مرور و بررسی مقاله «افول اجتماع در ایران: روایتی گاهشمارانه (کرونولوژیک)»
مقاله افول اجتماع در ایران: روایتی گاهشمارانه (کرونولوژیک) در بهار ۱۴۰۱ در شماره ۸۴ فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی منتشر شده است. نویسندگان این مقاله عبدالمحمد کاظمیپور و محسن گودرزی هستند. کاظمیپور استاد دانشکده جامعهشناسی دانشگاه کلگری است و گودرزی مدیریت علمی برخی پیمایشهای ملی مانند ارزشها و نگرشهای ایرانیان را بر عهده داشته و تالیفات گوناگونی درباره اجتماع و فرهنگ دارد. متن پیش رو به مرور و بررسی این مقاله اختصاص دارد. برای متن کامل مقاله افول اجتماع در ایران به لینک زیر مراجعه کنید:
مقاله افول اجتماع در ایران چه میگوید؟
از نظر نویسندگان مقاله، «تحول بنیادین و گستردهای» در لایههای زیرین جامعه ایرانی در دهههای اخیر در جریان است که از آن با عنوان «افول اجتماع» نام بردهاند. هدف اصلی مقاله ارائه توصیفی زمانمند از این تحول بنیادین است. مقاله افول اجتماع از آن جهت حائز اهمیت است که نویسندگان آن تلاش کردهاند تا با گردآوری طیف وسیعی از دادهها درکی درست از زمان به وقوع پیوستن این تحول عظیم پیدا کنند. پی بردن به زمان شروع این تحول برای درک ریشههای وضعیت کنونی اجتماع در ایران از دید نویسندگان مهم است، چرا که آنها معتقدند این تحول عظیم، موجب «تضعیف شدید بنیادهای حیات اخلاقی» و «از دست رفتن پیوندهای اجتماعی» در ایران شده است.
چنانچه در خلاصه مقاله آمده این پیوندها را میتوان مانند ستونهایی دانست که جامعه را برپا نگه میدارند یا «میتوان آنها را به ملاتی تشبیه کرد که سنگها و آجرهای بنای اجتماعی را به هم متصل نگه میدارد و یا به روغنی که موجب ادامه کارکرد روان چرخدندههای ماشین اجتماع است». این تحول، پیکره اجتماع را از درون متحول کرده و هویت متفاوتی به جامعه ایرانی داده؛ اما به دلیل آنکه این تحول به مدتی طولانی در زیرپوست جامعه در جریان بوده، به آسانی به چشم نیامده است.
حیات انجمنی؛ بنیان کنشهای اجتماعی
مقاله با نقل روایتی خواندنی و تأملبرانگیز از یک دیپلمات فرانسوی به نام آلکسی دو توکویل در آمریکای نیمه قرن نوزدهم میلادی آغاز میشود. او جامعه آن روز را این گونه توصیف میکند:
«آمریکاییها از هر سن و سالی، در هر شرایطی و با هر گرایشی، یکسره در کار تشکیل انجمن هستند […] و کارهایی که مثلا در فرانسه حکومت در رأس آن حضور دارد و یا در انگلیس یک فرد عالیمقام میگرداند، در آمریکا به طور قطع یک انجمن آن را میگرداند.»
او ضمن بازگویی مشاهداتش در آمریکای آن زمان توضیح میدهد چگونه «حیات انجمنی» به بنیان تمام کنشهای اجتماعی بدل شده است. منظور توکویل از حیات انجمنی عضویت گسترده شهروندان آمریکا در انجمنهایی است که هدفی مشخص دارند. هدف این انجمنها هر چیزی میتواند باشد: فعالیتهای تجاری یا سرگرمی، ساختن بیمارستان و مدرسه، فعالیتهای دینی و مذهبی، ارائه خدمات اجتماعی، انتشار کتاب، کتابخوانی یا هر چیز دیگری که بتوان آن را نمونهای از تلاش دستهجمعی برای رسیدن به اهداف مشخص نامید. دیپلمات فرانسوی نقل میکند که حیات انجمنی موجب گسترش دموکراسی، برابری و آزادی در جامعه آمریکا شده است. قدرت در جوامع مدرن میان شهروندان توزیع شده است. به همین خاطر، قدرتهای کوچک تنها زمانی میتوانند عاملیت یابند و در مدیریت کلان جامعه مشارکت کنند که در کنار یکدیگر جمع شوند و ضمن دفاع از حقوق خود و جامعه، کنش جمعی را تمرین کنند و زنده نگه دارند.
