها را بکار برده‌اند، نظیر زمان پیوستن استخراج پست‌های آن‌ها و  غیره تا ارتباط آن بهتر فهمیده شود. در وهله اول نمودار میزان انتشار در بازه زمانی یک ساله به شرح زیر است:

نمودار شمار ۹روند توییت‌های مربوط به هشتگ

هشتگ #اخراج_افغانی_مطالبه_ملی یکی از هشتگ‌هایی است که در یکسال اخیر بسیارمورد توجه قرار گرفته است؛ همانگونه که در نمودار بالا مشخص است، این هشتگ از اوایل شهریور ۱۴۰۲ مورد توجه قرار گرفته و بیشترین تکرار آن در تاریخ ۱۹ مرداد ماه ۱۴۰۳ بوده است (پیش از آن در تاریخ ۲۱ دی ماه ،۱۴۰۲ بیشترین تعداد توییت و ریتوییت با این هشتگ ثبت شده بود).

شبکه بازنشر توییت‌های حاوی هشتگ

شبکه بازنشرهای توییت‌های مربوط به هشتگ #اخراج_افغانی_مطالبه_ملی شبکه‌ای کاملاً متفاوت از شبکه‌های رایج در توییتر فارسی است. در حالی که در توییتر موضوعات اجتماعی و سیاسی عمدتاً قطب‌بندی شده و حول هر موضوع گروه‌های مختلفی شکل گرفته‌اند که براساس گرایش سیاسی امکان دسته‌بندی دارند، در این شبکه چنین چیزی مشاهده نمی‌شود. این شبکه به مثابه یک گلوله برفی بزرگ است که تقریباً تمام کاربرانی که این هشتگ را به‌کار برده‌اند (حدود ۸۹ درصد) در آن به‌شکلی فشرده در کنار یکدیگر حضور دارند.

تصویر شماره ۱ گفی کاربران ریتوییت‌کننده در هشتگ اخراج_افغانی_مطالبه_ملی

تحلیل فشردگی گفی

  • اولین معنا این است که هیچ یک از اعضای شبکه دیگری را بلاک یا آنفالو نکرده است و به‌همین دلیل توییت‌های دیگر را یا مستقیم یا با واسطه توسط دیگری می‌بینند و همدیگر را ریتوییت می‌کنند.
  • دومین معنا این است که فاصله میان کاربران درون شبکه چندان زیاد نیست. به‌عبارت دیگر، همه اعضای این شبکه با فاصله کوتاهی به یکدیگر می‌رسند. قطر این شبکه برابر با ۹ و طول مسیر میانگین آن ۳.۵۱ است که بیانگر چگالی بالای آن و ارتباط قوی‌تر میان کاربران درون آن است. (این درحالی است که مثلاً شبکه عملیات وعده صادق ۲ برابر با ۲۷ و میانگین طول مسیر آن برابر با ۹.۳۴ بوده است. نکته مهم، این موضوع شامل کاربران ارزشی و انقلابی از یک سو و کاربران برانداز و مخالف جمهوری اسلامی با فعالیت سازمان‌یافته بوده است).
  • سومین معنا این است که احتمالاً نوعی رفتار هماهنگ و سازماندهی‌شده میان کاربرانی که این هشتگ را می‌زنند وجود دارد و حتی شاید تعدادی بات (ربات) در میان آن‌ها باشد. این احتمال زمانی تقویت می‌شود که بدانیم هر کاربر به‌طور میانگین ۲۴.۲ توییت (یا کامنت و کوت) با این هشتگ داشته است. این در حالی است که فقط ۵ کاربر بیش از ۱۰۰۰ توییت با این هشتگ زده‌اند و به‌تنهایی ۱۱۴۴۵ توییت با این هشتگ داشته‌اند (فقط ۳۰ کاربر معادل ۲۸۷۱۷ توییت با این هشتگ زده‌اند).

