«همهی ما شاهدِ هراسِ ناشی از ورودِ مهاجرانیم. ما دیگری را غیرِ قابلِ تحمل مییابیم، زیرا از ما نیست و با فروکاستنِ وی به دشمن، جهنمِ خود را روی زمین برپا میکنیم.» (اومبرتو اکو)۱
نگاهی به دادههای استخراجشده از شبکههای اجتماعی نشان میدهد که در سالهای گذشته و به خصوص پس از وقایعِ ۱۴۰۱، شکلِ تازهای از مهاجرستیزی در فضای رسانهای و اجتماعیِ آنلاین در ایران ظهور کرده که به دنبالِ دشمنسازی از همهی مهاجرانِ افغانستانیِ حاضر در کشور بوده است. این موجِ نوظهور در قالبی ملیگرایانه و با زبان و رویکردی امنیتمحور، مسالهی اجتماعیِ مهاجرت را تهدیدی برای مردم معرفی میکند و راهحل را در «اخراج» همهی مهاجران به افغانستان تلقی میکند. پدیدهای که با گسترشِ بیشتر و نمود یافتن در صحنهی اجتماعیِ روزمره، زنگهای خطر را در خصوصِ ظهورِ جریانِ جدیدی از دیگریستیزی در ایران به صدا درمیآورد.
خوشهای خواهانِ اخراج در شبکه ایکس
در سالهای اخیر هشتگی تحتِ عنوانِ «اخراج افغانی مطالبه ملی» در شبکههای مجازی گسترش یافته که بررسیِ آن اطلاعاتِ قابلِ توجهی را در خصوصِ این کمپین بهطورِ خاص و نحوهی پیدایش، چگونگیِ عملکرد و تاثیراتِ متقابلِ جریانهای فعال در شبکههای اجتماعی و رسانهها و فضای اجتماعیِ غیرمجازی بهطورِ عام را نمایش میدهد.
طبقِ یافتههای دادهکاویِ انجامشده که مبنای مقالهی حاضر بوده و لینکِ دسترسی به آن به همراهِ دادههای خام و نتایج در پانویسها موجود است۲، هشتگِ موردِ بحث از اوایلِ مرداد ۱۴۰۲ در فضای مجازیِ فارسی در شبکهی ایکس مطرح شد و استفاده از آن در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۳ در فضای پسا انتخاباتی ایران به بیشترین فراوانی رسید. در این زمینه، دادههای ارائهشده در گزارشهای سالانهی «دیتاک» نیز نشانگر این بوده که واکنشها به حضورِ مهاجرانِ افغانستانی در ایران بهلحاظِ میزانِ بازدید، چهارمین موضوعِ داغِ شبکههای اجتماعی در سالِ ۱۴۰۲ بوده و در فاصلهی یکسالِ منتهی به آبان ۱۴۰۳ به ششمین موضوعِ پربازدید تبدیل شده است۳ (نمودار شماره ۱).
مواجهه با این هشتگ که به شکلی غیرمنتظره پس از وقایعِ سال ۱۴۰۱ در شبکهی اجتماعیِ ایکس (توییتر سابق) به وجود آمد و اوج گرفت، پرسشهایی را در خصوصِ نحوهی شکلگیری و گسترشِ چنین کمپینهایی به ذهن متبادر میکند. با استفاده از روشهای متداول در تحلیلِ شبکههای اجتماعی میتوان برخی از مشخصههای این پدیده را تحلیل کرد و فرضیاتی را در خصوصِ سازوکارِ آن به آزمون گذاشت.
برای بررسیِ ساختارِ این هشتگ و «خوشه» یا شبکهی کاربرانِ فعال در آن، دادههای مربوط به توییتها، ریتوییتها و نظراتِ پیرامونِ آن در بازهی زمانیِ تابستان ۱۴۰۲ تا پاییز ۱۴۰۳ جمعآوری شد که شاملِ بیش از ۱۸۰ هزار توییت و ریتوییت و افزون بر ۴۲ میلیون بازدید و ۲ میلیون لایک بود. مروری بر روندِ زمانیِ فراوانیِ توییتهای پیرامونِ این هشتگ (نمودار شماره ۲) نشان داد که دورهی اوجگیریِ این هشتگ از پاییز ۱۴۰۲ بوده و پس از آن با شیبی صعودی بر تعدادِ توییتهای حاویِ این هشتگ افزوده شد. استفاده از این هشتگ با شروعِ تابستان ۱۴۰۳ افزایشِ شدیدتر و پایدارتری نسبت به جهشهای قبلی تجربه کرد و پس از آن با کاهشی نسبی تا پایانِ دورهی موردِ بررسی، بهطورِ متوسط در سطحِ ۸ تا ۱۰ هزار توییت در روز باقی ماند.