روند غالب افول سرمایه اجتماعی در جهان
نویسندگان مقاله سپس به تحقیقات رابرت پاتنام استاد دانشگاه هاروارد درباره افول سرمایه اجتماعی در آمریکای نیمه دوم قرن بیستم اشاره میکنند. پاتنام در کتاب خود با عنوان بولینگ تکنفره، که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد، با بررسی روند تغییرات هشت شاخص، نشان داد سرمایه اجتماعی در آمریکا که توکویل از آن با عنوان نشاط اجتماعی نام برده بود، در طول سه دهه دستخوش افول مستمر شده و نسبت به تبعات آن هشدار داد.
شاخصهایی که پاتنام بررسی کرده بود عبارتند از :
- مشارکت در انتخابات
- خواندن روزنامه
- مشارکت در فعالیتهای داوطلبانه
- عضویت در انجمنها
- علاقه به دنبال کردن مسائل سیاسی روز
- رفتن به کلیسا
- رفتن به باشگاههای مختلف
نویسندگان مقاله معتقدند جوامع گوناگونی افول اجتماع را تجربه کردهاند و ایران نیز از این روند تقریباً عمومی دور نبوده است. آنها مساله خود را یافتن زمان به وقوع پیوستن این پدیده در ایران معرفی میکنند و سپس با استناد به شواهد موجود نتیجه میگیرند که این تحول از نیمه دهه ۱۳۶۰ در ایران آغاز شده و تا اواسط دهه ۱۳۸۰ ادامه یافته است. بنا بر ادعای نویسندگان، این یافته شاید بهترین توضیح برای تفسیر اختلافهای بین نسلی در ایران نیز باشد.
نویسندگان، این تحول عظیم را به «انقلاب خاموش» تشبیه میکنند و آن را خبر خوشی برای جامعه ایران نمیدانند، چرا که موجب از دست رفتن ظرفیتهای بزرگی در جامعه ایران شده است. با اینحال، نویسندگان مقاله آن را در نقطه غیرقابل بازگشت نمیدانند. فعالیتهایی که موجب شکلگیری صورتهای جدیدی از همبستگی اجتماعی شده، امیدواریهایی برای احیای جامعه ایران را زنده نگه داشته است. تلاشهای دستهجمعی برای جلوگیری از مداخلههای زیانبار در محیط زیست، تلاشهای اقشار مختلف برای احقاق حقوق صنفی و همیاری در شرایط بحران و همینطور بلایای طبیعی از جمله مثالهایی است که ایرانیان برای حل مشکلات زندگی روزمره به کار میبرند.
نقد و بررسی
با توجه به اهمیت بالای موضوع، در ادامه برخی عبارات و استدلالهای مندرج در مقاله با هدف ارتقای بحث مورد بررسی و نقد قرار خواهند گرفت.
کلمه گاهشمارانه که به عنوان معادل برای کرونولوژیک[۲] در عنوان مقاله نیز به کار رفته، به مجموعهای از رویدادها اشاره میکند که با ترتیب زمانی مشخصی به وقوع پیوسته و میتوان زنجیرهای از عوامل و علتهای موثر بر یکدیگر را در آنها پیدا کرد. معمولا در روایتهای گاهشمارانه، اتفاقات به ترتیب زمانی بازگو میشوند و ارتباط وقایع با یکدیگر چیزی است که خط سیر روایت را نگه میدارد[۳].
مثلا اگر بخواهیم داستان غرق شدن کشتی تایتانیک را به صورت گاهشمارانه روایت کنیم، لازم است ابتدا به زمان ساخت و دلایل تصمیم به ساختن کشتی اشاره کنیم و در ادامه به زمان برخورد به کوه یخ و در انتها به ارتباط تصمیماتی که پشت سر هم منجر به غرق شدن کشتی شد اشاره کنیم[۴].