اگر در کنار توییت‌ها، ریتوییت‌ها را نیز در نظر بگیریم، این اعداد معنادارتر نیز خواهد شد. بر این اساس، هر کاربر به‌طور میانگین ۱۹ توییت یا ریتوییت داشته که در این میان ۱۵ کاربر بیش از ۱۰۰۰ توییت و ریتوییت (معادل ۲۹۲۳۴ توییت و ریتوییت) داشته‌اند. ۵۶ کاربر نیز به‌تنهایی معادل ۵۸۲۴۹ توییت و ریتوییت با این هشتگ داشته‌اند که بیانگر نوعی رفتار سازمان‌یافته، هماهنگ و بات‌گونه در این شبکه است که منجر به شکل‌گیری این شبکه فشرده شده است.

درحقیقت ترسیم شبکه گفی این هشتگ، فاقد معنای ارتباطی از حیث گرایش سیاسی است. یعنی طیف وسیعی از کاربران ارزشی، ملی‌گرای افراطی، سلطنت‌طلب، اصلاحطلب، ایرانشهری‌ها و خاکستری یا غیرسیاسی را در برگرفته است که به سر این موضوع به اجماع فراحزبی و بدور از جهت‌گیری سیاسی رسیده‌اند.

۹ مجموعه شبکه ارتباطی که در تصویر شماره درج شد، به صورت منفک در تصاویر پایین به نمایش در آمده است.

تصویر شماره ۲ گفی کلونی‌های مختلف هشتگ

تاریخ ورود کاربران درگیر در این هشتگ

نمودار شماره ۱۰. تاریخ ورود اکانت‌های تولیدگر هشتگ به توییتر

همان‌طور که مشخص است، بیشترین تعداد کاربرانی که این هشتگ‌ها را به‌کار برده‌اند در سال ۲۰۲۲ به عضویت توییتر درآمده‌اند (در ماه‌های سپتامبر، نوامبر و اکتبر بیشترین تعداد کاربر عضو توییتر شده‌اند).

این داده‌ها نشان می‌دهد که اکثر کاربرانی که این هشتگ را به‌کار برده‌اند، در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی به توییتر پیوسته‌اند. از آن‌جایی که طبق داده‌های پیشین، نوع رفتار سازماندهی‌شده در میان این کاربران مشاهده می‌شود، می‌توان گمانه‌زنی که این کاربران در آن مقطع زمانی برای شکل‌دهی به فضای اعتراضات (چه از طرف حکومت و چه از طرف مخالفان حکومت) ایجاد شده بودند و یک‌سال بعد، در تابستان ۱۴۰۲ تاکنون، هشتگ #اخراج_افغانی_مطالبه_ملی را به‌کار می‌برند.

البته نکته مهمی که در این داده‌ها قابل تأمل است آن است که بخشی از این کاربران نیز از سال ۲۰۰۷ تاکنون به توییتر پیوسته‌اند. بنابراین باید بر این واقعیت تأکید کرد که تمام این کمپین، سازماندهی‌شده نیست و بخشی از کمپین نیز توسط کاربران حقیقی که واقعاً دغدغه این موضوع را دارند، دنبال می‌شود.

مقایسه داده شبکه‌های اجتماعی با برخی پیمایش‌ها

 حال برای اثبات افغان‌هراسی رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی در نسبت با افکارعمومی در سطح جامعه به دو پیمایش نسبتاً بزرگ میدانی جدید که توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و همچنین خبرگزاری ایرنا صورت گرفته، رجوع می‌کنیم، که برخی داده‌های حاصل از پیمایش جمع‌آوری شده است. ۸ نمودار از نمودارهای

مربوط به (پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات, ۱۴۰۲).در زیر آورده شده است:

در تصویر زیر پیمایش تلفنی خبرگزاری ایرانا از شهروندان تهرانی در بهار ۱۴۰۱ است که در مواجهه با سه گویه‌ی همدلی، خشم و ترس و نگرانی، جواب‌ها به شرح زیر است:

تصویر احساس پاسخگویان در هنگام مواجهه با افغان‌ها توسط خبرگزاری ایرنا (خبرگزاری ایرنا, ۱۴۰۱).