جریانی که خواب ندارد
یافتههای دادهکاویِ انجامشده در خصوصِ جریانِ آنلاینِ ضدِ مهاجر در فضای مجازیِ فارسی شبکهی ایکس بیانگرِ این است که عمده اکانتهای فعال در آن نسبتا تازهتاسیس بودهاند و چنان که دادهها نشان میدهد، بیش از نیمی از این اکانتها پس از سال ۱۴۰۱ تاسیس شدهاند (نمودار شماره ۳).
بررسیِ زمانِ فعالیتِ این اکانتها هم نشان میدهد که آنها در همهی ساعاتِ شبانهروز و روزهای هفته فعال بودهاند. بهگونهای که با وجودِ کاهشِ میزانِ توییتها در ساعاتِ شبانه، حتی در ساعت ۵ صبح هم که مطابقِ انتظار محتوای منتشرشده در فضای مجازیِ فارسی کاهش مییابد، فعالیتِ این کمپین متوقف نشده است (نمودار شماره ۴). مشاهدهای که به شکلِ بالقوه میتواند پراکندگیِ جغرافیاییِ اعضا در کشورهای مختلف را بازنمایی کند.
فشردگیِ غیرعادی و فراگیریِ سیاسی
یکی از مباحثِ اصلی در مطالعهی شبکههای اجتماعی، تحلیلِ ساختارِ درونیِ یک شبکه و نحوهی اتصال و ارتباطِ اجزا و خوشههای سازندهی آن با هم است. به عنوانِ مثال، استفادهکنندگان از یک هشتگ یا افرادی که موضعگیریهای مشابهی را در پاسخ به یک رویدادِ مشخص به کار میبرند، میتوانند به عنوانِ یک زیرمجموعه از شبکه بررسی شوند. همچنین، شکلِ ارتباط و نحوهی تعاملِ اعضا اطلاعاتی را در خصوصِ ساختارِ درونیِ یک گروه نشان میدهد.
نکتهی قابلِ توجه در خصوصِ خوشه اکانتهای استفادهکننده از این هشتگ، نزدیکیِ غیرمعمولِ اعضاب آن است که میتوان آن را با شاخصهایی نظیرِ «قطرِ شبکه» یا «طولِ مسیرِ میانگین» سنجید و با تکنیکهای بصریسازی نمایش داد. برخلافِ قطببندیهای مرسوم در توییترِ فارسی، حدود ۸۹ درصد از حسابهای فعالِ مرتبط با این شبکه در یک خوشهی بهشدت فشرده جای گرفتهاند که قطرِ آن برابر با ۹ و طولِ مسیرِ میانگینِ آن برابر با ۳.۵۱ بوده. ارقامی که از چگالیِ بالای شبکهایِ این گروه و ارتباطی نسبتا قوی بینِ کاربران درونِ آن خبر میدهد. (نمودار شماره ۵) مقدارِ این شاخصها در برخی از جریانهای مشابه در فضای مجازیِ فارسی در شبکهی ایکس به طور چشمگیری بالاتر بوده و اختلاف قابل توجهی را با مقادیرِ بهدستآمده برای این شبکه نشان میدهد. برای مقایسه، میتوان به شبکهی کاربرانِ هشتگِ «وعده صادق ۲» اشاره کرد که قطری معادل ۲۷ و طولِ مسیرِ میانگینِ ۹.۳۴ را دارا بود؛ در حالی که در آن جریان نیز کاربرانِ ارزشی و انقلابی و کاربرانِ برانداز و مخالف بهطورِ همزمان فعالیت داشتهاند.۴
بالا بودنِ نسبیِ سطحِ شاخصهای گفتهشده که بهطورِ ساده منعکسکنندهی «فاصلهی متوسطِ اعضای یک شبکه از یکدیگر» هستند، بیانگرِ این است که برخلافِ نمونههای رایج در جریانهای آنلاینِ فارسی، اعضای شبکهی موردِ بحث به شکلی نسبتا غیرعادی به هم نزدیک بودهاند و این مساله باعثِ فشردگیِ زیادِ آن شده است. حال آن که به طورِ معمول و در سایر نمونهها، خودِ شبکه دارای زیرمجموعههای متمایز و قطببندیهای متصل ولی قابل تشخیص و جداگانهای است که در نتیجهی آن، تفاوتِ مواضعِ هر یک از زیرگروههای شبکه با دیگر زیرگروههای فعال در آن (به عنوان مثال کاربرانِ موافق یا مخالف با یک سیاست که به آن واکنش نشان دادهاند) با مشاهدهی پیچیدگیِ فُرمی و چندپارگیِ شکلهای تشکیلدهندهی آن مشخص میشود. در شبکههای رایج، به دلیلِ همین ساختارِ چندپاره و قرارگیریِ اعضا در زیرمجموعههای دارای مرزبندی، فاصلهی اعضا معمولا بالاتر از حالتِ خاصی است که همهی اعضا در یک ساختارِ بدونِ مرزبندی و متمرکز و فشرده قرار داشته باشند.