استفاده از کلمه گاهشمارانه معمولاً چنین انتظاری را در خواننده ایجاد میکند. با این حال، در سراسر مقاله، دادهها نه در طول زمان و به صورت گاهشمارانه بلکه در کنار یکدیگر مورد بررسی قرار میگیرند. به بیان دیگر، ارتباط زمانی اتفاقات و پدیدهها و تقدم و تاخر آنها بر یکدیگر چندان مورد توجه نویسندگان قرار نگرفته است.
مقاله افول اجتماع در ایران، در دو سطح، اقدام به گردآوری و تحلیل داده کرده است. منظور از دادههای سخت، آمار پروندههای قضایی، روند تغییرات در نامگذاری نوزادان و آمار خودکشی در ایران و مانند آنهاست و منظور از دادههای نرم، اشعار سروده شده در دورههای مختلف است. در ادامه به تفکیک به آنها میپردازیم.
پروندههای قضایی
در اولین تحلیل، نویسندگان به سراغ بررسی تعداد پروندههای خاتمه یافته در دستگاه قضایی ایران رفتهاند. این تحلیل از رویکرد رابرت پاتنام[۵] استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد در تحلیلی که برای افول جامعه آمریکا انجام داده وام گرفته شده است. پاتنام معتقد است افزایش تعداد وکلا در آمریکا نشانهای از افول حیات انجمنی است و نشان میدهد که جامعه قادر به حل مشکلات خود از طریق فرایندهای غیر رسمی نیست و ناگزیر است که به مکانیزمهای حقوقی و قضایی روی بیاورد.
نویسندگان استدلال میکنند که در ایران نیز در گذشته در برخی روستاها و شهرها ریشسفیدها مسئول حل و فصل دعواها و اختلاف نظر بین مردم بودهاند و بعضا با روشهایی مانند قسم دادن متهم قضیه را حل و فصل میکردند، ولی اکنون (به ویژه در اوایل دهه ۸۰) رشد فزاینده پروندههای قضایی نشاندهنده عدم مراجعه یا اعتماد مردم به انجمنهای محلی است.
نویسندگان با نمایش تعداد پروندههای قضایی پایان یافته و میزان رشد آن در اوایل دهه هفتاد با توجه به اینکه میانگین طی مراحل قضایی ممکن است چندین سال طول بکشد، استدلال کردهاند جامعه ایران از اواسط دهه ۱۳۶۰ توانایی خود را برای حل و فصل مسائل در درون خود از دست داده است.
چند نکته درباره این استدلال حائز اهمیت است. نکته اول اینکه تعداد وکلا با تعداد پروندههای قضایی متفاوت است. ممکن است شما بدون گرفتن وکیل از کسی شکایت کنید یا بدون گرفتن وکیل در دادگاه حاضر شوید و از خود دفاع کنید. دوم اینکه برخی تغییرات در رویههای رسیدگی به پروندههای قضایی نیز آمار را دستخوش تغییر کند به عنوان نمونه تعداد شعبههای فعال دادگاهها، دادسراها و شوراهای حل اختلاف نیز در این دوره تغییراتی داشته که بیشترین افزایش آن مربوط به نیمه اول دهه هشتاد است[۶] .
نکته سوم، عدم توضیح روند کاهشی تعداد پروندههای قضایی در اوایل دهه هشتاد است. اگر «قوس صعودی قابل توجه تعداد پروندههای قضایی» از ۳ میلیون پرونده به ۶ میلیون پرونده در نیمه دوم دهه هفتاد مهم تلقی شده و مویدی بر زمان شروع تحول بزرگ در نظر گرفته شده، چرا قوس نزولی قابل توجه اوایل دهه هشتاد از ۶ میلیون به حدود ۳ میلیون پرونده چندان مهم تلقی نشده و به آن پرداخته نشده و به جای آن به افزایش ۱ میلیونی تعداد پروندهها در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود که افزایش ملایمتری است، پرداخته شده است؟
نکته چهارم که البته به دلیل دسترسی نداشتن به دادههای بیشتر قابل درک است، عدم مشاهده روند تغییرات در سالهای قبل از افزایش ناگهانی تعداد پروندههای قضایی در نیمه دهه هفتاد است. با توجه به این که هدف نویسندگان پیدا کردن زمانی برای شروع تحول بزرگ تعریف شده، لازم است ببینیم قوس صعودی قابل توجه نیمه دهه هفتاد دقیقا از چه زمانی شروع شده است. ممکن است این روند افزایشی زودتر از نیمه دهه هشتاد آغاز شده باشد. برای این که بتوان یک استدلال بدون نقص درباره زمان شروع روند افزایشی ارائه داد، باید به دادههای قدیمیتری دست پیدا کرد تا تمایز افزایش پرشتاب بعدی با روند کموبیش ثابت قبلی به خوبی نمایش داده شود. به عنوان نمونه نگاه کنید به نموداری که پاتنام در کتاب بولینگ تکنفره از روند تغییرات تعداد وکلا و قضات در یک بازه ۱۰۰ ساله ترسیم کرده است.
نکته پنجم، عدم توجه به تغییراتی جمعیتی در بازه زمانی مطالعه است. پاتنام شاخص تعداد وکلا و قضات را با تقسیم بر تعداد افراد شاغل نرمال کرده تا در زمانهای مختلف مقایسهپذیر شود. برای مقایسهپذیر کردن تعداد پروندههای قضایی نیز میتوان از ترفندهای مشابهی استفاده کرد. مثلا آنها را نسبت به جمعیت نرمال کرد. اگر بخواهیم آنها را یک مرحله دقیقتر نرمال کنیم، تعداد پروندههای قضایی را بر جمعیت گروههای سنی مشخص و از پیشتعیینشدهای تقسیم میکنیم، چرا که وقوع بسیاری از جرائم در گروههای سنّی مختلف تا حد زیادی متفاوت است.
بر اساس دادههای مرکز آمار ایران، بیشترین میزان بازداشتشدگان و دستگیرشدگان در گروه سنی ۱۸ تا ۳۴ سال قرار دارند و چنانچه میدانیم توزیع سنی جمعیت ایران و به طور خاص جمعیت جوان در سالهای مورد مطالعه دستخوش تغییرات زیادی بوده و بسیاری از مواردی که در آمار پروندههای قضایی مانند ضرب و جرح، قتل عمد و … با دستگیری و بازداشت ارتباط دارد.
آمار خودکشی
نویسندگان در ادامه بررسیهای خود به روند تغییرات اقدام به خودکشی در ایران اشاره میکنند و توجه مخاطب را به افزایش بیش از ۱۰ برابری تعداد پروندههای اقدام به خودکشی تنها در چهار سال از ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۳ جلب میکنند. در این قسمت از مقاله هیچ توضیحی درباره این افزایش مهیب آورده نشده یا به هیچ پژوهشی در توضیح این پدیده اجتماعی سهمگین اشاره نمیشود. آیا تغییری در چگونگی ثبت پروندههای خودکشی در این بازه زمانی رخ داده است؟ با توجه به این که این افزایش در نخستین سال پس از اتمام جنگ شروع شده این سوال به ذهن متبادر میشود که آیا این آمار در سالهای جنگ و انقلاب نیز با دقت کافی جمعآوری شده است؟
به عنوان نمونه دیگری از تاثیر چگونگی ثبت بر آمارهای نهایی میتوان از طرح ضربتی فوت در سازمان ثبت احوال نام برد. میدانیم سازمان ثبت احوال در نیمه دهه هفتاد برای جبران کمشماریهایی که در گذشته در ثبت اسناد فوت انجام میشده، در طرحی موسوم به طرح ضربتی ثبت فوت تعداد اسناد ثبت شده خود در سال را به شدت افزایش میدهد. برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به مقاله «ردپای کرونا در آمار ثبت احوال، بخش ملاحظات کار با دادههای ثبت احوال».
در ترسیم روند تغییرات پروندههای خودکشی نیز اگر منحنی نسبت به جمعیت یا آمار فوت در سالهای مختلف نرمال شود، اطلاعات دقیقتری در اختیار خوانندگان قرار خواهد داد.
تغییرات نرخ باروری
نرخ باروری[۷] از دیگر شاخصهایی است که نویسندگان با بررسی آن و نمایش افت شدید در نیمه دهه ۶۰ استدلال میکنند که با کوچک شدن خانوادهها و کمتر شدن حجم روابط خانوادگی و کاهش پیوندهای اجتماعی، افول اجتماع در ایران شدت پیدا کرده است.
اگرچه روند کاهشی نرخ باروری کم و بیش در همین دههها در بسیاری از نقاط جهان وجود داشته اما در زمانی که کاهش نرخ باروری با شیب تندی در ایران اتفاق افتاده مداخلاتی از سوی دولت نیز برای کاهش تعداد زاد و ولد در ایران اتفاق افتاده که باید آن را در بررسیهای مربوط به پیدا کردن زمان شروع افول اجتماع در نظر گرفت. به عنوان نمونه این بخش از مقاله نگاهی به گذشته، حال و آینده جمعیت ایران، الهام فتحی، پژوهشکده آمار را مطالعه کنید:
«بعد از انتشار نتایج سرشماری ۱۳۶۵ و مشاهدهی رشد بالای جمعیت طی دههی ۱۳۶۵-۱۳۵۵ دولت متوجه سنگینی بار افزایش جمعیت و نگران تأمین نیازهای مختلف آن در سالهای آتی شد و به فکر احیای سیاست قدیمی کنترل جمعیت افتاد (البته سیاست کنترل جمعیت برای اولین بار در دههی ۱۳۵۵-۱۳۴۵ بهطور رسمی اجرا شده بود). دولت وقت در خرداد ماه ۱۳۶۷، سیاست تحدید موالید را اعلام نمود و متعاقب آن برنامههای تنظیم خانواده را به اجرا درآورد (زنجانی، فتحی و نوراللهی: ۱۳۹۵، ۱۱). در دهههای بعد سیاستهای تنظیم خانواده به موفقیت چشمگیری دست یافت. سرعت کاهش باروری در نیمه دوم دهه ۱۳۶۰ و اوایل دهه ۱۳۷۰ به اندازهای چشمگیر بود که تعبیر «انقلاب باروری» در مورد آن مصداق پیدا کرد (عباسی شوازی و همکاران، ۲۰۰۹).» (+)
دادههای نرم
در قسمت دوم مقاله، نویسندگان اقدام به بررسی دادههایی مانند نامگذاری کودکان و اشعار و خاطرات میکنند. در خصوص نامگذاری چنین استدلال میشود که با توجه به رشد نامگذاریهای غیرعربی در مقابل نامگذاریهای عربی، احتمالا یک دو قطبی در جامعه ایجاد شده و به واسطه آن پیوندهای اجتماعی کم شده است.
نتیجهگیری
مقاله افول اجتماع در ایران مقاله مهمی است، چرا که سعی میکند تحولات زیربنایی زیست اجتماعی در ایران را با گردآوری داده و استناد به طیف گستردهای از شواهد روایت کند. تحولات اجتماعی ریشهدار و بزرگی که در دهههای اخیر نیازمند بررسیهای بیشتری از این دست است. چنانچه نویسندگان در بخش بیان مسئله اشاره کردهاند، مقاله افول اجتماع در ایران بخشی از یک کتاب مستقل است که در آینده منتشر خواهد شد. متن حاضر در حقیقت تلاشی برای ارتقای غنای بحث و گفتگو در پرداختن به موضوعاتی نظیر سرمایه اجتماعی و اعتماد است که حیات اجتماعی ایرانیان را بیش از هر موضوع دیگری تحت تاثیر قرار میدهد.
پاورقی و ارجاع
[۱] تصویرسازی نخست، اثر طاهره شیشهگران است که آن را برای انتشار همزمان با این مطلب در اختیار این مجله قرار داده است.
[۲] Chronologic
[۳] به عنوان دو نمونه از روایت گاهشمارانه میتوانید مراجعه کنید به «افغانستان میان دو طالبان» و «نگاهی به آمار شهدای ایران در جنگ با عراق».
[۴] Descriptive
[۵] Putnam, R. D. (2000). Bowling alone: America’s declining social capital. In Culture and politics (pp. 223-234). Palgrave Macmillan, New York.
[۶] وجود نهاد دادسرا در سالهای پس از انقلاب ایران با تغییراتی همراه بوده است که نهایتا در سال ۱۳۸۱ بطور رسمی به فرایندهای قضایی بازگشته است. همچنین شوراهای حل اختلاف از همین سال وارد سیستم قضایی کشور شده است (+).
[۷] منظور از نرخ باروری تعداد فرزند متولد شده به ازای هر زن در سن باروری است.