مروری بر برخی تحلیل داده‌های پیشین شبکه‌های اجتماعی

به طور کلی حتی مقایسه تحلیل احساسات رسانه‌ها با شبکه‌های اجتماعی در کنار صحت‌سنجی اخبار و شایعات حاکی از تأثیرگذاری رسانه‌ها بر افکار عمومی دارد. این مسئله زمانی حائز اهمیت می‌شود که برخی کلان‌داده‌های سالیان گذشته نیز مورد ارزیابی قرار گیرد. مثلاً داده‌کاوی نمودار زیر مربوط به بازه زمانی روی کار آمدن طالبان در حدود ۱۰ دی ماه ۱۴۰۱ الی ۳۰ تیر ۱۴۰۱ حاکی از این است که فقط ۲ درصد محتوای شبکه‌های اجتماعی پیرامون اتباع افغان، احساس خطر پیرامون ورود آنان بوده است و مابقی به قدرت‌گیری طالبان و قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی اشاره داشته است.  

نمودار شماره ۱۱ تولید محتوای کاربران و رسانه‌های ایرانی پیرامون موضوعات دولت ملت افغانستان

همچنین از میان داده‌کاوی نگرش‌ها به مردم افغان (۲ درصد موجود در نمودار ۱۱) در این بازه زمانی، نگرش ۶۵ درصدی مثبت و حمایتی، گواهی بر همدلی کاربران و رسانه‌های ایرانی با افغانستانی‌ها بوده است و احساس خطر نسبت به اتباع میزان کمی بوده است که در نمودار شماره ۱۲ قابل مشاهده است. حال سؤال اساسی این است که  در مجموع ظرف مدت کمتر از ۲ سال چگونه رسانه‌ها ذائقه کاربران ایرانی را در هم‌زیستی و مدارای مسالمت‌آمیز با اتباع افغان دگرگون کرده‌اند؟

نمودار شماره ۱۲ رویکرد محتوایی و احساسی کاربران و رسانه‌های ایرانی به اتباع افغان

تحلیل یافته‌ها با رویکردی جامعه‌شناختی

چرا رسانه‌ها مهاجر افغان را به مثابه هراس اخلاقی بازنمایی می‌کنند؟

ایجاد هراس اخلاقی توسط رسانه‌ها درحقیقت یک وضعیتی است که، یک معضلی که پیش‌تر نیز وجود داشته است و عوامل متعددی زمینه‌ساز آن بوده‌اند، توسط رسانه‌ها به گونه‌ای بازنمایی شود که گویا یک بحران به شدت امنیتی و خطرناکی جامعه را تهدید می‌کند. این مسئله به ویژه برای تحت الشعاع قرار دادن مشکلات دیگر توسط رسانه‌ها بازنمایی‌ای به شکل هراسناک از آن صورت می‌گیرد. استوارت هال  متفکر انتقادی مکتب بیرمنگام در اثر معروف خود به نام پلیسی کردن بحران:کیف‌ربایی، دولت، قانون و نظم از بحران کیف‌قاپی در انگلستان تحت زمامت مارگات تاچر پرده برمی‌دارد. اینکه چگونه رسانه‌ها به کمک دولت آمدند تا کیف‌ربایی که امری معمول بود را بزرگنمایی کنند. درحقیقت رسانه‌ها در نبود داده‌های آماری قابل اتکا به رشد عجیب گزارش‌های خبری پیرامون کیف‌ربایی به ویژه توسط مهاجران پرداختند. هال تلاش‌های دولت و رسانه‌ها برای فروکش کردن آنچه خطر اجتماعی عنوان می‌شد، اشاره می‌کند. وی بدون انکار اعمال مجرمانه آن دوران، واکنش عمومی به کیف‌ربایی را واکنشی اغراق‌گونه معرفی می‌کند که کارکرد آن پنهان نگه داشتن سرچشمه واقعی بحران‌ها بوده است. این داستان زمانی بحرانی‌تر می‌شود که فرایندهای مجرم‌سازی با مسائل نژادی و بی‌نظمی اجتماعی پیوند بخورد (Hall et al., 1978). چراکه به تعبیر آلن فرانس  دیگر متفکر مکتب بیرمنگام، این نوع بازنمایی رسانه‌ای گرایش دارد تا گروه‌های نژادی دیگر به ویژه مهاجران را با طیفی از محرومیت اجتماعی و اقتصادی و اختلال فرهنگی معرفی کند تا این افراد منزوی شوند و فاقد هرگونه سرمایه اجتماعی و فرهنگی برای انطباق با شرایط جامعه میزبان معرفی شوند (فرانس، ۱۳۹۶).