ویژگیِ گفتهشده یعنی فشرده و بیشکل بودنِ ساختارِ شبکهایِ این گروه، میتواند تقویتکنندهی این فرضیه باشد که اعضایی از طیفهای سیاسیِ مختلف—از ارزشی و سلطنتطلب گرفته تا اصلاحطلب و غیرسیاسی— اختلاف در مواضعِ گذشتهی خود را کنار گذاشته و بر اخراجِ مهاجران افغانستانی متمرکز شدهاند؛ به گونهای که تقسیمبندیِ آنان بر اساسِ گرایشِ سیاسی عملاً ناممکن شده است.
بررسیهای موردی هم نشان میدهد که چهرههایی از گرایشهای متضادِ سیاسی با لحنِ ملیگرایانه یا امنیتی، محتوایی همسو با این هشتگ منتشر کردهاند. چنین اتحادی پیشتر تنها در مواردِ بسیار محدودی مانند مسالهی نامِ «خلیج فارس» مشاهده شده بود. هرچند، چنان که در ادامه بررسی میشود، شدتِ خشونتِ کلامی در موجِ مهاجرستیزِ اخیر بهمراتب فراتر از نمونههای مشابه است و به دشواری میتوان برای آن موردِ مقایسهای یافت.
در جستوجوی مرکزِ فرماندهی
در کنارِ فشردگی و نزدیکیِ ساختاریِ گروهِ موردِ مطالعه، تمرکزِ بالای فعالیتهای مرتبط با آن در یک هستهی مرکزی و محدود میتواند تصویری از میزانِ «تمرکز» و پراکندگیِ فعالیتِ اعضا را به دست دهد. طبقِ دادههای استخراجشده از مجموع ۱۸۸ هزار توییتِ مرتبط با این جریان که توسطِ ۷۳۰۰ کاربر منتشر شده، تنها ۵ حسابِ کاربریِ مرکزی در این شبکه در بازهی زمانیِ موردِ بحث بیش از ۱۱ هزار توییت انتشار دادهاند. همچنین حدودِ یکسوم از مجموعِ کلِ توییتها یعنی بیش از ۶۰ هزار توییت فقط توسط ۵۰ حسابِ کاربری نشر و بازنشر شده است (نمودار شماره ۶). ارقامی که تمرکزِ نسبتا بالای محتوای مربوط به این هشتگ در یک هستهی مرکزیِ بسیار فعال را نشان میدهد.
با وجودِ این سطح از فعالیتِ شدید از سوی اکانتهای مرکزیِ این جریان، بررسیِ نحوهی فعالیت و محتوای منتشر شده شواهدی دال بر فعالیتِ الگوریتمی یا «بات» بودن آنها به دست نداد. با این حال، تحلیلِ واژههای پربسامدِ استفادهشده از سوی آنها حاکی از تکرارِ غیرعادیِ عبارتِ «سربداران» بود. جستجوی این عبارت در تلگرام به نتایجِ غیرمنتظرهای منجر شد و از وجود و فعالیتِ یک گروهِ ۳۰ هزار نفرهی تلگرامی با همین عنوان و با محتوایی بسیار همسو با این جریانِ توییتری خبر داد. یک گروهِ تلگرامی که ظاهرا نقشی شبیه به یک «مرکزِ اطلاعرسانی و هماهنگی» برای اعضای اصلیِ این شبکه را ایفا کرده است.