درحقیقت نوع مواجهه با مهاجران افغان نیز در میان رسانه‌ها به شکل نوعی از هراس اخلاقی آمیخته به بعد نژادی گره خورده است. این مسئله به ویژه بعد از موج جدید مهاجرت افغان‌ها پس از روی کار آمدن مجدد طالبان بیشتر برجسته شده است. اما در ماه‌های اخیر این مسئله توسط برخی رسانه‌های مختلف و برخی کاربران شبکه‌های اجتماعی تبدیل به یک بازنمایی بحران‌انگیز شده است. درحقیقت این خاصیت رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی است که بر رادیکالیزه شدن فضا بیفزایند. از منظر امانوئل کاستلز، خشم نژادپرستانه در عصر اطلاعات می‌تواند از طریق شبکه‌های اجتماعی تقویت و به‌سرعت گسترش یابد. رسانه‌ها، به‌عنوان ابزارهای قدرتمند ارتباطی، توانایی بازتعریف هویت‌ها و تحریک احساسات جمعی را دارند. این امر موجب می‌شود که جامعه شبکه‌ای به بستری برای رشد ایدئولوژی‌های افراطی و نژادپرستی تبدیل شود (کاستلز، ۱۳۹۳). ایجاد موج‌های خبری پیرامون دست داشتن برخی اتباع در بزه‌های اجتماعی و حتی گاه سیاسی سبب ایجاد هراس اخلاقی شده است. درحقیقت علی‌رغم وجود برخی مستندات پیرامون بزه یا مرتکب شدن جرم توسط برخی اتباع، اما داده‌های آماری چندانی مبنی بر ازدیاد جرم و جنایت در میان مهاجران افغان دیده نمی‌شود. همچنین نمی‌توان اساساً کلیت جامعه افغان ساکن ایران را با جرم و بزه توصیف کرده و به همه‌ی آنان تعمیم داد.

افغان هراسی یا عدم ظرفیت جامعه ایرانی؟ دلایل احساس منفی کاربران و رسانه‌ها چیست؟

  • تنفر از حاکمیت طالبان

کاربران ایرانی و رسانه‌ها از همه طیف‎ها، نگاه مثبتی نسبت به طالبان نداشته‌اند. همچنین درگیری‌های محدود میان مرزبانان دو کشور و مناقشات بر سر حق‌آبه هیرمند (عصر ایران، ۱۴۰۲) سبب برخی تنش‌های مرزی شده است (افغانستان اینترنشنال، ۱۴۰۱).  از سوی دیگر کشتار خبرنگاران ایرانی در سال ۱۳۷۷ توسط طالبان (هم میهن، ۱۴۰۲) و دیگر حوادث این چنینی مزید بر علت است. اما تحکیم قدرت طالبان روند عملکرد آن‌ها در سرکوب زنان، کارمندان ادارات و اساتید دانشگاه، اندک میراث طبقه متوسط و جامعه مدنی افغانستان را به نابودی کشانده است. همچنین فقدان نهادسازی و عدم توسعه‌یافتگی شاخص‌های حکمرانی و وضعیت اجتماعی تحت سیطره‌ی طالبان نشان از نگرش منفی به عملکرد آنان است. علاوه بر این مهم‌ترین نگرش منفی به خاطر عقبه این گروه است. چراکه در اذهان ایرانیان طالبان با تحجر، بدوی‌گرایی، خشونت، ترور، زن ستیزی و بنیادگرایی شناخته می‌شود.