نکتهی قابلِ توجه در خصوصِ اعضای این گروهِ تلگرامی، جهشِ شدید اولیهی تعدادِ اعضا به ۶۰ هزار نفر در یک ماهِ اولِ فعالیتِ گروه و سپس کاهش و تثبیتِ این تعداد در محدودهی ۳۰ هزار نفر پس از گذشت ماههای نخست است (نمودار شماره ۷). با توجه به سهولت و رواجِ «خرید و فروش» اعضای صوریِ گروهها و کانالها در تلگرام و روندِ غیرعادیِ تغییراتِ تعدادِ اعضا در گروهِ موردِ بحث، میتوان این فرضیه را به پرسش گذاشت که شاید بخشی از ۶۰ هزار عضوِ اولیهی این گروه اکانتهای «غیرواقعی» بودهاند.
مروری بر فعالیتِ روزانهی اعضای این گروه تلگرامی در دورهی ۱۳ ماههی موردِ بررسی نشانگرِ این است که با وجودِ چند ده هزار نفر عضو، بهطورِ متوسط در هر روز تنها ۶۰ حسابِ کاربری در آن فعالیت داشتهاند. این تعداد در بازههای اوجِ فعالیتِ این شبکه (تابستان ۱۴۰۳) حداکثر به عددِ ۱۳۰ رسیده است (نمودار شماره ۸). نکتهی جالبِ دیگر این که نسبتِ «تعدادِ اعضای فعالِ روزانهی گروه به کلِ اعضا» روندی کاهشی را تجربه کرده است: در ماههای نخست با حضورِ ۶۰ هزار نفر عضو در گروه بهطورِ متوسط کمتر از ۵۰ حسابِ کاربری در روز فعالیت داشتهاند (آبان ۱۴۰۲)، حال آن که با کاهشِ تعدادِ کلِ اعضای گروه به زیرِ ۴۰ هزار نفر در شهریور ۱۴۰۳، تعدادِ اعضای فعالِ روزانهی آن در این مقطع افزایش یافته و به بالای عددِ ۱۰۰ رسیده که روندی معکوس را نشان میدهد. این مشاهدات در کنارِ روندِ پیشگفته یعنی تغییراتِ غیرعادیِ تعدادِ اعضا، احتمالِ غیرواقعی بودنِ بخشی از حسابهای کاربریِ عضوِ این گروه را افزایش میدهد. با این همه، در حالِ حاضر روش و معیارِ معتبری برای تشخیصِ قطعیِ تعدادِ اعضای «فیک» در یک کانال یا گروهِ تلگرامی وجود ندارد یا در صورتِ وجود، نویسندگان این مقاله به آن دسترسی نداشتهاند.
از این گذشته، حجمِ زیادی از پیامهای موجود در این گروه در قالبِ همرسانی و بازنشرِ محتواهای ضدِ مهاجر از رسانههای رسمی و اینترنتی بوده است. بخشِ کوچکتر ولی قابلِ توجهی از پیامها نیز به بازنشرِ پستها و مطالبِ مخالفینِ این گروه با لحنی تهاجمی اختصاص داشته که به نظر میرسد کارکردی شبیه به اطلاع از اهدافِ حملاتِ مجازی و پرداختن به سوژههای حمله به صورتِ همزمان و هماهنگ از سوی اعضا را ایفا کرده است. به عنوانِ مثال، اطلاعاتِ حسابهای برخی از مهاجران یا ایرانیانی که در شبکههای مجازی به حمایت از مهاجران پرداختهاند در گروه به اشتراک گذاشتهشده و از اعضا خواستهشده تا به آنها پاسخ دهند. یکی دیگر از پیامهای تکرارشونده در این گروه نیز در قالبِ به اشتراک گذاشتنِ مجموعهای از شماره تلفنهای همراه بوده که به نظر میرسد هدفِ ارسالِ پیامکهای یکسان و دستهجمعی بودهاند. به دلیلِ ادبیاتِ رکیکِ این دسته از محتواهای منتشر شده در این گروه، امکانِ بازنشرِ نمونهها و شواهد در مقالهی حاضر وجود ندارد (دادههای خامِ مربوط به محتوای پیامهای این گروه به همراهِ نمونههایی از هماهنگیهای انجامشده برای حملاتِ گروهی و ادبیاتِ استفادهشده در آنها در لینکِ منابع در پانویسِ شماره ۲ موجود است).
خشونت: یک نگاهِ زیرچشمی
با استفاده از ترکیبِ واژهها و زبانِ موردِ استفاده در کمپینهای اجتماعی، میتوان شاخصها و نتایجی را در خصوصِ نوعِ مواضع و جهتگیریهای آنها استخراج کرد. به عنوانِ مثال، میزانِ خشونتِ زبانیِ یک جریان را میتوان با توجه به شدتِ استفادهی اعضای آن از واژههایی از جنسِ «خشن» سنجید. هرچند، خودِ مفهومِ «خشونت» نیز به سیاقِ هر تعبیرِ انسانیِ دیگر، امری تفسیرآمیز و وابسته به سوژه (subjective) است و درجات و کیفیتهای مختلفی را میتوان به آن نسبت داد. به عنوانِ مثال، در کشورِ آلمان که به دلیل هراس از تکرارِ فجایعِ تاریخی حساسیتِ زیادی نسبت به اظهارات بالقوه نژادستیز وجود دارد، حتی استفاده از برخی از واژهها و عبارتهای مترادف با «اخراج» جرمانگاری شده و بهکارگیریِ آنها علیهِ گروههای اجتماعیِ مشخص پیامدهای کیفری به دنبال دارد.
دادهکاویِ انجامشده با تعیینِ یک مجموعه واژه بهعنوانِ واژههای دارای خشونت و سنجشِ استفاده از این واژهها از سوی اعضای این کمپین، بیانگرِ شدتِ بالا و روندِ تصاعدیِ استفاده از واژهها و تعبیرهایی است که یا به شکلی نرم، مستتر و در لفافه برای مهاجرانِ افغانستانی از تعبیرهایی حاویِ خشونت استفاده کردهاند یا در زبانِ خود به شکلی صریح نوعی از اِعمالِ خشونتِ فیزیکی و عریان علیهِ مهاجرها را خواستار شدهاند. جدولِ شماره ۱ تعدادی از پرکاربردترین واژههای خشونتآمیز و میزانِ استفاده از آنها در توییتهای بررسیشده را نشان میدهد.
واژههای حاویِ خشونتِ آشکار | واژههای حاویِ خشونتِ نمادین | واژههای حاویِ خشونتِ کلامی | |||
واژه | فراوانی | واژه | فراوانی | واژه | فراوانی |
کشت | ۱۹۸۳ | اخراج | ۲۷۶۲۶ | توهین | ۱۷۴۶ |
حمله | ۱۷۵۳ | نژاد | ۴۲۶۴ | شرف | ۱۶۰۸ |
بزن | ۱۶۴۱ | انگل | ۱۴۰۴ | ناموس | ۹۶۳ |
جرم | ۱۳۶۲ | غیرقانونی | ۱۲۸۳ | کثافت | ۶۹۶ |
قتل | ۱۱۹۵ | بیرون | ۱۲۷۰ | احمق | ۶۸۱ |
نابود | ۸۰۱ | پست | ۷۷۳ | تحقیر | ۵۹۶ |
مرگ | ۷۴۳ | حقیر | ۷۳۵ | فحش | ۵۵۵ |
کثافت | ۶۹۶ | متجاوز | ۶۷۵ | شعور | ۳۶۱ |
بکش | ۶۱۹ | گور | ۴۵۰ | خفه | ۲۹۴ |
کشتن | ۳۴۰ | مزاحم | ۲۳۷ | آشغال | ۱۷۹ |
جدول شماره ۱- فراوانی پربسامدترین واژههای «خشن» در توییتهای بررسیشده
نکتهی قابل توجه این است که از بینِ حدودِ ۱۸۹ هزار توییتِ بررسیشده، تقریبا نیمی از آنها یعنی بیش از ۹۸ هزار توییت از واژههایی استفاده کردهاند که به طور ضمنی یا بیپرده حاوی و حامیِ خشونت بودهاند. برای مقایسهی بهترِ این نسبت، مجددا میتوان به جریانِ مجازیِ پیرامونِ هشتگِ «وعده صادق ۲» اشاره کرد که با وجودِ تمرکزِ آن بر حمله و دفاعِ نظامی به عنوانِ شکلِ صریحِ خشونت، درصدِ واژههای خشنِ فهرستشده در آن تنها کمتر از ۳۵ درصد بود و تنها ۱۹ هزار توییت از کلِ ۵۵ هزار توییتِ بررسیشدهی مرتبط با آن حاویِ واژههای گفتهشده در اینجا بودهاند (برای مشاهدهی دادههای خام و نتایجِ مربوط به این بخش به لینکِ دادهها در پانویسِ شماره ۲ مراجعه کنید).
دمیدنِ مجازی در شعلههای واقعی
در سالهای اخیر با افزایشِ پستهای حاویِ ادبیاتِ نفرتآمیز در فضای مجازی، مطالعاتی در سطحِ بینالمللی در خصوصِ تاثیرِ محتواهای آنلاین بر خشونتهای فیزیکی انجام شده است. هر چند در ایران به دلیلِ دشواریِ دسترسی به دادههای مربوط به نوع، محل و زمانِ وقوعِ جرایم، بررسیِ آماریِ ارتباطِ بینِ خشونتِ مجازی و خشونتِ واقعی بسیار دشوار است. با این وجود به نظر میرسد ترویجِ محتوای خشونتآمیز و ادبیاتِ پرنفرت در شبکههای اجتماعی و به طورِ مشخص برجستهکردنِ جرایمِ موردیِ اعضای یک گروه از سوی برخی از رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی و تعمیمِ آن به همه اعضای آن گروه، در مواردی منجر به واکنشهای جمعی علیه مهاجران در برخی از شهرهای کشور نیز شده است.
به عنوان نمونه، در مهرماهِ ۱۴۰۲ تصاویری تکاندهنده در فضای مجازی از حملهی دستهجمعی به مهاجرانِ افغانستانی در خیابانها و تخریبِ گروهیِ منازل و داراییهای آنها در اقبالیه قزوین منتشر شد. طبقِ یک گزارش میدانیِ منتشر شده پس از این حادثه، فقط در یکی از این حملات حداقل ۲۰ نفر مهاجم حضور داشتند که توسطِ پلیس دستگیر شدند (گزارشِ «رانده از وطن، بیپناه در خانه میزبان»، ۱۹ مهر ۱۴۰۲، روزنامه هممیهن)۵.
اثراتِ متقابلِ این دو شکل از خشونت، سوژهی برخی از مطالعات و پژوهشهای آماری بینالمللی بوده و به نظر میرسد شواهدِ یافتشده در آنها ارتباطِ بینِ گسترشِ خشونت در فضای آنلاین و بازنمودِ آن در فضای آفلاین را تایید میکند.
به عنوانِ مثال، در مقالهای با عنوانِ «نفرت در ماشین: پستهای ضدِ سیاهپوستان و ضدِ مسلمانان در شبکههای اجتماعی بهعنوانِ پیشبینیکننده جرمهای نژادی و مذهبی» که در «مجلهی بریتانیاییِ جرمشناسی» در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، پژوهشگران با استفاده از دادههای پلیس، سرشماری و توییتر، ارتباطِ بینِ زمان و محلِ مطالبِ منتشرشده در شبکههای اجتماعی از یک سو و جرایمِ مرتکبشده در یک دوره هشتماهه در بیش از ۴ هزار محدودهی جغرافیایی در لندن از سوی دیگر را بررسی کردهاند. مطالعهای که نشان داد سخنانِ نفرتآمیزِ منتشر شده در شبکههای اجتماعی بهطورِ معناداری بر افزایشِ وقوعِ جنایاتِ ناشی از تعصبِ نژادی و مذهبی تاثیرگذار بوده است.۶
همچنین، پژوهشِ مشابهِ دیگری که با عنوانِ «دمیدن در شعلههای نفرت: رسانههای اجتماعی و جرایمِ ناشی از نفرت» در سال ۲۰۲۰ و با تمرکز بر آلمان منتشر شد، به بررسیِ رابطهی بینِ اظهاراتِ نفرتانگیز در رسانههای اجتماعی و افزایشِ جرایمِ ناشی از نفرت در آلمان پرداخته و به طورِ خلاصه اذعان میکند که «تکانههای گفتههای نفرتآمیز در رسانههای اجتماعی میتواند به هماهنگیِ اقدامات گروهی و وقوعِ جرایمِ بیشتر در مکانهای نزدیک از لحاظ جغرافیایی منجر شود».۷
زبانِ خشونتآمیز رسانههای رسمی و اینترنتی
در ادامهی بحث دربارهی پیوندِ میانِ بازنماییِ رسانهایِ مهاجران و بُروزِ خشونت در شبکههای اجتماعی، بد نیست نیمنگاهی داشته باشیم به نحوهی پوششِ موضوعِ مهاجرت در رسانههای رسمی.
به عنوانِ یک نمونهی موردی میتوان به گزارشی با عنوانِ «تاثیر وحشتناک افغانیها بر قیمت تخممرغ در ایران» اشاره کرد که برای نخستین بار در ۳ آذر ۱۴۰۳ از سوی وبسایت «تابناک» منتشر شد و در آن به نقل از یک عضوِ «فدراسیون طیور ایران» ادعا میشود که «افغانیها بهشدت تاثیر جدی بر افزایش قیمت تخممرغ در ایران داشتهاند».۸ چند روز پس از این گزارش یعنی در تاریخ ۱۲ آذر ۱۴۰۳ «رییس اتحادیه مرغداران» در گفتوگو با وبسایت «اکو ایران» پاسخ میدهد که «حجم مصرف مهاجران افغان در رشد قیمت کالاهای اساسی و از جمله تخم مرغ هیچ اثری نداشته است» و اضافه میکند که وجودِ نیروی کارِ افغانستانی در مرغداریها «عامل پایین نگه داشتن هزینههای مرغداران و قیمت این محصول نسبت به تورم» بوده است.۹ با این حال، تاثیرِ رسانهایِ تیتر و گزارشِ اولیه هیچگاه اصلاح نمیشود و حدودِ ۳۵ پایگاهِ خبریِ اینترنتی گزارشِ نخست را بدون هیچ تغییر یا توضیحی بازنشر میدهند. (تصویر شماره ۱)
در سطحی کلانتر، دادهکاویِ انجامشده با بررسیِ حدودِ ۲ هزار مقالهی مرتبط با مهاجرتِ افغانستانیها به ایران که با جستوجوی کلیدواژههای مرتبط و به شکلِ تصادفی از رسانههای عمومیِ کشور گرفتهشدهاند، بیانگرِ این بوده که حدودِ ۷۰ درصد از مطالبِ این رسانهها، یعنی بیش از دو سوم از آنها، مهاجرت را اساساً از منظر و با ادبیاتی امنیتی و انتظامی روایت میکنند و از کلیدواژههایی همچون «غیرمجاز» یا «قاچاق» برای توصیفِ مهاجران و پدیدهی مهاجرت بهره میبرند (نمودارِ شماره ۹). اینگونه مطالب، محورهایی مانندِ «کنترل مرزی»، «رصد و برخورد انتظامی»، «بازداشت» و «اخراج» را برجسته میسازند و با اتکا بر آمارهای جرم و بزهکاری، مهاجرت را عمدتاً بهعنوانِ معضلی امنیتی یا تهدیدی بالفعل معرفی میکنند. نکته مشترک در این دسته از مطالب استفاده پربسامد از واژههایی نظیرِ «کمین»، «انفجار»، «وحشتناک» و نظیر آن است که میتواند حسِ ناامنی، اضطرار و خطری فوری و نزدیک را به مخاطب القا کند.
در مقابل، تنها حدودِ ۷ درصد از این پوششِ رسانهای، به وجوهِ انسانی و انساندوستانهی ماجرا اختصاص داشته و بر روایتهای فردی، وضعیتِ زندگی و دشواریهای روزمرهی مهاجران متمرکز شده است؛ آن هم اغلب با کلیدواژههایی از جنسِ «خانواده»، «زندگی» و «تجربهی شخصی». نزدیک به ۲۳ درصد از مطالب هم رویکردی نسبتا خنثی داشتهاند؛ این دسته از مطالب بیشتر به ارائهی گزارشهای آماری و خبری اکتفا کرده و بدونِ سویهی احساسی یا امنیتیِ خاصی، اطلاعاتی دربارهی سیاستهای اجرایی، تصمیمهای اداری یا تازهترین آمارها منتشر میکنند. هرچند همین مطالبِ «خنثی» و «بوروکراتیک» نیز معمولا فاقدِ سویههایی نظیرِ پرداختن به بلاتکلیفیِ دائمیِ مهاجران و کاستیهای نظامِ حقوقی و مشکلاتی است که حتی نسلهای دوم و سومِ مهاجرانِ افغانستانی در ایران همچنان با آن دستبهگریبان بودهاند.
غلبهی گفتمانِ امنیتی بر پوششِ رسانهایِ موضوعِ مهاجرت میتواند تا اندازهی زیادی زمینهسازِ شکلگیری یا تقویتِ گرایشهای مهاجرستیز در افکار عمومی شود. این نوع بازنمایی، مخاطبان را بهسمتِ همسانانگاریِ مهاجرت با «بحران»، «تهدید» یا حتی «جرم» سوق میدهد و ناخواسته بر دایرهی واژهها و تعبیرهای خشن در شبکههای اجتماعی نیز اثر میگذارد. در واقع، فضایی که در آن «دیگری» بهعنوانِ «خطرِ بالقوه» معرفی میشود، مستعدِ تولید و بازتولیدِ خشونتهای کلامی و حتی تحریکِ مخاطبان به اقداماتِ فیزیکی است؛ آن هم در بستری که تکانههای عاطفی و بسیجِ هیجانی بهسادگی در شبکههای اجتماعی اتفاق میافتد و سرعتِ انتشارِ پیامها بهمراتب بیشتر از رسانههای سنتی است.
پانویس و ارجاع
۱- اکو، اومبرتو. فاشیسم ابدی. ترجمهی غلامرضا امامی. انتشارات گویا، ۱۴۰۱. نقلشده از مقالهی «دشمنسازیِ دیگری و لزوم جنگ؟».
۲- دادهکاویِ مورد استناد در گزارشِ حاضر، عمدتا توسطِ حمیدرضا احمدی انجام شده است. دادههای خام و نتایجِ پردازششده در لینکِ زیر (گوگلدرایو) قابلِ دسترس است:
https://drive.google.com/drive/folders/1V2Gzs4huNSIxII5Cs3tU-3bWVk9dql8_
همچنین، بخشی از نتایج پیش از این در برنامهی یوتیوب وی به نشانیِ زیر به نمایش درآمده است:
https://www.youtube.com/watch?v=xtRHlzo0o80&t=47s
بررسیِ مشابهی نیز از سوی «معین کاظمی» در مقالهای با عنوان «کنکاشی پیرامون حضور اتباع افغان در ایران به واسطه شبکههای اجتماعی (افکارسنجی و رسانهسنجی نظرات کاربران فارسی زبان ایرانی)» با استفاده از این دادهها و منابعِ بیرونی به نتایجِ قابلِ توجهی رسیده است. این مقاله تا لحظهی تنظیمِ متنِ حاضر به شکلِ نهایی و عمومی منتشر نشده، ولی فایلِ آن در لینکِ نخستِ پینویسِ حاضر (گوگل درایو) در دسترس است.
۳- گزارشِ سالِ ۱۴۰۲ دیتاک در نشانیِ زیر موجود بوده ولی متاسفانه در زمانِ نهایی شدن این گزارش لینکِ آن در وبسایتِ اصلیِ موسسه غیرفعال شده است: https://dataak.com/1402Annual
هرچند این گزارش در سایرِ وبسایتها همچنان موجود است. به عنوان مثال نگاه کنید به dideban-ict
۴- برای مقایسهی این شاخصها در واکنش به رویدادهای زمانیِ مختلف میتوانید به کانالِ «تحلیل شبکههای اجتماعی مجازی» به نشانیِ زیر مراجعه کنید که آرشیوِ جالبی از مشخصههای کمپینهای رایج در فضای مجازیِ فارسی در سالهای گذشته را جمعآوری کرده است.
۵- گزارشِ «رانده از وطن، بیپناه در خانه میزبان»، منتشرشده در تاریخ ۱۹ مهر ۱۴۰۲ در روزنامهی «هممیهن»
۶- Matthew L Williams, Pete Burnap, Amir Javed, Han Liu, Sefa Ozalp, Corrigendum to: Hate in the Machine: Anti-Black and Anti-Muslim Social Media Posts as Predictors of Offline Racially and Religiously Aggravated Crime, The British Journal of Criminology, Volume 60, Issue 1, January 2020, Page 242, https://doi.org/10.1093/bjc/azz064
۷- Müller, Karsten and Schwarz, Carlo, Fanning the Flames of Hate: Social Media and Hate Crime (June 5, 2020). Available at http://dx.doi.org/10.2139/ssrn.3082972
۸- گزارشِ «تاثیر وحشتناک افغانیها بر قیمت تخم مرغ در ایران»، منتشرشده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳ در وبسایت «تابناک»
۹- گزارشِ «رییس اتحادیه مرغداران: مهاجران نقشی در رشد قیمت تخم مرغ نداشتند»، منتشرشده در تاریخ ۱۲ آذر ۱۴۰۳ در وبسایت «اکو ایران»
نویسندگان
- شرکتکنندگان دومین جایزه دیتاژورنالیسم (۱۴۰۳)https://d-mag.ir/pauthor/anonymous/
- شرکتکنندگان دومین جایزه دیتاژورنالیسم (۱۴۰۳)https://d-mag.ir/pauthor/anonymous/
- شرکتکنندگان دومین جایزه دیتاژورنالیسم (۱۴۰۳)https://d-mag.ir/pauthor/anonymous/۱۰ بهمن ۱۴۰۳
- شرکتکنندگان دومین جایزه دیتاژورنالیسم (۱۴۰۳)https://d-mag.ir/pauthor/anonymous/