  • سطوح نازل توسعه‌یافتگی فرهنگی

افغانستان درگیر جنگ‌های طولانی داخلی و خارجی، سطح توسعه‌یافتگی قابل توجهی نداشته است و با ناامنی و بی‌ثباتی همواره در طول چند دهه‌ی اخیر همراه بوده. از جمله مهم‌ترین دلیل عدم توسعه‌یافتگی در همه‌ی ابعاد را می‌توان موقعیت ژئوپلیتیکی این کشور عنوان داشت. افغانستان محصور میان دشت‌ها و کوه‌های صعب‌العبوری است که ساخت‌وساز و توسعه شهری را با مشکل روبرو ساخته است. قرارگیری این کشور در کنار برخی دیگر از کشورهای همسایه مثل پاکستان یا ترکمنستان و تاجیکستان از یک سو و همچنین عدم دسترسی به آب‌های آزاد، این کشور را از لحاظ جغرافیایی و روابط بین‌الملل دارای سطحی از عدم توسعه‌یافتگی کرده است (انوش، ۱۴۰۳). به این موارد بایستی زندگی قبلیه‌گرایی و بدوی در بعضی موارد و همچنین عدم تجربه نهادسازی در این کشور را اضافه کرد. اساساً سطح توسعه‌یافتگی فرهنگی تا حد زیادی معلول توسعه‌یافتگی اقتصادی و سیاسی است. چیزی که در طول این سال‌ها افغانستان و عموم شهروندان افغان از آن بی‌بهره بوده‌اند (فاضلی، ۱۴۰۳). این مسئله سبب شده است تا برخی از ایرانیان سطح پایین فرهنگی از لحاظ ازدیاد باروری، پدرسالاری شدید، محدود کردن زنان در خانواده، سطح سواد پایین آن‌ها، نوع پوشش و بروز رفتارهای نابهنجار در محیط‌های عمومی را مصداق عینی توسعه‌‌نیافتگی آنان تلقی کنند.

  • نزاع‌های مذهبی و قومی

جدال قومی و مذهبی همواره در افغانستان وجود داشته است. همین مسئله در نگرش ایرانیان تأثیرگذار بوده است. بایستی به تاریخ این کشور و جدایی این بخش از خاک ایران در دوره‌ی قاجاریه رجوع کرد. چراکه جدایی این کشور از ایران و حتی پیش‌تر حمله‌ی اشرف و محمود افغان در دوره‌ی صفوی نوعی بازنمایی خدشه به هویت ملی ایرانیان را تداعی می‌کند (آهنگران، مختاری، و رازنهان، ۱۳۹۴). علاوه بر کلیت یکپارچه دیگری به نام افغانستانی، نگرش به قشربندی از جنبه قومی مذهبی پیرامون گروه‌هایی از افغان‌ها نیز برجسته می‌شود. مثلاً نگرش منفی به اهل سنت بیشتر از شیعیان این کشور در میان ایرانیان است. به ویژه برای بخشی از قشر مذهبی ایرانی، اهل سنت افغانستان تجلی اسلام طالبانی، تحجر و شیعه‌هراسی نهادینه در خود را به یاد می‌آورد و از این حیث شیعیان افغان پذیرفته‌تر از اهل سنت این کشور در ایران هستند. حتی پشتون‌ها نیز از حیث قومی بیشتر مورد عدم پذیرش جامعه ایرانی قرار گرفته‌اند (شاطریان، نظری، و امام‌علی‌زاده، ۱۳۹۵). از این حیث حتی نگاه به مهاجران افغان نیز برحسب قوم و مذهب در ایران تا حدی متفاوت است.

  • عدم ظرفیت پذیرش مهاجران از لحاظ اقتصادی

اما بخشی از نگرش منفی را نمی‌توان صرفاً در چارچوب هراس اخلاقی و مباحث نژادپرستی اساساً تلقی کرد. چراکه بسیاری از رفتارهای ایرانیان با افغان‌ها در طول سالیان گذشته بر مبنای مهمان‌نوازی، مدارا، پذیرش به عنوان کشور همسایه و دوست، همکاری و مهربانی با آنان بوده است. حتی بسیاری از کاربران و جامعه ایرانی به طور کلی با همه‌ی افغان‌ها مشکلی ندارند، بلکه معضل مهاجران غیرقانونی و گسیل بیش از حد مهاجران به ایران را دارای مشکل می‌دانند. باتوجه به جمعیت زیاد اتباع در ایران، نمی‌توان پذیرش مهاجران را با کشورهای اروپایی و آمریکا و برآمدن راست افراطی در این جغرافیا یکسان دانست. ایران در طول سالیان گذشته مشکلات و بحران‌های اقتصادی مختلفی داشته است. مثلاً معضل بیکاری، خود نشان‌دهنده‌ی عدم ظرفیت زیاد پذیرش نیروی کار افغان در ایران است. همچنین کسری بودجه در بخش خدمات عمومی. از این حیث با ورود مهاجران افغان هزینه اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی فراوانی به کشور وارد می‌شود. این در حالی است که کشور ظرفیت پذیرش جمعیت‌های مهاجر را ندارد.

بحث و نتیجه‌گیری

جستار پیش‌رو با استفاده از تحلیل کلان‌داده‌های پیرامون اتباع افغان در ایران از خلال شبکه‌های اجتماعی و گریزی به برخی پژوهش‌ها و داده‌های موجود، تلاش داشت تا ابعاد مختلف این موضوع را در شبکه‌های اجتماعی نشان دهد. درحقیقت این‌که چگونه این موضوع اجتماعی توسط کاربران و به ویژه رسانه‌ها بازنمایی می‌شود. از این حیث این موضوع دارای چالش‌های فراوانی بوده است که سبب تشدید دوقطبی و شکاف عمیق اجتماعی شده است. درحقیقت در یک بازه کوتاه مدت کمتر از دوسال موضوع نگرش ایرانیان به اتباع افغان به گونه‌ای دگرگون شده است که از یک همزیستی و مدارا با اتباع و مردم افغان به نوعی دگرستیزی رسیده است. البته که نباید همه انتقادات و موارد منفی را ذیل نژادپرستی یا بیگانه‌هراسی دسته‌بندی کرد. بلکه مهم‌ترین مسئله پیش‌رو خلأ قانونی و عدم سیاست‌گذاری مناسب در سطوح میانی و کلان حاکمیتی است که بسیاری از مشکلات پیش آمده منتج از آن است و ایجاد هراس‌های اخلاقی از سوی بسیاری از رسانه‌های طیف‌های مختلف گواهی این موضوع است. از این حیث ضعف توجه به پژوهش داده‌محور و از همه مهم‌تر توجه به آن در فضای کشور احساس می‌شود. اینکه می‌توان با افکارسنجی عمومی مبتنی بر کلان داده از بحران‌های عمیق در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تا حد قابل توجهی کاست و آنان را ادراک کرد. حتی می‌توان با رویکرد داده‌محور بسیاری از مطالبات اجتماعی را فهم کرد و با کمک شبکه‌های اجتماعی و حتی رسانه‌ها به حل مسائل مختلف جامعه ایران پرداخت.

پانویس و ارجاع

Plutchik, R. (2001). The nature of emotions. Durham: American Scientist.

Lazer, D, & Other. (2009). Computational social science. Science 323,. science: 721–۷۲۳ https://doi.org/10.1126/science.1167742.

Hall, S., Critcher, C., Jefferson, T., Clarke, J., & Roberts, B. (1978). Policing the Crisis: Mugging, the State and Law and Order. London: Macmillan.

Revilla C, C. (2017). Introduction to Computational Social Science. New York: Springer.

پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات. (۱۴۰۲). پیمایش ملی نگزش مردم ایران به مهاجران افغانستانی. تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات – ۱۹۱ صفحه.

خبرگزاری ایرنا. (۱۴۰۱, خرداد ۱۶). نظرسنجی ایرنا در مورد افغان‌هراسی نظرسنجی ایرنا در مورد افغان‌هراسی. Retrieved from خبرگزاری ایرنا: www.irna.ir/xjJyvZ

دیتاک. (۱۴۰۲). گزارش سالانه دیتاک. Retrieved from دیتاک: https://dataak.com/1402annual/

دیتاک . (۱۴۰۳). صدای مردم در صدروز نخست دولت پزشکیان. Retrieved from دیتاک: https://dataak.com/sedayemardomreport/#

 روزنامه اطلاعات: https://ettelaat.com/xxcB

دویچه وله فارسی: https://parsi.euronews.com/2024/10/17/un-investigating-the-report-of-deadly-shooting-of-afghan-migrants-on-iranian-border

خبرگزاری انتخاب: https://www.entekhab.ir/fa/news/783360/

دنیای اقتصاد : https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-4087265

وزارت امور مهاجرین و عودت کنندگان افغانستان: /۳۳۴۲/13841page/fa/af.gov.morr://http

خبرآنلاین : khabaronline.ir/xmBRg

رازکردانی، فاطمه و سفیری، خدیجه (۱۴۰۲) تجربه زیسته کودکان مهاجر افکان از مخاطره. ۳۳. سال اول، شماره او ل،. تابستان ۱۴۰۲. پژوهشنامه فرهنگی و اجتماعی. تجربه‎زیسته کودکان مهاجر افکان از مخاطره

علاءالدینی, پویا, & رحیمی, مریم. (۱۴۰۱). زنان مهاجر افغانستانی در تهران: تجربه‌های زیسته و دسترسی به امکانات. پژوهش‌های انسان‌شناسی ایران, ۱۲(۱), ۹-۳۴.

حقیقت‎طلب، پیمان و چیت‎ساززاده، امیرحسین (۱۴۰۰) زیست مهاجران غیرقانونی در ایران: بررسی چالش‎ها و ارائه راهکار، مرکز بررسی استراتژیک ریاست جمهوری با همکاری انجمن دیاران، تهران

کارزار: https://www.karzar.net/11242

فرانس، آلن. (۱۳۹۶). فهم جوانی در مدرنیته متأخر. ترجمه‌ی مصطفی درویشی. تهران: انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
انوش، ح. (۱۴۰۳). بررسی عوامل ناکامی توسعه سیاسی در افغانستان (۲۰۰۱–۲۰۲۱). سومین کنفرانس بین‌المللی علوم انسانی، علوم اجتماعی و حقوق

 فاضلی، م. ح. (۱۴۰۳). بررسی تحلیلی توجیهی عمده‌ترین علل توسعه‌نیافتگی امنیت انسانی در افغانستان: از قومیت تا نهاد. دوفصلنامه افق‌های نو در فقه سیاسی.

عصر ایران. (۱۴۰۲). چرا نگاه ایرانی‌ها به طالبان مثبت نیست؟ عصر ایران. https://www.asriran.com/fa/news/891510/

افغانستان اینترنشنال. (۱۴۰۱). درگیری مرزی ایران و طالبان؛ چه شد که کار به تیراندازی کشید؟ افغانستان اینترنشنال .https://www.afintl.com/202206299770
هم‌میهن. (۱۴۰۲). روز خبرنگار یادآور جنایات طالبان؛ به تطهیرکنندگان تاریخ هشدار دهیم. هم‌میهن آنلاین https://hammihanonline.ir/بخش-تیتر-یک-۱۴/۱۹۲۲۱-روز-خبرنگار-یادآور-جنایات-طالبان-به-تطهیرکنندگان

آهنگران، ا.، مختاری، م.ت.، و رازنهان، م.ح. (۱۳۹۴). بازکاوی نقش انگلستان و کمپانی هند شرقی در جدایی افغانستان از ایرانِ دورۀ قاجار. پژوهش‌های تاریخی، ۷(۳)، ۹۷-۱۱۸.
شاطریان، م.، نظری، ح.، و امام‌علی‌زاده، ح. (۱۳۹۵). بررسی رابطه ارزش‌های فرهنگی و نگرش نسبت به مهاجران افغانستانی (مورد مطالعه: شهروندان هجده سال و بالاتر شهر کاشان). فصلنامه مطالعات میان‌فرهنگی، ۱۱(۲۹)، ۱۴۳-۱۶۵.

کاستلز، م. (۱۳۹۳). شبکه‌های خشم و امید: جنبش‌های اجتماعی در عصر اینترنت. ترجمه مجتبی قلی‌پور. تهران: نشر مرکز.


[۱] این قسمت با همکاری حمیدرضا احمدی صورت گرفته است و بخشی از داده‌های آن در برنامه یوتیوب وی نمایش درآمده است: https://www.youtube.com/watch?v=xtRHlzo0o80&t=47s

نویسندگان

کنکاشی پیرامون حضور اتباع افغان در ایران به واسطه شبکه‌های اجتماعی (افکارسنجی و رسانه‌سنجی نظرات کاربران فارسی زبان ایرانی) (19096)

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب