در اولین دورهٔ جایزه دیتاژورنالیسم دقیقه، ۴۲ مقاله از ۲۷ نویسنده در موضوعات مختلف دریافت و ۴۱ مقاله داوری شد. در ادامه فهرست این مقالات به ترتیب حروف الفبا آمده است.
- آمار تقلبی انحصارگرایان درباره تعداد داروخانهها
- انتشار کتاب و سرانه مطالعه
- این بمب ساعتی را جدی بگیرید؛ جمعیت قابل توجه جوانان فاقد کار و تحصیل
- بازیگر سیاسی رشد اقتصادی
- برآورد کیفیت زندگی استانهای کشور با استفاده از نقشه های خودسازماندهنده
- بررسی عوامل و ریشههای اعتراضات شهریور تا آبان ١۴٠١ بر اساس اطلس جغرافیایی اعتراضات و گوگلترندز
- بررسی ورود اقتصاد به هنر و تاثیر آن در میان مردم با نگاهی بر آرای جامعهشناسان و منتقدان
- بیش از ۵۰% پزشکان متخصص سهمیهای هستند
- پنج تابستان، پایتخت آلوده بود
- تحلیل محتوایی مطبوعات پس از جنبش مهسا
- تغییر مسیر ایرانیان: مقاصد نوظهور سفر و روندهای محتمل
- تقدم حاشیه بر متن در مدیریت شهر
- جان ایرانیان مهم است؛ مسئلۀ ازدیاد اخبار مرگ
- جستاری تحلیلی از خیزش و افول وبلاگستان فارسی با تعیین تاریخ مرگ وبلاگستان
(هر نویسنده حداکثر میتوانست برای جایزه ارسال کند. این مقاله به علت ارسال بیش از سه مقاله از طرف نویسنده داوری نشد) - جلوه انسان در معابد ژاپن
- چرا غزه فقط یک دستانداز است؟
- حتی تحریمیها هم نظر دارند: نظر مخاطبان روزنامه شریف درباره انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰
- دارایی و دانایی؛ کیفیت متفاوت معدل امتحانات نهایی و بودجه خانوار
- در ۲۴ ساعت بعد از افزایش قیمت بنزین، در افکار عمومی چه گذشت؟
- در انتظار خشم خیابان؛ نگاهی به نیروهای اجتماعی و انتخابات ریاست جمهوری در ایران پساانقلابی
- در ویکیپدیای فارسی چه چیزی مورد توجه کاربران است: قله نوردیهای دستهجمعی در شناخت جامعه
- درآمدی بر آداب و رسوم اختصاصی شیعیان
- دیتاژورنالیسم در سایه اطلاعات غلط
- رقابت و سودآوری در صنعت موبایل در ایران
- زبانشناسی جرمشناختی در تشخیص نویسنده اصلی خبر
- زوال زندگی در وسیعترین بلوطستان ایران
- سیمای گردشگری داخلی ایران: کمینهگرا و غیرسازمانیافته
- شتابگرفتن پیشرویها به لطف محدودیتهای شتابدار
- شفافیت مالی بهترین تبلیغ برای وقف
- طلاق در وضعیت «قرمز»
- مجازی چسبید: شریفیها در آموزش مجازی نمرههای بالاتری کسب کردند
- شاخصهای یک جامعه مردمسالار
- منظرهی رسانههای ایران: مطالعهای محاسباتی
- بررسی روزمرهنویسیهای توییتر فارسی: ناخودآگاه جمعیمان عزادار است!
- نزاع برای جیبهای خالی
- نزاعها در ایران زنانهتر شده است
- نگاهی به صنعت هواپیمایی کشور با کمک آمار و ارقام
- نگاهی به صنعت هوایی ایران از دریچه آمار و ارقام
- نگاهی به فعالیتهای اجتماعی هنرمندان و بررسی میزان کنشگری هنرمندان در عصر جدید
- هشتگ مهسا امینی
- یک راه رفته و هزار راه نرفته (مرور نتایج یک نظرسنجی در دانشگاه شریف درباره انتخاب رشته)
- یلدا و ولنتاین یک تغییر پارادایم: تحلیلی بر روند محبوبیت مناسبتها در ایران
متن کامل مقالات
متن کامل مقالاتی که نویسنده اجازه انتشار آنها را داده و فایل قابل ویرایش آنها پیشتر برای مجله ارسال شده در لینک زیر در دسترس است:
شیوه داوری
هیئت داوران جایزه دیتاژورنالیسم دقیقه در سال ۱۴۰۲ با مراجعه به مجموعهای از افراد با سابقه از حوزههای مختلف تشکیل شد تا مجموعه متنوعی از زوایای دید را در بر بگیرد.
- بهمن اجدری؛ دانشآموختۀ مدیریت، دانشجوی جامعهشناسی و تحلیلگرِ داده
- مجید پورکاشانی؛ دانشآموخته هوش مصنوعی و مهندس داده
- حبیبه جعفریان؛ نویسنده و روزنامهنگار
- حسین سیدی؛ دانشآموخته فیزیک
- متین غفاریان؛ روزنامهنگار
- علیرضا کدیور؛ دانشآموخته آمار و تحلیلگر داده
- روحاله گیتینژاد؛ طراح گرافیک
- سعید مجیدی؛ متخصص یادگیری ماشین و پردازش زبانهای طبیعی
- فائزه منطقی؛ وکیل دادگستری و مدرس حقوق
- عطیه وحیدمنش؛ پژوهشگر اقتصاد آموزش و مدرس اقتصاد
برای داوری مقالات دریافت شده رویداد جایزه دیتاژورنالیسم دقیقه در سال ۱۴۰۲ به صورت زیر عمل شد.
- مهلت ارسال مقالات در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ به پایان رسید.
- بررسیهای اولیهای برای ارزیابی اصالت مقالات و تقلبی نبودن آنها انجام شد.
- نسخهای بدون نام نویسنده از مقالات تهیه شد و در اختیار هیئت داوران و کمیته اجرایی قرار گرفت.
- کمیتهای چهار نفره از افراد یادشده مقالات را خواندند و با رأیگیری آنها را به دو سطح A و B تقسیم کردند.
- تمامی مقالات در اختیار داوران قرار گرفت و از ایشان خواسته شد تا جهت مدیریت زمان، نخست کاندیداهای دریافت جایزه را امتیازدهی کنند و بعد سراغ سایر مقالات بروند.
- داورها با معیارهای زیر به مقالات امتیاز دادند:
- کیفیت عنوان اصلی مطلب
- گیرایی سطرهای ابتدایی برای ورود به بحث
- انسجام و پیوستگی روایت
- کیفیت استدلالها و روش تحلیل
- بیان ساده و قابل فهم
- کیفیت زبان متن
- اعتبار دادههای تحلیل
- تنوع دادههای مورد استفاده در متن
- کیفیت مصورسازیها و وضعیت بصری مقاله
- کیفیت نتیجهگیری و پایانبندی
- ارزش کلی مقاله
- ارجاع به منابع و ارائه لوازم شفافیت و نقدپذیری
- داوران علاوه بر امتیازدهی یادداشتهایی نیز برای هر یک از مقالات نوشتند.
- میانگین امتیاز دریافت شده از داوران محاسبه شد و فهرست جدیدی از مقالات شایسته تقدیر و کاندیداهای دریافت جایزه مشخص شد.
- جلسه هیئت داوران تشکیل و درباره کیفیت کلی آثار و کاندیداهای دریافت جایزه گفتگو شد و در انتها برای مشخص کردن برندگان رایگیری شد. در ضمن داوران پیشنهادات جدیدی برای اضافه شدن به مقالات شایسته تقدیر ارائه دادند.
- نکتهای که هیئت داوران بر آن اتفاق نظر داشت این بود که تمام مولفههای لازم برای عالی و بینقص قلمداد کردن یک مقاله در هیچ یک از آثار دریافت شده، جمع نشده است. به عنوان مثال یکی از مقالات که کاندیدای دریافت جایزه بود، تحلیل آماری در خور توجه و گرافیک مناسبی داشت اما روایت قابل قبولی نداشت یا به عنوان نمونه اثری به عنوان مقاله علمی پژوهشی دریافت شده که از نظر روش تحقیق وضعیت بسیار خوبی دارد اما از سادگی و زبان مناسب برای عرضه در حوزه عمومی برخوردار نیست . علاوه بر این نکته، هیچ تکاثری به صورت ممتاز و چشمگیر با دیگر کاندیداهای دریافت جایزه اختلاف نداشت به صورتی که قریب به اکثریت داوران آن را به عنوان برنده جایزه دیتاژورنالیسم اعلام کنند. به همین خاطر بعد از چند نوبت رفت و برگشت بین اعضای هیئت داوران تصمیم در نهایت بر آن شد که هیچ یک از مقالات به عنوان برنده رتبه اول جایزه دیتاژورنالیسم معرفی نشود، با این امید که در سال آینده آثاری برای دریافت جایزه کاندیدا شوند که همه متفقالقول آنها را به عنوان مقالات برتر و برندگان جایزه انتخاب کنند.
نتایج داوری و یادداشتهای داوران برای هر یک از مقالهها را در ادامه مطالعه کنید.
نتایج داوری و یادداشتهای داوران
نتایج داوری در سه بخش اعلام شد:
برندگان جایزه، مقالات شایسته تقدیر و سایر مقالات
برندگان جایزه
برنده اول:
هیأت داوران مقالهای را به عنوان برنده اول انتخاب نکرد.
برنده دوم:
عنوان مقاله: سیمای گردشگری داخلی ایران: کمینهگرا و غیرسازمانیافته
بازخورد داوران:
– دست روی موضوع مهمی گذاشته شده و ورود به بحث گیرایی مناسبی دارد و استدلالهای موثری را به کار میگیرد. – اگر چه تمرکز روی گردشگری داخلی است اما برای مقایسه وضعیت ایران و سایر کشورها برای ورود به بحث استفاده از مصورسازی توصیه میشود. – اگر در جمعبندی از منظری بالاتر به موضوع نگاه شده و رهیافتی تازه مطرح میشد، به ارزش مقاله میافزود. |
– مصورسازیها خوب نیست اما مفهوم است. – بهتر است سوال شفافتر در ابتدای متن آورده شود. – پایان بندی واضح نیست. |
– سهم بالای هزینه درمانی در سفرها نیاز به تحلیل دارد. – اگر هدف سفر درمان باشد، شمول هزینه درمان جزو هزینههای سفر چندان قابل توجیه نیست. |
– از لحاظ ویرایشی، کیفیت متن میتواند بهتر شود. – کیفیت نمودارها از لحاظ املایی و ویرایش توضیحات داخل نمودارها میتواند بهتر شود. – شاید از ابتدا میشد نتایج بهدست آمده را حدس زد. |
– مختصر و مفید |
– موضوع ظرفیت و قابلیت تحلیل بیشتر داشت. |
– جایگاه روانشناختی و سبک زندگی سفر توضیح داده نشده. – جواب کلی اقتصاد ضعیف، بیش از حد عمومی است. |
– مقاله جالبی بود. – استفاده از داده خوب بود اما مصورسازی ضعیف بود. – نویسنده میتوانست با استفاده از سایر منابع مانند آمارهای موجود در سایتهای خبری و یا برخی از اپهای سفری تصویر کاملتری ارائه کند. – نمودارها در هم بود و اگر اعداد خارج نمودار میآمد، خواناتر میشد. – نویسنده میتوانست تحلیلهای جامعتری هم بیان کند. مثلا به جز بحث هزینه یک دلیلی که خانوار ممکن است سفر با خودروی شخصی را به هواپیما یا قطار ترجیح دهد، این است که در غیاب کسب و کار فراگیر کرایه ماشین، عملا سفر با هواپیما یا قطار باعث میشود، فرد نتواند مقاصد گردشگری مقصد را درست ببیند و یا هزینهاش زیاد شود و یا کلا به خاطر بیرون شهر بودن امکان رفتن نداشته باشد. |
برنده سوم
این جایزه به صورت مشترک به ۲ مقاله اهدا شد.
عنوان مقاله: این بمب ساعتی را جدی بگیرید
بازخورد داوران:
– مقاله ارزشمند، بدون حاشیه و کار شده است. هم از نظر کمی به موضوع پرداخته و هم جنبههای فکری و نظری مسئله را مورد بررسی قرار داده و میتواند به مرجعی در حوزه عمومی برای بررسی موضوع جوانان خارج از چرخه کار و تحصیل (NEET) بدل شود. – روی واژه NEET تاکید زیادی شده و در برخی موارد جلوی زبانآوری متن را گرفته است. – این که برای پرداختن به موضوع در سطوح مختلف از دادههای جهانی و مرکز آمار چه در مطالعات بازار و چه در سرشماری برای بررسی در سطح شهرستان بهره گرفته شده، از نکات مثبت مقاله است. با این حال مقاله هم چنان میتواند خوشخوانتر باشد و عمق و گستره اثرگذاری خود در حوزه عمومی را افزایش دهد. اگرچه در سطح شهرستان میشد از محاسبات دقیقتری برای هدف گرفتن این جمعیت استفاده کرد. – میشود چند پیشنهاد برای ملموستر کردن نتایج محاسبات هم ارائه کرد. از جمله اضافه کردن رتبه ایران در قالب دهک و صدک در کل کشورها و استفاده از نمودار فراوانی که نشان دهیم ایران در چند درصد برتر در میان کشورهای دنیاست. – نکته دیگر ترسیم نقشه برای نشان دادن وضعیت شاخص NEET در استانها و شهرستانهای کشور است. – با ارتباطی که متن با اعتراضات برقرار کرده، میتوان به عنوان گامهای بعدی برای تهیه مقالات جدید، ارتباط آماری این شاخص را با اعتراضات در ایران و ارتباط آن با کشورهایی که اعتراضات بیشتری در سالهای اخیر تجربه کردهاند، مورد بررسی قرار داد. |
– مقاله برای سال ۱۳۹۸ است و دادهها باید بهروزرسانی شوند. |
– در مقاله بیشتر به تشریح ارقام اکتفا شده و فاقد علتسنجیهای عمیقتر است. – ارتباط بخش تحلیلی با اعداد و ارقام منسجم نیست، در واقع به جای اینکه ارقام وظیفه تحلیل را بدوش بکشند، بیان تئوریها چنین کرده است. |
– موضوع جذاب |
– مفهوم جالبی طرح شده، ولی دادهها ناکافی و تحلیل ناقص است. |
– مسئله مشخص و نتیجهگیری نداشت. – برای استفاده از آمارهای ILO به سایت اصلی مراجعه نشده بود. |
– فقدان نمونه معیار خارجی. بحران جهانی است، ولی مقاله آن را بومی القا میکند. |
– روی موضوع مهمی دست گذاشته است، اما نویسنده بیشتر به همان آمار موجود اتکا کرده است. مثلا نویسنده از روی خلاصه آمارهای مرکز آمار ایران نرخ بیکاری ۵۰ شهرستان اول را استخراج کرده است، اما نرخ NEET این شهرستانها را استخراج نکرده، در صورتیکه از روی پرسشنامه سرشماری ۱۳۹۵ به راحتی این متغیر قابل محاسبه است. نویسنده اینجا ادعا میکند، دادهای در دسترس نیست، در صورتی که در مورد این متغیر دادهها در دسترس هستند. – میتوانست با مقایسه نرخ این شاخص بین سالهای ۸۵، ۹۰ و ۹۵ روند و تغییرات آن را در سطح شهرستانی استخراج کند و بر اساس شرایط اقتصادی تحلیلی از این متغیر بدهد. – نویسنده در سطح توصیف متغیر باقی مانده و نتوانسته تحلیلی بدهد که چرا این جوانان اگر به هر دلیل کار و تحصیل ندارند، علاقهای به مهارتآموزی هم ندارند؟ – به طور کلی موضوع مهمی انتخاب شده اما در استخراج دادههای موجود و تحلیل آنها کار نصف و نیمه انجام شده است. |
عنوان مقاله: یلدا و ولنتاین یک تغییر پارادایم، تحلیلی بر روند محبوبیت مناسبتها در ایران
بازخورد داوران:
– ایده و اجرا هر دو عالی بود و مصورسازیها ساده فهم و زیبا و بدون اطلاعات اضافه. – چند پیچیدگی در تعمیم جامعه کاربران اینترنت به کل جامعه هست که میتوان در انتخاب واژگان به گونهای عمل کرد که خواننده بداند متوجه تمایزشان هستیم و همراهیاش با متن بیشتر شود. مثلا آنچه در موتور جستجوی گوگل درباره نوروز بازتاب مییابد، چقدر با کلیت جامعه انطباق دارد؟ و همینطور بقیه مناسبتها. البته این اصل تحلیل را زیر سوال نمیبرد اما توجه به آن واژهها را دقیقتر میکند و انطباق نتایج تحلیل و گزارههایی را که در متن آمده، کیفیت متن و استدلال را بالا میبرد. – نکته دیگر مسئله فیلترشکن و نادقیق شدن دادههای گوگلترند است که البته با آوردن نقشههای استانی و ارجاع آن به اطلاعات عمومی تا حدی توجیه شد. – این مقاله یکی از بهترین تحلیلهایی است که با استفاده از دادههای گوگلترند انجام شده است. |
– بررسی افرادی که به اینترنت دسترسی دارند و انگیزههای مقطعی برای جستجو مثل عاشورای ۸۸ میتوانند روند کلی این تحقیق را تغییر دهند. – این کار بسیار قدیمی است و نویسنده میتوانست با کمی وقت آن را به روز کند. |
– بهتر بود فونت نمودارها فارسی و تمیزتر میشد. – به تحلیل کاهش اهمیت نوروز کم پرداخته شده، با اینکه به لحاظ استدلالی باید در دسته یلدا قرار میگرفت. – بهتر بود اگر به دادههای جانبی برای تحکیم استدلالها استناد میشد. مثلا نمودار درصد شیعیان در استانها یا معیاری برای مذهبی بودن آنها. – چرخه محبوبیت مناسبتها در طول سال ارزش چندانی ندارد، چون بدیهی است که توجه به مناسبت به تقویم وابسته است. – اگر مقاله پایانبندی و جمعبندی میداشت عالی بود. |
– موضوع مقاله بکر و جذاب است. – مقاله بر این پیشفرض استوار است که میزان جستجوی یک مطلب بیانگر محبوبیت آن مطلب است (همبستگی مثبت مابین جستجو و محبوبیت)، در حالیکه این پیش فرض خود جای سوال است. – پیشنهاد میشود مقاله قبل از انتشار با دادههای سالهای اخیر (۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲) بهروزرسانی شود. – استفاده از گوگلترندز |
– دارای محتوای خوب ولی ناکافی است و جای بازی زیادی ندارد. |
– فاقد استدلال، سئوال مشخص، روش تحقیق و تحلیل مناسب بود. – صرف روند جستجوی مناسبتها لزوما به معنای محبوبیت آنها نیست. – عنوان مقاله با متن ارائه شده انطباق نداشت. |
– فرضیه پررنگ شدن یلدا با کلیدواژههای دیگر در ترند قابل تکمیل بود. |
– مقاله خوبی بود اما اولا قدیمی بود و مشخص بود سال ۹۸ نوشته شده، در صورتی که نویسنده میتوانست با اندکی تلاش دادهها را بهروز کند و حتی تحلیلی برای تغییرات بین ۹۸ تا ۱۴۰۱ بیاورد. – نمودارهای مناسبتهای مختلف یکبار جداگانه و یک بار با هم آمده که جالب نبود. – شاید بهتر بود مناسبتهای دیگر مثل عید قربان (بیشتر مهم برای اهل سنت)، نیمه شعبان (مهم برای شیعیان)، شبهای قدر ، ۲۲ بهمن، ۱۳ بدر و ۱۴ و ۱۵ خرداد و هالووین و کریسمس به عنوان دو مناسبت دیگر غربی که وارد فرهنگ ما شدهاند، بررسی می شد تا علاوه بر وضعیت ملی وضعیت سیاسی و غیرملی و مذهبی کاملتر بررسی میشد. – وجود گیف هم جالب توجه بود. |
مقالات تقدیر شده
هیأت داوران ۱۰ مقاله را شایسته تقدیر تشخیص داد. این مقالات به ترتیب حروف الفبا آمدهاست.
عنوان مقاله: بررسی عوامل و ریشههای اعتراضات شهریور تا آبان ١۴٠١ بر اساس اطلس جغرافیایی اعتراضات و داده های گوگلترندز
بازخورد داوران:
– مقاله روان و ارزشمندی است. – یک نکته که شاید پرداختن به آن به افزایش دقت نتایج کمک کند، توجه به جمعیت است. اصولا انتظار میرود، استان پرجمعیت اعتراضات بیشتری از یک استان کم جمعیت داشته باشد (در بخش نتیجهگیری هم اشارهای میشود)، به همین دلیل شاید وارد کردن سرانه اعتراض در جمعیت بیشتر در خدمت تحلیل باشد. – به نظر میرسد گوگلترند مکانیزمی برای نرمال کردن اعمال میکند، در غیر اینصورت باید با هر جستجویی، مقدار نتیجه در تهران بیشتر میشد. – ممکن است نتایج کنونی بیشتر از آنکه همبستگی اهمیت روز زن با اعتراض باشد، همبستگی آن با جمعیت را نشان دهد، به این صورت که هر چه استان پرجمعیتتر به روزتر و هر چه کوچکتر سنتیتر. – اگر اعتراض را نسبت به جمعیت نرمال کنیم خیالمان راحت خواهد بود که تاثیر این موارد تا آنجا که ممکن است دخالت داده نمیشود. در برخی قسمتهای مقاله سرنخهایی هست که این نرمالسازی انجام شده ولی خواننده نمیتواند در مورد آن مطمئن باشد. میتوان با استفاده از جدول و آوردن مقدارهای نرمال و غیرنرمال در کنار یکدیگر خواننده را از این بابت مطئئن کرد. – نکات مفید و قابل تاملی در مقاله هست و پشتوانه نظری مناسبی دارد. |
– رابطه بین کم برخورداری اقتصادی و ناهنجاریهای اجتماعی به کرات در علوم اجتماعی بررسی شده و عمدتا همین استدلال مقاله را تایید میکنند. یعنی در مناطق کم برخوردار لزوما ناهنجاری کمتر نیست، بلکه افراد از ترس دردسر بیشتر اتفاقا ناهنجاری کمتری نشان میدهند. – مساله روز زن که در ابتدا به آن اشاره شده، پشتوانه قوی تئوریک ندارد. روز زن بیشتر به عنوان آیین است و نه مناسک مذهبی. – دادههای ارزشها و نگرشها تنها در سطح استان معرف است. |
– استدلال مقایسه همبستگی روز زن با اعتراضات چندان متقن و محکم نیست. – اگر نقشه با کیفیت بالاتر از استان وجود داشت، بهتر بود. – با توجه به اهمیت موضوع اعتراضات مهسا و حرفهای زیادی که گفته شده، عنوان و مقدمه باید جذابیت بیشتری برای جلب مخاطب داشته باشد – استدلالهای تحلیل کمتر مبتنی بر داده و بیشتر مبتنی بر فرضیه است |
– مقاله ایراد روششناختی دارد. |
– مسئله، موضوع و ارتباط قسمتهای مختلف مقاله با یکدیگر نامشخص و مبهم است. – روش تحقیق نامعلوم. |
– فقدان تحلیل روانشناختی از نسل معترض. – دادههایی مثل روز مادر برای مقایسه بهتر مفقود است. |
– مقاله تلاشی برای پاسخگویی به ریشههای اعتراضات بود، اما اولا نگارش مشکل داشت، به این معنا که در مقدمه صرفا بحث همبستگی جستجوی روز زن سال ۱۴۰۲ و نقشه اعتراضات سال ۱۴۰۱ آمده بود و بعد ناگهان نویسنده سراغ بحثهای اقتصادی رفته و مفهوم محرومیت نسبی نزولی را بیان میکند و بعد دوباره ناگهان میگوید در مناطق محروم اعتراضات زیاد نبوده، پس دلایل صرف اقتصادی مبنای کار نباید باشد، به این ترتیب خواننده در مورد هدف نویسنده و تحلیل و روایتی نویسنده، گم میشود. انگار که برای خود نویسنده هم چندان واضح نبوده که دلایل اعتراضات چه بوده است؟! – به هر صورت واضح است که اتفاقی مانند جنبش سال گذشته دلایل متعدد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دارد و بهتر بود نویسنده روی یک یا دو دلیل متمرکز میشد و روی آن مانور میداد، نه اینکه از موضوع نسبتا بیربطی مثل جستجوهای روز زن تا وضعیت درآمد در نوسان باشد. همچنین نویسنده اگر میخواست روی بحث درآمدی حرف بزند، جا داشت که نقشه فقر کشوری را با نقشه اعتراضات ترکیب کرده و نشان میداد آیا رابطهای بین این دو وجود دارد یا نه؟ |
عنوان مقاله: تغییر مسیر ایرانیان: مقاصد نوظهور سفر و روندهای محتمل
بازخورد داوران:
– مقاله مختصر و مفید است و حاشیه نمیرود و به همین دلیل در انتقال یافتههای مهم، بی کم و کاست عمل میکند. – آمار سفر اطلاعات خوبی برای پی بردن به تحولات اجتماعی است. – مسئله کاهش سفرهای زیارتی داخلی که در این تحقیق به آن اشاره شده، نکته قابل تاملی است که با آنچه در پیمایشهای دیگر آمده نیز همخوان است. |
– منابع داده کم است. – سوال تحقیق مشخص نیست |
– بهتر بود واحد و عنوان شاخصها روی نمودارها نوشته میشد. – در نمودار روند ماندگاری محور افقی به جای سال، عدد ترتیبی نوشته شده است. |
– مختصر و مفید |
– سوال ابتدای متن جواب درستی ندارد. – جواب کلی اقتصاد ضعیف، بیش از حد عمومی است. |
– نوشته جمع و جور و خوبی بود. – استفاده از آمار گردشگری که مرکز آمار تولید کرده، اما کمتر مورد استناد قرار گرفته، نقطه قوت مقاله بود. با این وجود معلوم نیست به خاطر فقدان داده یا دلیلی دیگر، نویسنده در ادعای خود مبنی بر مقاصد نوظهور تقریبا متوقف مانده است. – نویسنده صرفا توانسته بگوید افراد بیشتر برای دید و بازدید سفر رفتهاند و زیارت کمتر رفتهاند و کمی هم در مورد اینکه سمت جنوب سفرها بیشتر شده است، حرف زده است، اما بیش از آن توضیح نداده است، در حالی که عنوان نوشته مقاصد نوظهور بوده است و خواننده انتظار دارد که در مورد تغییر سلیقه مردم در سفر و انتخاب مقاصد جدید مطلب ببیند. به عبارتی عنوان با بدنه متن همخوانی کمی داشت. |
عنوان مقاله: در ۲۴ ساعت بعد از افزایش قیمت بنزین، در افکار عمومی چه گذشت؟
بازخورد داوران:
– مقالهی خواندنی بود و کم و بیش یک نفس خوانده میشد و میتوان از آن به عنوان الگویی برای تحلیل تغییرات روزانه و ساعتی داده گوگلترندز اشاره کرد. – تغییرات بنزین و اعتراض به گونهای بود که انگار تغییرات آنها در آبان ۹۸ مکمل یکدیگر هستند. – بخشهای انتهایی مقاله که مرتبط با قطعی اینترنت و وضعیت کسب و کارهاست، ارتباط قابل قبولی با بخشهای ابتدایی مقاله ندارد و میتواند در مقالهای مستقل آورده شود. – نکته جالبی که از این بررسی نتیجه میشد، این بود که اعتراض در ابتدا با افزایش قیمت بنزین آغاز شده است. |
– کار بسیار قدیمی است و استفاده از دادههای گوگلترندز به دلیل استفاده از فیلترشکن آنچنان شفاف نیست. – نویسنده تلاش خاصی برای بهروزرسانی این مقاله از ۴ سال پیش نکرده است. |
– اشاره به محدودیتهای تحلیل قابل ستایش است، اما در لحن نیازی به عذرخواهی نبود. – درباره پدیده افزایش بنزین توضیح کافی و عینی داده نشده، چون موضوع جدید است، امکان دارد در اذهان خوانندگان باشد ولی برای ارجاع در آینده بهتر بود توضیحات بیشتری داده میشد. – اشاره به اثر قطعی اینترنت بر کسب و کارها هیچ ربطی به عنوان و بقیه مقاله ندارد و جایش اصلا اینجا نیست. – زبان متن قوی است ولی بعضی جاها احساسی میشود که معمولا در مقالات پژوهشی و علمی باید مراقب آن بود. |
– ایده مقاله اکنون شاید بکر و جذاب نباشد. – همانطور که خود مقاله نیز اشاره میکند به علت عدم دسترسی به دادهی کافی نمیتوان نتایج قطعی گرفت. شاید بتوان با دسترسی و جمعاوری دادههایی دیگر (مثلا از شبکههای اجتماعی) تحلیل کاملتری ارائه نمود. – استفاده از گوگلترندز |
– ناقص ولی جالب |
– مقاله فاقد استدلال، سئوال مشخص، روش تحقیق و تحلیل مناسب بود. – ارتباط پاراگراف آخر با موضوع نامشخص بود. |
– بیشتر خبری است تا تحلیلی. – نمودار آخر به سمت تحلیل میرود که ادامه پیدا نکرده. |
– مقاله خوبی بود. این که نویسنده در همان ابتدای اتفاق یک شوک، تصمیم به جمعآوری داده گرفته بهخصوص که ما تا قبل از آبان ۹۸ تجربه قطعی اینترنت به این شکل را نداشتیم (در انتخابات ۸۸ اینترنت اینقدر فراگیر نبود و بیشتر موبایلها و سرویس پیامکی قطع شد تا اینترنت) خود نشاندهنده هوشمندی نویسنده است و بسیار آفرین دارد. – شاید به جای ۲۴ ساعت، نویسنده میتوانست عنوان و متن را کلیتر بنویسد و سپس بعد از وصل شدن اینترنت خانگی، حدود ۱۰ روز بعد و اینترنت موبایل بعد از حدود دو هفته، مقایسهای از روندها بهدست میداد. – در واقع مطالعه رفتار و نگرانیهای مردم بعد از حادثه آبان ۹۸ و بعد از تجربه قطعی سراسری اینترنت میتوانست جالب توجه باشد. – همچنین کلماتی مثل هاست میتوانست با میزبان جایگذاری شود تا متن روانتر بشود. |
عنوان مقاله: در ویکیپدیای فارسی چه چیزی مورد توجه کاربران است؟ (قله نوردیهای دستهجمعی در شناخت جامعه)
بازخورد داوران:
– نویسنده اگرچه مقاله را با طرح موضوعی جذاب شروع میکند، با اینحال بدون گرفتن نتیجهای خاص مقاله را به پایان میرساند. – میزان بصریسازی آمار و اعداد بسیار کم است و بهجز یک مورد، سایر اعداد در جدول آمدهاند که این خود دنبالنمودن و مقایسه مقادیر مختلف را برای کاربر دشوار میکند. – در جدولها و نمودارها خطاهای املایی و انشایی فاحشی مشاهده میشود که نشان میدهد نویسنده به بازخوانی دقیق مقاله خود نپرداخته است ( در جدول ۳، عنوان ستونهای دوم و چهارم دقیقا مشابه یکدیگر است). – حدس اینکه کمترین میزان بازدید از ویکیپدیای فارسی مربوط به آبان ۹۸ و قطع سراسری اینترنت است، چندان دشوار نبوده و نیاز به تحلیل خاصی ندارد. |
– مقاله انتها ندارد! – هیچ نتیجه روشنی از آن گرفته نمیشود و پایانبندی مناسبی ندارد. |
– نوشته خیلی خوبی بود. بهخصوص که نسبت به نوشتههای دیگر که صرفا آمار گوگل ترندز را بررسی میکنند، نوآوری خوبی داشت. – میتوانست مصور سازی بهتری داشته باشد و از سویی دیگر شاید بهتر بود مرتبسازی در جدولها، به جای مرتبسازی بر اساس تاریخ، بر اساس تعداد بازدید انجام میشد. – تغییر تاریخها به شمسی برای خواننده فارسی زبان نوشته را ملموستر میکرد. – نوشته ناگهان و بدون جمعبندی خاصی تمام میشود. |
عنوان مقاله: رقابت و سودآوری در صنعت برنامههای موبایل در ایران
بازخورد داوران:
– مقاله ارزشمند و مفیدی است. – اگر بشود پیوندی بین گزارشهای سالانه کسب و کارهای مختلف برقرار کرد، جذاب تر هم میشود. – نکتهای که در ابتدای مطلب خواننده را جذب میکند، پل زدن بین دادههای یک کسب و کار دیجیتال(کافه بازار) و اوضاع کلان اقتصاد است که قبل و بعد از ۹۶ دگرگون میشود. اگر مقایسههای زمانی در شاخصهای دیگر هم دنبال میشد، ممکن بود در جمعبندی بهتر کمک کند. البته ممکن است نویسنده این موارد را امتحان کرده باشد و به نتایج قابل عرضه ای نرسیده باشد. – جای این تحلیلها در صنعت موبایل و بازار دیجیتال خالیست. |
– بعضی عبارتها خودزنی است. اصولا «من» نویسنده گاهی توی ذوق میزند. – در بخش تقاضا، اشاره به «خریداران» درست تعریف نشده، منظور نصبکنندگان هستند یا کسانی که پول پرداخت کردهاند؟ – روش تحلیل خوبی دارد، نمودارها و شاخصها به خوبی تشریح شدهاند. – به نظر میرسد جمع آوری داده و ترسیم نمودارها توسط کافه بازار انجام شده و نویسنده صرفا تحشیه و تفسیر آنها را انجام داده است. – بهتر بود روش محاسبه تخمین ارزش طول عمر ذکر میشد. – بهتر بود نقشهها و نمودارها شماره میداشتند. – نمودارهای ترکیبی خوبی انتخاب شده، اما بهتر بود شرح بهتری نسبت به وضعیت کلی کسب و کارها با چندین شاخص ارائه میشد(مثلا در مورد نمودار آخر). |
– دادههای جالب، گرافهای خوب. – نهایتاً گزارش جامع نبود. |
– عمده مطالب بیان شده از گزارش کافه بازار برداشته شده و سهم نویسنده در این مقاله بسیار کم بود. – نویسنده ارزش افزوده و تحلیل چشمگیری ارائه نداد. |
– صرفا تحلیل اطلاعات موجود کافه بازار |
– مقاله با هدف مسابقه مطابقت داشت، اما نگارش ضعیفی داشت و گیرایی آن بالا نبود. – بهتر بود نویسنده برای هر کدام از دستهها مثال میزد. – فرمول ارزش عمر مشتری مبهم نگاشته شده بود. – مصورسازی خوب بود، هر چند رنگهای انتخابی میتوانست بهتر باشد. – بودن گیف در کنار فایل اصلی نیز نقطه قوت بود. |
عنوان مقاله: زبانشناسی جرمشناختی در تشخیص نویسنده اصلی خبر
بازخورد داوران:
– مقاله خواندنی و شیرینی است. – مقدمه گاهی از اصل مطلب دور میشود و خواننده متوجه نمیشود اصل مطلب چیست. – امیدواریم بیشتر در اینباره بنویسید، تحلیل قوانین، مذاکرات مجلس، مناظره، اخبار و … موضوعاتی لازم اما مهجور است که نیاز به نویسنده و تحلیلگران دلسوز و دقیق دارد. |
– مطلب نوآوری دارد. – زاویه دید نویسنده بسیار جدید است و افق جدیدی را باز میکند. – دادهها دست اول و جمعآوری آنها ارزشمند است. – مصورسازیها ساده و قابل فهم است. – مطلب کمی در حوزه دیتاژورنالیسم زیاد عمیق شده که به نظر میآید لازم نباشد و محوریت را به مسائل دیگر منتقل میکند. |
– چند نمونه غلط املایی دارد. – مقاله بیشتر علمی است تا ژورنالیستی و همه فهم. |
– مقاله بیشتر به یک معرفینامه و طرح یک موضوع جذاب و جدید مربوط میشود تا یک مقالهی تحلیلی بر مبنای داده. – موضوع مطرح شده جذاب و جدید است. |
– محتوای مقاله، دیتاژورنالیسم نیست. |
– نویسنده در تلاش برای اثبات ادعای خود و روایت آنچه منظور داشت ناکام بود و صرفا به بیان مقدمات پرداخت. – بخش تحلیل بخشی از سخنرانی اوباما در مورد پرونده هستهای ایران اساسا ربطی با عنوان و موضوع مورد بررسی نویسنده نداشت. |
– موضوع جذاب است. – در لایه بالاتری از دیتاژورنالیسم قرار دارد. – معرفی یکی از شاخههای دیتاژورنالیسم. به همین دلیل بخش غالب محتوا جنس دیگری دارد. |
– فرمت نوشتار به صورت یک مقاله علمی بود که در نوع خود جالب توجه است، با این وجود انتخاب همین نوع فرمت باعث محدودیت نویسنده شده بود، به طوری که مجبور شده بود، بخش زیادی از متن را به دستهبندی نظریههای مرتبط به بحث اختصاص دهد و بخش کمتری برای بحث تحلیل داده بماند. شاید بهتر بود در مورد بحث کلمات نقشی هم یک مثال میزد تا خواننده بهتر متوجه شود. در واقع تعریف را آورده بود ولی مثل هم انباشتگی جملات اینجا مثالی نبود که خواننده بتواند اعداد جدول را بهتر دنبال کند. – بهتر بود به جای یک متن انگلیسی، سخنرانی یک فارسیزبان انتخاب میشد و همین روش و تحلیل روی آن به کار گرفته میشد. – در کل اما کار جالبی بود، بخصوص که در ایران به این حوزهها کمتر پرداخته میشود نوآوری خوبی بود و ارزش توجه ویژه دارد. |
عنوان مقاله: شتاب گرفتن پیشرویها به لطف محدودیتهای شتابدار
بازخورد داوران:
– مقاله پرنکته و سرشار از جزئیات است و زحمت زیادی برای آن کشیده شده و مجموعه وسیعی از دادهها گردآوری شده و در مجموع نویسنده موفق شده به دشواری موضوع فائق بیاید. – با توجه به گام در خور تحسین که برای تحلیل جامعه کاربران اینستاگرام برداشته شده، احتمالا خواننده انتظار دارد مقاله از گزارش نتایج فراتر برود و جنبههای تحلیلی، تفسیری و روایی آن پررنگتر باشد. – بعضی از مصورسازیها که در قالب جدول انجام شده همچنان جای ساده فهمتر شدن و گیرایی بیشتر دارند. – روش دستهبندی و تخصیص برچسب به صفحات در متن خیلی توضیح داده نشده. البته نیازی به توضیح مبسوط نیست، اما در حد سر نخ هم چیزی گفته نشده. در جای دیگر هم به «عبارت محاسبات نرم افزاری» بسنده شده که انتظار اشاره دقیقتری میرود. – در مجموع مقالهای خواندنی، مفید و در خور تحسین است، امیدوارم در آینده شاهد تحلیلهای جدیدتری از این نویسنده درباره جامعه کاربران اینستاگرام باشیم. |
– مخاطب دیتاژورنالیسم معمولا علاقمندانی هستند که لزوما دانش فنی برای درک الگوریتمها و یا موارد مشابه را ندارند، نام بردن از الگوریتمها بدون یک پاورقی برای توضیح آن، ممکن است ظاهر پیچیدهای به متن بدهد و خواننده را از ادامه مطالعه منصرف کند. – نحوه تشخیص فعالیت کلی صفحات اینستاگرامی زیر سوال است. ممکن است در گزارش اول توضیحاتی آمده باشد اما این مقاله مستقل است و خواننده متوجه نمیشود چطور یک صفحه مثلا طنز و دیگری مثلا مذهبی دستهبندی شده. – استفاده از بعضی واژهها کمی تعجب برانگیز است. مثلا هرزهنگاری در اینستاگرام ممنوع است و مشخص نیست این برچسب به چه نوع صفحاتی نسبت داده شده است. – استفاده از اعداد انگلیسی در نمودارهای میله برای مقالهای در این سطح کمی ناامیدکننده است. – تکرار نمودارهای مشخصکننده افراد کلیدی میدانها چیز زیادی به خواننده اضافه نمیکند، مخصوصا که رنگهای استفاده شده آنچنان هم چشمنواز نیستند. میتوانست کوچکتر و در کنار هم آورده شود و از تعدد صفحات مقاله جلوگیری شود. – شیوه دریافت و اعتبارسنجی دادههای مورد استفاده برای خواننده غیرمتخصص قابل فهم نیست. |
– لحن مقاله نیشدار و جهتدار است و اثر آن را روی مخاطب کم میکند (زحمات بیدریغ مسئولین، مقابله با دشمن فرضی، …) – نویسنده در پاراگراف اول قضاوت خود را اعلام کرده، بدون اینکه به یافتههای ناشی از داده ارجاعی بشود. – بعضی شاخصها به درستی تعریف نشده؛ مثلا صفحههای “پرمخاطب”، “انباشت روابط” – در جدول ۱، سالها از چپ به راست است که بهتر بود راست به چپ باشد. – انتخاب نوع نمودارها ایدهآل نیست، چون روند سالانه پیدا نیست. نمودار خطی گزینه بهتری بود. – اشاره به تاثیر موضعگیری سیاسی به افزایش فالوئر جذاب بود. – کاهش سایتهای هرزهنگاری میتواند تاییدکننده نظرات مسئولین محدودکننده باشد ولی در پاراگراف این دو موضوع متناقض نمایانده شده است. – در مواردی مثل افزایش محبوبیت اکانتها مرجع (دایی و …) اشاره به داده و آمار مثبت نشده است. – خوب بود اگر شکل ۳ یک legend یا جدول توضیحی میداشت. هم رنگها و هم اکانتهای مرجع زیاد خوانا نیستند. – گذاشتن لینک فیلم در مقاله متنی کار غیرمرسومی است. – جدول ۴ جالب است. – بعضی جاها مقاله تبدیل به بیانه شده است. |
– کیفیت گزارش خوب – موضوع احتمالا تکراریست. |
– دادههای خیلی خوبی جمع آوری شده. – دادهگرافی خوب، تحلیلهای نه چندان دقیق |
– مقاله در ابعاد تحلیلی و استدلال ضعف داشت. |
– فقدان نمونه معیار از رفتار مردم در کشور مشابه بدون سانسور. – کم اقبال شدن هرزهنگاری یا سرگرمی در اینستاگرام ایران خیلی جهتدار تحلیل شده است. |
– مقاله جالب توجه و خوبی بود و با رویکرد کلی مسابقه که بحث روزنامهنگاری داده محور است نیز تطبیق داشت، اما بسیار بهتر بود که نویسنده برخی از واژگان تخصصی را تعریف میکرد. مثلا در بخش توصیف میدانها، خوانندهای که با فضای تحلیل این جنس دادهها آشنایی ندارد، دقیقا متوجه نمیشود که منظور نویسنده از میدان چیست؟ چطور تعریف میشود؟ و قرار است دقیقا چه چیزی را اندازهگیری کند. یا شاخص اتوریتی باید اول تعریف شود و بعد بهکار گرفته شود. – نیاز به ویرایش کلی. مثلا به جای گراف بهتر است از نمودار استفاده شود، و … همچنین برای گزارشهای بعدی شاید مقایسه با تحلیل دادههای مشابه (اصلا چنین کارهایی در جاهای دیگر انجام میشود؟) یک مقایسه تطبیقی انجام میشد یا به جای صرف گزارشدهی از تغییرات تمهای مختلف فضای اینستاگرام فارسی میشود کمی تحلیل نیز داشت که در این نوشته جایش تا حدی خالی بود. – مقایسه تطبیقی سکوهای مختلف مثل اینستا، توییتر و تلگرام نیز میتواند جالب توجه باشد. این که در یک سال اخیر آیا فضای اینستا مثلا سیاسیتر شده است (مثلا با نشان دادن این که تغییرات در سایر پلتفرمها به چه شکل بوده است؟) نیاز بود مثلا دست کم ارجاعی به نحوه جمعآوری داده، داده میشد. – نکته دیگر که من درست متوجه نشدم این بود که آیا صفحات فروش محصول در کسب و کار طبقهبندی شدند؟ صفحات تبلیغی چطور؟ مثلا صفحههای اکانتهایی که رستورانها و کافهها را پیشنهاد میدهند در کدام دستهبندی قرار میگیرند؟ شاید بهتر بود اکانتهایی که صرفا تبلیغات میگیرند از کسی که محصولی تولید میکند و روی اینستا میفروشد جدا میشد (چون ارزش متفاوتی دارند). – در کل به نسبت مطلب جالب و خوبی بود. |
عنوان مقاله: شفافیت مالی بهترین تبلیغ برای وقف
بازخورد داوران:
– دست روی موضوع بسیار مهم و دشواری گذاشتید که جای تحسین دارد. – مهمترین نکته این مقاله دست و پنجه نرم کردن با نبود اطلاعات است که در نهایت هم موفق میشود حرف حسابی بزند. – تکیه روی نمودارهای استانی بیش از اندازه است، چون چندان همراستا با پیام اصلی نیست و میشود به نموداری که مهمتر است بسنده کرد، اما تقریبا کل نمودارهای متن خرج مقایسههای استانی شده. گاهی هم هضم پی در پی اعداد برای خواننده سخت میشود و لازم است به استراتژیهایی برای سادهسازی و خوراندن عدد به خواننده فکر کرد، جوری که وقتی خواننده به اعداد جدیدی در متن رسید، اعداد قبلی را فراموش نکند. – امیدوارم به پیگیری این موضوع ادامه دهید و مطالب بهتر و بیشتر و جامعتر درباره آن منتشر کنید. |
– منابع داده مشخص نیست. – افعال و زمان آنها بسیار مبهم است. دیروز گفته شد… فردا قرار است… اینها مقاله را زماندار میکند و با یک تحلیل طرف نیستیم. |
– اگر مقاله مصورسازیهای بهتری داشت ارزش خیلی بالاتری پیدا میکرد. – روش تحقیق و استدلال مناسبی دارد. – با توجه به محدودیت دادهها سناریوهای مختلف بررسی شده که نقطه قوت است. – خوب بود سناریوها مصورسازی میشد. |
– موضوع جذاب. – دادهها به نظر چندان جدید نیستند. |
– دادهها کافی و دقیق نیست – مقاله به صورت مصنوعی دچار تطویل شده. |
– نتیجهگیری نداشت. – موضوع ظرفیت تحلیل بیشتری داشت. – عنوان و متن بدون ارتباط بودند. |
– بیربطی تیتر به متن. – نویسنده به ابهام دادهها معترف است. – فرضیه و مسیر تحلیل روشن نیست. |
– موضوع مهم و البته بسیار حساسی مورد بررسی قرار گرفته، با وجود این که تقریبا داده خاصی در این حوزه نیست و سازمان اوقاف جزو غیرشفافترین نهادهای کشور است، اما نویسنده به خوبی توانسته بود همان اندک دادههای موجود را جمع آوری کرده و روایت خود را بنویسد. – این کار هم مانند مقاله نزاعها واضح بود که قدیمی است و متاسفانه نوشتار آن دست کم از نظر ویرایشی بهروز نشده بود. – عنوان متن جالب نبود و مقاله خیلی سریع و بی هیچ جمعبندی تمام شد. – مصورسازی خوب نبود، مثلا تخمینهایی که از داراییهای سازمان اوقاف ذکر شده بود، میتوانست به جای توضیح یا جدول، به شکل نمودار بیاید. |
عنوان مقاله: منظرهی رسانههای ایران: مطالعهای محاسباتی
بازخورد داوران:
– مقاله ارزشمند و در فضای فارسی زبان بدیع است. – حجم کاری که انجام شده کاملا در خور تحسین است. – به نظر میرسد متن برای یک نشریه تخصصی تنظیم شده و به عنوان یک مقاله تحلیل داده در حوزه عمومی نیاز به ویرایش و سادهسازیهای بیشتری دارد. برای تنظیم متن جهت ارائه به حوزه عمومی میتوان برخی توضیحات فنی درباره روشهای خوشهبندی و تکنیکهای به کار گرفته شده در پردازش زبانهای طبیعی را به بخش پیوست منتقل کرد. – یک نکته دیگر که میتواند به فهم بهتر مقاله کمک کند، ناهم وزن کردن نمودارهاست، به گونه ای که پیام اصلی متن روی یکی از مصورسازیها سوار شود و بقیه بیشتر نقش توضیح و تفصیل آن را داشته باشند. – کلمات و عبارات به کار گرفته شده در مقاله بسیار سنجیده و دقیق هستند. |
– مقاله ساختار مناسبی دارد. – مصورسازیها بسیار نامفهوم و ناکارآمد است. |
– عناوین نمودارها فارسی نیست – نمودارها در مقاله رها شده و در متن هم ارجاعی به شماره نمودار نشده – شاخصهای کافی از دادههای جمع شده داده نشده (تعداد مقاله، حجم کلمات،…) و فقط به حجم دیسک اکتفا شده. – روششناسی مشخصی برای پاکسازی دادهها ارائه نشده. – تحلیلها ناقص و پراکنده و موردی و رها شده هستند. |
– این مقاله بیشتر از آنکه یک مقاله خبری و تحلیلی برمبنای داده باشد، یک مقاله علمی، با فرمت و ملزومات آن است. |
– خیلی فشرده بصیرت خوبی به خواننده میدهد. |
– به نظر مطلب ارائه شده تنها برشی از یک تحقیق بوده و توان انتقال مطلب را به مخاطب ندارد. |
– جناحبندی خبری حرف تازهای نیست. – ابهام لحن و اکتفا به عناوین کلی، متن را شبیه فیشبرداری برای نگارش مقالهای در آینده کرده است. |
– مقاله بیش از آن که یک مقاله خبری/ژورنالیستی باشد که تحلیل داده دارد، یک مقاله پژوهشی بود که البته فاقد برخی از ساختارهای اصلی کار علمی پژوهشی هم بود. در هر صورت به نظر نمیرسد این کار با این بیان در حیطه دیتاژورنالیسم قرار بگیرد، ولی اگر از این مطلب گذر کنیم، در رابطه با زحمتی که نگارنده کشیده، به خصوص اینکه این مدل کارها کمتر در فضای کاری ایران دیده میشود، کار ارزشمندی ارائه دادهاند. – ارجاع به کدهای نوشته شده و در دسترس قرار دادن کدها در گیتهاب نیز بسیار جالب توجه است. – استفاده از ابزارهای مصورسازی پایتون که باعث حرفهایتر شدن کار نسبت به سایر مقالات بوده، نکته مثبت این کار است. – برخی کلمات مانند ربیع العربی به جای بهار عربی یا ارجاع به سال میلادی در مورد اعتراضات ۱۳۸۸ نقطه ضعف مقاله از نظر نگارشی است. |
عنوان مقاله: یک راه رفته و هزار راه نرفته( مرور نتایج یک نظرسنجی در دانشگاه شریف درباره انتخاب رشته)
بازخورد داوران:
– مقاله ارزشمندی است، چرا که دست روی موضوع بکری گذاشته. علیالقاعده ارگانهای رسمی وزارت علوم و دانشگاه باید درباره احوال دانشجویان و نسبتشان با رشته و دانشگاه و دانشکده دست به تحقیق و پژوهش بزنند و محتوا تولید کنند اما در عمل خروجی چندانی دست کم در حوزه عمومی مشاهده نمیشود و این مطلب یک خلأ واقعی را پر میکند و برای اجتماع دانشجویان و تازه فارغ التحصیلان که همه به نحوی با موضوع درگیر بودهاند بسیار معنادار است. – چند نکته هست که میتواند به بهبود مقاله کمک کند. مثلا پایبندی به رنگبندیها تا حد ممکن، به این صورت که اگر در یک نمودار به رشته ریاضی رنگ زرد میدهیم، در نمودارهای دیگر هم همین رنگ را بدهیم. – نکته دیگر تعدد نمودار و رنگ است که از یک حدی بیشتر ممکن است ذهن و چشم خواننده را بیحس کند که باید برای آن تدابیری اندیشید. – نکته مهمتر از این دو مطلب گزارش نمودارهاست. گاهی گزارش نمودارها وجه غالب متن میشود و مجالی برای تعبیر و تفسیر و زبانآوری بیشتر باقی نمیماند. برای جلوگیری از این مطلب بهتر است برخی از عبارات و پاراگرافها که ماموریتشان گزارش نمودار است، به عنوان زیرنویس نمودارها بیایند تا راه برای نفس کشیدن باز شود. |
– نتایج نظرسنجی همانطور که داخل متن گفته شده قابل تعمیم نیست. – سوال خاصی در متن دیده نمیشود. استفاده از دادهها تنها برای بررسی نمونه که آنهم خیلی مشخص نیست چطور جمعاوری شدهاند بررسی شده که بینش خاصی به بیننده نمیدهد. |
– زبان متن کیفیت خوبی دارد ولی برای یک مقاله تحلیلی اندکی عاطفی است. – استفاده از بعضی کلمات برای مخاطب نامانوس است، به عنوان مثال: میم شیمی – انتخاب شاخصها برای نمودار ۷ مطلوب نیست و به دلیل تنوع اقلام clustered خوانایی کافی ندارد. میتوانست در چند نمودار facet نشان داده شود. – انتخاب Sankey برای نمودار ۱۰ انتخاب جذابی است ولی درنیامده. میشد فقط “تغییر رشته” را آورد و مبدا و مقصد مساوی را حذف کرد که خواناتر باشد. یا از نمودار Chord استفاده کرد. – نمودار ۱۳ و ۱۴ تحلیل جالبی است و جای پرداختن بیشتر دارد. – انتخاب stacked column chart برای آیتمهای متعدد ایدهآل نیست. – جهتگیری نویسنده در مقاله در خصوص فضای دانشکدهها یا تعجبهای مختلف درباره رشته مواد (!) از علمی بودن آن کاسته است. |
– موضوع نو و جذاب – تنوع بالای بصریسازی |
– در مجموع خوب بود ولی بینش زیادی اضافه نمیکند. |
– هدف نویسنده از انتخاب موضوع مشخص نیست. – مسئله مورد بررسی حتی با وجود اینکه به خوبی پردازش شده است، گیرایی لازم را ندارد. |
– موضوع به نسبت ساده و قابل دسترس است. – متن از پس تحلیل دادهها برآمده است. – محتوا مخاطب بسیار محدودی دارد. |
– نوشتار خوبی بود از این لحاظ که داده نظرسنجی ولو یک نظرسنجی تورشدار مورد بررسی قرار گرفته بود. – نویسنده سعی کرده بود با انواع نمودارها و مصورسازی داده خام، روایت خود را بنویسد و بفروشد. بخشهایی از نوشتار ناگهان زبان متن محاورهای و گفتاری میشد که نقطه ضعف این مقاله است. – روان و درست نوشتن یک چیز است محاوره ای و غیر رسمی نوشتن چیز دیگر. نویسنده بهتر بود به تورشهایی که نوع نظرسنجیهای اینترنتی دارد اشاره می کرد تا خواننده متوجه باشد که با چه بایاسهایی مواجه است. در کل این موضوع، موضوع مهمی است که بهتر بود یک داده متقنتر و بهتر برای تحلیل در دسترس داشتیم. |
سایر مقالات
عنوان مقاله: آداب و رسوم اختصاصی شیعیان
بازخورد داوران:
– غلطهای نگارشی و دیکتهای وجود دارد. – نوشته در قالب یک مقاله علمی پژوهشی نگاشته شده است و فاقد هر گونه تحلیل داده محور است و صرفا بیان توصیفی از آداب مختلف در عزاداریهای محرم را به عنوان مثال بیان کرده است. |
– مقاله ارتباطی به دیتاژورنالیسم ندارد. |
عنوان مقاله: آمار تقلبی انحصارگرایان درباره تعداد داروخانهها
بازخورد داوران:
– مقاله بدی نبود اما یکی از مهمترین ضعفهایش این بود که از شاخصهای نادرستی برای مقایسه استفاده کرده بود. مثلا در مورد مقایسه ایران و OECD درستتر بود که از میانه استفاده میشد تا میانگین وقتی که یونان یک داده پرت است و به خاطر پرت بودنش میانگین را به صورت مصنوعی بالا برده است. وقتی میانهها را مقایسه میکنیم به ۱۶ و ۲۳ برای ایران و OECD میرسیم که اختلاف خیلی زیادی نیست. – وقتی ارزش بازاری طی زمان مقایسه میشود، حتما باید از قیمت حقیقی استفاده شود تا اثر تورم حذف شود. – نویسنده میتوانست از شاخص قیمت مصرفکننده در گروه سلامت و یا شاخص کلی قیمت مصرفکننده استفاده میکرد و سپس مقادیر را مقایسه میکرد. چنین خطاهای فاحشی اعتبار استدلالها را زیر سوال برده است. |
– بررسیهای ما! ما چه کسی است؟ دادهها منابع مشخصی ندارند و تنوع کم است. – احتمالا بررسی مکانی داروخانهها میتوانست بینش بهتری به خواننده بدهد. |
عنوان مقاله: انتشار کتاب و سرانه مطالعه
بازخورد داوران:
– نویسنده از کجا میداند که یارانه فرهنگی را خانوار خرج فرهنگ میکند؟ به عبارتی خانواری که لنگ نان است آیا مترصد این نیست که کوپن کتاب و … را بفروشد و به جایش نان بخرد؟ – در نمودار بهتر بود سهم هزینه خوراک آورده میشد تا نشان داده شود که خوراک جانشین فرهنگ در سبد خانوار شده است. |
– نمودارهای مقاله فاقد اطلاعات کافی برای درک آن است. دقیقا مشخص نیست که اعداد چه مقداری را نشان میدهند (اطلاعات هر نمودار باید به صورت Legend در کنار نمودار قرار گیرد تا خود نمودار به تنهایی قابل فهم باشد). – نویسنده در مورد کاهش نرخ انتشار در سال ۹۱ توضیح خاصی نداده است. – بهتر است منبع دادههای هر نمودار علاوه بر بخش منابع و مراجع، به صورت دقیق، همراه با خود نمودار هم ذکر شود تا مشخص شود اعداد روی نمودار از کجا استخراج شدهاند. |
عنوان مقاله: بازیگر سیاسی رشد اقتصادی (آیا عملکرد دولتها تنها عامل بهبود تولید ناخالص داخلی است؟)
بازخورد داوران:
– دست روی موضوع جالبی گذاشته شده و به نکات مهمی اشاره شده است. – تحلیل رابطه رشد اقتصادی و استخراج نفت و گاز در مجموع پرداخت منجسمتری از تحلیل رابطه وقایع کلان سیاسی با روندهای اقتصادی دارد. – برای نتیجهگیری درباره روابط گزارششده، میشد همچنان شواهد بیشتری مورد بررسی قرار داد. مثلا اگر سری زمانی تغییرات رشد اقتصادی و استخراج نفت و گاز در دهه ۸۰ هم به نمودار اضافه میشد، امکان مقایسه آنها قبل از تحریمهای دهه ۹۰ هم وجود داشت و احتمالا به ارتقای کیفیت تحلیل کمک میکرد. – در مصورسازی عملا سه موضوع در یک قاب لحاظ شده: ۱. رشد اقتصادی، ۲. رشد استخراج نفت و گاز و ۳. وقایع کلان سیاسی. این مصورسازی گویاست اما شاید بتوان چند اقدام برای بهبود آن انجام داد: دامنه نوسان رشد استخراج نفت و گاز از دامنه نوسان رشد اقتصادی بیشتر است، به همین خاطر منحنی رشد اقتصادی فشرده شده، همینطور فضا برای نوشتن عنوان وقایع سیاسی وجود ندارد که باعث ریز شدن قلم شده و بدون زوم به سختی خوانده میشود. برای رفع این اشکال میتوان اصطلاحا از facet استفاده کرد به این صورت که دو نمودار مجزا درست کنیم با محور افقی هماهنگ: یکی برای رشد اقتصادی و یکی برای رشد استخراج نفت و گاز و وقایع سیاسی را هم در خطچینهای عمودی ممتد نشان دهیم تا فضای بیشتری برایشان به وجود بیاید. برای نمایش ارتباط رشد اقتصادی و رشد نفت و گاز استفاده از نمودار پراکندگی scatter plot هم کمککننده است. |
– بررسی دادههای منتشرشده توسط مرکز آمار ایران در سالهای اخیر نشان میدهد رشد اقتصادی فصلی و رشد استخراج نفت و گاز ارتباط نزدیکی با هم دارند، همین جمله در متن میتوانست برای یک مقاله کافی باشد. – عنوان مطلب جذاب است ولی خواننده هرجه بیشتر پیش میرود تنها با سوالات و ادعاهای جدید مواجه میشود و نه با برهانهایی برای اثبات ادعاها. – به نظر میرسد بیشتر حاصل تحقیقات مبتنی بر جستجو در اینترنت باشد. |
– مقاله میتوانست بسیار بسیار بهتر باشد. – دادههای اقتصاد کلان عموما در دسترس هستند و به طور منظم توسط مرکز آمار و بانک مرکزی ارائه میشوند. بر خلاف دادههای خرد که در دسترس نیستند و کار روی موضوعات خرد با نگاه تجربی بسیار سخت است، وجود داده کلان این امکان را برای نویسنده فراهم میکند تا روایت خود را بهتر و متقنتر بیان کند. اما در این مقاله به جز آوردن یک نمودار رشد چیز دیگری ندیدیم. مثلا نویسنده میتوانست دورههای رشد و رکود در اقتصاد ایران را با وضعیتهای سیاسی نگاشت کند. از طرف دیگر دو متغیر رشد و تورم را در یک نمودار رسم کند و یا آوردن دادههای مربوط به رشد استخراج نفت و گاز به صورت یک نمودار سری زمانی در کل موضوع خوبی است که قابلیت کار تحلیل داده خوبی دارد، اما نویسنده متوقف بر همان ادعای اولیه ماند و نوآوری و روایتگری محکمی از خود بروز نداد. |
عنوان مقاله: برآورد کیفیت زندگی استانهای کشور با استفاده از نقشههای خودسازماندهنده (SOM)
بازخورد داوران:
– مقاله یک مقاله علمی پژوهشی است و با یک مقاله ژورنالیستی متفاوت است و با وجود ارزشمند بودن چندان منطبق با هدف مسابقه نیست. چون در مقالات ژورنالیستی سطحی از سادگی مورد انتظار است که خواننده عادی به راحتی مطلب را متوجه شود، که این مقاله به خاطر علمی بودنش فاقد آن است. – نمودارها خوانایی خیلی کمی داشتند، به طوریکه اصلا نمیشد متوجه شد که قرار است چه بگوید. – در کل کار ارزشمندی است و امیدوارم در مجله علمی چاپ شود. |
– مقاله به لحاظ آکادمیک حرفهای مهمی دارد. – مساله اصلی جابجا شدن سوال تحقیق در طول مقاله است. – مقاله در سطح فهم عمومی نیست و خواننده غبرتخصصی نمیتواند آن را دنبال کند. |
– بیشتر از آنکه یک مقاله خبری و تحلیلی بر مبنای داده باشد، یک مقاله علمی با فرمت و ملزومات آن است. – کیفیت بصریسازی و نمودارهای مقاله چندان مناسب نیست و در بعضی از نمودارها، اسامی قابل خواندن نیست. |
عنوان مقاله: بررسی ورود اقتصاد به هنر و تاثیر آن در میان مردم با نگاهی بر آرای جامعه شناسان و منتقدان
بازخورد داوران:
– به نظر میرسد مقاله تاثیر زیادی از مقاله تحلیل و بررسی موسیقی از منظر تئودور آدورنو و دلالتهای آن در تعلیم و تربیت گرفته است. بخصوص پاراگرافی که به زیباکلام مفرد و همکاران ارجاع شده است. – مقاله گزارههای فراوانی دارد که برای آنها دلایلی ذکر نشده است. مثلا احساسی بودن ایرانیان که به نظر میرسد بیشتر درک نویسنده از جامعه ایرانی است، بدون آن که به نمونههای بیرون آن اشاره کند. – در دیتاژورنالیسم دادهها رکن اساسی دارند. بیان ساده مفاهیم بعضا پیچیده و روایت آنها به نحوی که خواننده از کنار هم گذاشتن آنها بتواند درک صحیحی از موضوع مورد بحث پیدا کند و خود نیز بتواند با استفاده از دادهها استنتاج کند. این مقاله اساسا از دادهها برای توضیح ارتباط دو مقوله مورد بحث (اقتصاد و هنر) بهره نبرده است. برای مثال گزاره عرصه فرهنگ ایران، همگام با روند جهانی صنعتیسازیِ فرهنگ، رشد چشمگیری خاصه در دهه گذشته داشته است، به تنهایی میتوانست مورد بحث این مقاله قرار بگیرد. – در انتهای مقاله هم به سوالی که هر چند مبهم در ابتدای مقاله عنوان میشود ؛آیا اقتصاد هنر در کشوری همانند ایران که دارای پیشینه تاریخی چندین هزارساله در هنر است، تا چه میزان میتواند سطح آگاهیافزایی توده را دچار تغییر کند؛ پاسخی روشن داده نمیشود. |
– مقاله از جنس دیتاژورنالیسم نیست |
عنوان مقاله: بیش از ۵۰ درصد پزشکان متخصص سهمیهای هستند
بازخورد داوران:
– هر چند موضوع مورد بررسی بسیار جنجالی بوده و واکنشهای زیادی را نیز برانگیخت و حتی موجب ایجاد یک کارزار مجازی با هشتگ من پزشک سهمیهای نیستم شد، اما این نوشته به هیچ کدام از این بحثها اشارهای نکرده است. – غلطهای املایی و نگارشی داشت. |
– عدم وجود تصویرسازی مناسب – فرمت بد نوشتار و متن گزارش |
– شیوه ورود به بحث مناسب نیست. مخاطب قرار نیست خبر اخیر را شنیده باشد. – جمله ها گنگ هستند. – زبان روایت منسجم و گیرا نیست. – گاهی زبان از جدیت و رسمیت زبان علمی تخطی میکند. – دادهها بسیار کم هستند. – نتایج استفاده از سهمیه بررسی نشده. – مقاله فاقد منابع و ارجاعات است. – مقاله فاقد مصورسازی موجز و گیراست. |
عنوان مقاله: پنج تابستان پایتخت آلوده بود
بازخورد داوران:
– موضوع مورد مطالعه موضوع مهمی بود، اما نویسنده در حد توصیف چند عدد متوقف ماند. – اگر صرفا در متن یک خبر یا گزارش چهار عدد بیاید کار را تبدیل به روزنامهنگاری مبتنی بر داده نمیکند. – جای تحلیل دادهها، تصویر سازی و دیدن روندها در این کار خالی بود. |
– ایده قدیمی است. – در این مقاله نمودار بسیار مهم است که موجود نیست. |
عنوان مقاله: تحلیل محتوایی مطبوعات پس از جنبش مهسا
بازخورد داوران:
– عنوان مقاله میتوانست بهتر انتخاب شود. – فونت و صفحهبندی میتوانست با دقت بیشتری انتخاب شود. – نحوه انتخاب روزنامهها کمی مبهم است. – نمودار شماره ۱ فاقد راهنما است. – نویسنده بیان کرده که «استنتاج محقق بر اساس تجربه مطالعه روزانهی مطبوعات در ۴ سال گذشته است» این جمله غیردقیق و غیرقابل استناد است. – نمودارها فاقد یک تم مشخص و یکدست در طول مقاله هستند. – زیرعنوان نگاهی دقیقتر به نتایج تحقیق مبهم است. معلوم نیست هدف نویسنده در این بخش تاکید بر چه چیزی است. به خصوص در قسمتی که به بازداشت دو خبرنگار اشاره میشود، خواننده رها میشود. |
– بیان نگارنده به شدت سوگیری دارد، از جمله استفاده از کلماتی چون آخوند. – اگر نویسنده میخواهد تغییر رویکرد مطبوعات را نشان بدهد، باید بتواند با دادههایی از قبل از جنبش مهسا، این تفاوت را برجسته کند. اینکه بگوید بر اساس مطالعات شخصی خود در ۴ سال اخیر به این نتیجه رسیده است، کافی نیست. به جای شهریور تا خرداد مثلا بهتر بود بازه زمانی خرداد ۱۴۰۱ تا دی ۱۴۰۲ مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان مقایسهای داشت. |
– روش تحقیق دقیق تبیین نشده بود. مثلا نحوه احصای ضد کلیشهها نیاز به توضیح دارد. – اگر چه مقاله ظرفیتهای خوب تحلیلی داشت، اما تحلیل دادههای روایت شده جامع و مانع نبود و نویسنده موضوع را پرورش نداده بود. |
عنوان مقاله: تقدم حاشیه بر متن در مدیریت شهر
بازخورد داوران:
– مقاله قوی محسوب نمیشود. – دست کم میتوانستند، همان دادههای گوگلترندز را نشان دهند. – بیشتر از جنس خبرهای سیاسی روزنامههای رقیب بود تا یک گزارش تحلیلی و تحقیقی. – استفاده از کلمات انگلیسی مثل اوریجینال و موارد مشابه نیز زیبنده نبود. |
– ایده عالی است. – روش تحلیل خوب است. – بهتر بود از روشهای متنوعتری برای تحلیل استفاده میکردند. |
عنوان مقاله: جان ایرانیان مهم است
بازخورد داوران:
– در بین مقالاتی که تا اینجا خواندم این یکی از ضعیفترین ها بود. نویسنده مدعی است که روزانه به تعداد وقتی که جنگ بوده، کشته میدهیم اما دریغ از یک عدد که این ادعا را توجیه کند. – سطح نگارش ضعیف، علایم سجاوندی نادرست استفاده شده است. – وقتی میخواهیم از علامت سوال یا تعجب استفاده کنیم، یک عدد کفایت میکند. تعداد بیشتر علامت سوال یا تعجب، تعجب یا سوال را بیشتر نمیکند! – موضوع خوبی بود که توسط نویسنده به مقام شهادت رسید. |
– مقاله ارتباطی به دیتاژورنالیسم ندارد. |
عنوان مقاله: جلوه انسان در معابد ژاپن
بازخورد داوران:
– نوشته نه از دادهای استفاده کرده بود، نه عکس و تصویر و مصورسازی داشت و نه هیچ چیز دیگر مرتبط با روزنامهنگاری دادهمحور. – صرفا گزارشی از معابد مختلف در ژاپن بود که آن هم با وجود اشکالات فاحش نگارشی و دستوری و غلطهای املایی و ناسازگاری در متن بیان شده بود، به طوریکه از اواسط متن حوصله خواننده سر میرفت و ترجیح میداد آن را رها کند. |
– مقاله ارتباطی به دیتاژورنالیسم ندارد. |
– هیچ اثری از داده در مقاله نیست. |
عنوان مقاله: چرا غزه فقط یک دستانداز است؟
بازخورد داوران:
– مقاله خوبی بود. موضوع خوبی را بررسی کرده بود، اما خوب به پایان نرسیده بود، انگار که نویسنده وسط کار نوشته را ول کرده بود. – انجام تحلیل حساسیت نقطه قوت مقاله بود. – برخی اسامی و فروض باید تغییر کند، مثلا دلاور به جای دلیور و یا ایلینوی به جای ایلینویز. همچنین فلوریدا با اینکه در پاورقی نویسنده توضیح داده بود، هنوز سویینگ استیت محسوب میشود و آرای آن در انتخاباتی که ۲۹ الکترال دارد به صورت متقن از آن ترامپ یا بایدن نیست و برای همین باید رنگ زرد به آن نسبت داده میشد. با توجه به جمعیت مسلمان ایالت احتمالا رای دادن و ندادن این جمعیت میتواند موثر باشد. |
– مقاله کامل نیست. – جداول زیبا طراحی شده ولی در برخی موارد کارکرد آن معلوم نیست. – پایانبندی فراموش شده. |
– ایدهی مقاله جالب است اما بهخوبی پخته نشده است. – اطلاعات داخل جدولها مناسبند و جدولها به صورت مناسبی رنگآمیزی شدهاند، با اینحال بهتر بود از نمودارهای بیشتری برای بصریسازی استفاده شود. – بهتر است لیست منابعی که دادهها از آنها استخراج شدهاند در انتهای مقاله ارائه شود. (و نه در داخل متن بهصورت جداگانه و بدون ارائهی لینک خاصی به آنها). |
عنوان مقاله: چگونه هشتگ ۳۰۰ میلیونی «مهسا امینی» رکورد توئیتر فارسی را شکست؟
بازخورد داوران:
– بررسی روند تغییرات محبوبیت یک هشتگ داغ ایده بسیار خوبی برای نوشتن یک مقاله تحلیل داده در حوزه عمومی است و در این مقاله هم مجموعه بزرگی از دادهها هدف قرار گرفته که جای تحسین دارد. – چالش اصلی این مقاله ارائه چهارچوبی برای بررسی حسابهای کاربری غیرمتعارف و سهم آنها در ۳۰۰ میلیون هشتگ یادشده است. هر چه اینجا بتوانیم مسئله را سادهتر کنیم، حرفی که در نهایت میزنیم قدرت اقناع بیشتری پیدا میکند. مثلا اگر بتوانیم با نمونهگیری حجم پردازش را کم کنیم و با معیار تاریخ ایجاد حساب کاربری، توزیع فراوانی حسابهای کاربری نموداری رسم کرده و مطلب را در آن خلاصه کنیم. – برخی عبارات مثل اینکه توییتر در مقایسه با رقبای خود، پلتفرم پر اشکالی است، برای خواننده بدیهی نیست و نیاز به بررسی و توضیح یا ارجاع به مقالهای دیگر دارد، یا اینکه ایلان ماسک به این خاطر از خرید توییتر صرفنظر کرده نیاز به استناد دارد که البته در آخرین اخبار آمده که سهام توییتر را خریده و شاید هم دقیقا به خاطر همین اشکال. |
– این مطلب حاوی ادعاهای بزرگ و بدون پشتوانه است. – هر چند تشکیک در اصل موضوع میتوانست به یک مقاله تحلیلی بسیار قوی بیانجامد، اما دلایل آنقدر سطحی است که خواننده به تمام مطالب دیگر حتی اگر مانند روز روشن باشد نیز شک میکند. – گروه دادهکاوی ایرنا دلیل انصراف ایلان ماسک از خرید توییتر را باگهای فراوان این پلتفرم عنوان میکند. این ادعا ، هر چند که بعدا معلوم شد آقای ماسک از خرید منصرف نشده، از رسانههای نه چندان مطرحِ آمریکایی نشات گرفته که نویسنده(گان) بدون تحقیق به آن استناد میکنند. – استفاده از رباتها که احتمالا اصلیترین دلیل گروه دادهکاوی ایرنا برای تشکیک آمار مورد بحث است، تنها با دو شاخص ریتوییت و لایک قابل تشخیص نیست. تعداد دنبالکنندگان و موارد دیگر در این تشخیص موثر است. – همانطور که در مقاله اعلام شده تعداد توییتهای داخل با استفاده از ترندزمپ قابل محاسبه نیست. دلیل آنهم به فیلترینگ برمیگردد. حتی اگر عدد اعلامی ترندزمپ درست باشد، ۵۰ توییت در ماه به دلیل تب بالای آن در یک ماه مورد بررسی، چندان هم زیاد نیست. – روش جمعآوری دادهها مشخص نیست و ارجاعات بیرونی نیز وجود ندارد. |
– باگ داشتن توییتر و تردید ایلان ماسک هیچ منبعی ندارد. – اینکه جاهای دیگر ترند نشده دلیلی بر جعلی بودن هشتگ در توییتر نیست. – برای ادعاهای جعلی بودن اکانتها دلیل کافی ارائه نشده. صرف ذکر یک مثال برای نتیجهگیری کافی نیست. – فعالیت مشکوک یا ربات و .. بایستی با شاخصهای قابل اندازهگیری تعریف میشد. – برای مثال جا داشت زمان تاسیس و سرعت توییت زدن برای اکانتهای پرتکرار مقایسه میشد. – نویسنده به این نکته توجه نکرده که یک روزمرهنویس در زمانی که جو جامعه ملتهب میشود، لزوما رفتار عادی نمیکند و انتشار ۵۰ هشتگ در یک ماه عجیب نیست. – معیار نویسنده برای اینکه ۵۰٪ کاربران فارسی زبان فعال بودند، چیست؟ – به دادهها ارجاع داده نشده. |
– مقاله مطابق با هدف مسابقه بود اما به نظر خیلی یک سویه نگاشته شده است. – مشخص نبود که نویسنده صرفا دارد از دادههای ایرنا استفاده میکند یا همان گزارش تیم دادهکاوی ایرنا اینجا فرستاده شده است؟ این یکسویهنگری در ذوق میزند که انگار نویسنده سعی میکند بگوید کل قضیه هشتگ مهسا امینی جعلی و صرفا توسط چند اکانت تازه تاسیس و رباتها ایجاد شده. در این که عدد نهایی هشتگ توسط اکانتهای جعلی و رباتها متورم شد که شکی نیست، اما فروکاستن مسئله به این و نتیجهگیری کردن بر مبنای این نگاه تقلیلگرایانه جالب نیست. مثلا نویسنده میتوانست به جای بازه یک ماه، بازههای کوتاهتر مثل ۳ روز یا یک هفته را بررسی کند. به نظر میرسد در ابتدای امر یعنی از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ تا ۱ مهر و یا مثلا از ۱ مهر تا ۱۰ مهر که اعتراضات شدیدتر و با نمود بیرونی بیشتر در جامعه بود، هشتگها نیز عموما توسط کاربران واقعی تولید میشد. همچنین مناسبتهایی مانند چهلم خانم امینی یا چهلم حدیث نجفی نیز زمانهایی بوده که هشتگ توسط افراد واقعی ترند شده است. اما واضح است که در زمانهای دیگر محتملا بخش قابل توجهی از ترند شدن هشتگ توسط کابران ناشناس، جعلی و ربات بوده باشد. جداسازی این دو امر به اعتبار و غنای مطلب و نیز بی طرفی مطلب کمک شایانی میکرد. |
– میتوانست مقاله خوبی باشد ولی دادهها درست جمعآوری و تحلیل نشده است. |
– مقاله صرفا یادداشتی توضیحی بود که گویی برای گزارش خبری کوتاه در یکی از خبرگزاریها تهیه شده بود و نکته دیگری نداشت. |
– نقدپذیری «دادهکاوی ایرنا» قابل پیگیری نیست. به فرض صحت دادهها و با کسر آنها و همینطور کسر موارد مشابه میتوان درباره رتبه اول بودن یا نبودن هشتگ مهسا قضاوت کرد. |
عنوان مقاله: حتی تحریمیها هم نظر دارند (نظر مخاطبان روزنامه شریف درباره انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰)
بازخورد داوران:
– مبنا همان نظرسنجی شریف بود، ولی این بار برای بحث انتخابات و در نتیجه از همان مشکل مقاله مرور نتایج یک نظرسنجی رنج میبرد. مخصوصا این تورش در این حالت شدیدتر است، زیرا نه تنها خود نمونه تورشدار است، بلکه پاسخهای افراد هم میتواند به شدت تحت تاثیر فضای کلی جامعه اریب شود. – اینکه نویسنده به مسائل سیاسی و اجتماعی اقبال نشان داده، جای قدردانی دارد. |
– مقاله چارچوب درستی دارد. – دادههای نظرسنجی به این شکل قایل اتکا نیستند. – مصورسازیها به فهم موضوع کمک میکنند. |
عنوان مقاله: دارایی و دانایی
بازخورد داوران:
– نویسنده میتوانست از دادههایی مثل تیمز و پرلز نیز استفاده کند. – داده مخارج آموزشی خانوار در سطح خرد در دسترس است و نویسنده میتوانست با تحلیل آن دادهها نتیجهگیری خود را داشته باشد، این که گفته بود این دادهها در دسترس نیستند اشتباه است. |
– مقاله پایانبندی ندارد. – مصورسازیها کمکی به حل موضوع نمیکند. – تکرار آمار بدون کشف نکتهای پنهان در میان آنها ارزش چندانی ندارد. |
– اگرچه نویسنده موضوع پراهمیتی را انتخاب کردهاست، با اینحال روش مناسبی برای ورود به مسئله انتخاب نشدهاست. – مقاله بدون هیچ مقدمهای شروع شده و آمارها بهصورت عددی مستقیم در متن ارائهشدهاند. بهتر بود این اعداد در جداول جداگانهای به متن اضافه شوند تا خواننده بتواند با مقایسهی آنها به درک و فهم بهتری از متن برسد. – کیفیت مصورسازی و نمودارهای موجود در متن پایین بوده و کمک چندانی به مبحث نمیکنند. – متن بدون نتیجهگیری به پایان میرسد. |
عنوان مقاله: در انتظار خشم خیابان؛ نگاهی به نیروهای اجتماعی و انتخابات ریاست جمهوری در ایران پساانقلابی
بازخورد داوران:
– کیفیت خوبی دارد. -متودولوژی دادههای نظرسنجی استفاده شده مشخص نیست و بنابراین تعمیمپذیری قابل انجام نیست، هر چند مقاله ادعایی هم نکرده. |
– سوال و مسئله مقاله مشخص نیود. – ارتباط موضوعی عنوان و متن برقرار نشده بود. – مقاله فاقد ایده نوآورانه بود. – در حالیکه موضوع امکان زیادی برای مصورسازی داشت، نویسنده به مواردی جزئی اکتفا کرده بود. |
– سعی شده بود مقاله تقریبا در یک ساختار علمی صورتبندی شود و با ساختار مقالات و گزارشهای روزنامهای متفاوت بود. – با این وجود با استفاده از دادههای نظرسنجیها سعی کرده بود تصویری از وضعیت فضای سیاسی را روشن کند. – بهتر بود منابع دادهها زیر هر نمودار میآمد. – نویسنده میتوانست از الگوی رای دادن مردم در انتخاباتهای ریاست جمهوری اخیر (که دادههای آنها از سال ۱۳۸۵ تا ۱۴۰۰ کم و بیش در دسترس است) تصویری از تغییر نگاه سیاسی مردم ترسیم کند. – در کل نوشته خوبی بود و در غیاب کارهای مبتنی بر داده در فضای علوم سیاسی در ایران تلاش قابل تقدیری است. |
عنوان مقاله: دیتاژورنالیسم در سایه اطلاعات غلط
بازخورد داوران:
– ظاهرا نویسنده دچار برداشت اشتباهی از عنوان و مسئلهی مسابقه شده و بهجای ارائهی یک مقالهی تحلیلیِ دادهمحور، به تعریف کلی دیتاژورنالیسم پرداختهاست. – مقاله چه از لحاظ ساختار و چه از لحاظ ویرایش دچار اشتباهات بسیاری است. – محتوای ارائه شده، همخوانی چندانی با عنوان مقاله ندارد و تنها در یک بخش کوچک تعاریفی از “اخبار جعلی” ارائه شدهاست. |
– به نظر میرسد، بیشتر جمعآوری متون از دیگر منابع است و نکتهای فراتر از آن ندارد. |
عنوان مقاله: زوال زندگی در وسیعترین بلوطستان ایران
بازخورد داوران:
– موضوع مورد بررسی یکی از موضوعات مهم محیط زیستی ایران است. با این وجود نویسنده صرفا در بیان مسئله پیش رفته و موشکافی لازم را انجام نداده است. – نویسنده اصلا از مصورسازی دادههای کمی استفاده نکرده است و صرفا تصاویری از آفتهای بلوطها را در مطلب خود آورده است، مضاف بر اینکه تصاویر چون صفحات به شکل portrait صفحهبندی شده، ناقص آمده است. مثلا نویسنده میتوانست با جمع آوری دادههایی که در گزارشهای مختلف در سالهای مختلف آمده است (متاسفانه دادهها در ایران به صورت مدون وجود ندارد و همین کار را سخت میکند)، روند بیابانزایی و تخریب جنگلهای بلوط را در طی زمان نشان دهد. یا اینکه مثلا چه مقدار از تخریب ناشی از آتش سوزی (اعم از عمدی و غیر عمد) چرای بیش از حد، آفات و حشرات و … است. یا مثلا اینکه هر ۱% که از این جنگلها از بین برود چقدر آب از دست میدهیم؟ اینها وجود مسئله را خیلی عمیقتر روشن میکرد و خواننده را درگیر میکرد. – در برخی جاها برخی کلمات نیفتاده است و در برخی دیگر غلطهای نگارشی و دستوری وجود دارد که با ویرایش متن میتوان مطلب را بهتر کرد. – به طور کلی موضوع مورد مطالعه موضوع مهمی است، اما این مقاله خوب به آن نپرداخته است. |
– مقاله ارتباطی به دیتاژورنالیسم ندارد. – به لحاظ شکلی نویسنده تلاشی برای رعایت حداقلهایی مانند تغییر فونت و یا تنظیم جای عکسها نکرده است. |
– موضوع جالب و به روز است ولی از ظرفیت داده در مقاله استفاده منسجمی نشده است. – روایت اصلی مقاله معلوم نیست. به ارائه یکسری آمار پراکنده از مصاحبهها اکتفا شده. – اطلاعات و دادهها چیدمان مشخصی ندارند و چیدمان اطلاعات کاملا خطی و پراکنده است. – از مصورسازی استفاده نشده. – روندهای زمانی دادهها بررسی نشدهاند. – زبان مقاله ساده و با کیفیت است. – بیشتر به یک گزارش یا مرثیه در یک مجله تخصصی شباهت دارد. – بیش از حد طولانی است و مخاطب را خسته میکند – فاقد منابع برای دادهها و ارجاعات است. |
– موضوع مقاله به تنهایی موضوع جذاب و پراهمیتی است. با این حال نویسنده به جنبههای مختلفی از موضوع پرداخته است و بهنظر میرسد که نتوانسته اهمیت هر جنبه را با آوردن دادههای بیشتر نشان دهد. – برای هر جنبه از موضوع دادههای پراکندهای بدون هرگونه بصریسازی ارائه شده است. شاید بهتر بود یکی از جنبههای موضوع، مثلا آتشسوزی و یا آفتهای درختان، با دادههای بیشتر و دقیقتر همراه با بصریسازی مناسب ارائه میشد. |
عنوان مقاله: طلاق در وضعیت «قرمز»
بازخورد داوران:
– اشاره به ازدواج و طلاق زیر ۱۵ سال، اگرچه در دادههای ثبت احوال هست، اما به نظر چندان مرتبط با موضوع نیست. موارد زیاد دیگری در مورد ازدواج و طلاق در دادههای ثبت احوال هست. – بعضی پاراگرافها مثل «شیب تند طلاق در ۲۰ سال گذشته» اعداد و ارقام زیادی را پشت سر هم به مخاطب عرضه میکنند و کاملا محتمل است اگر خواننده از جایی به بعد حسش را نسبت به اعداد از دست بدهد. اگر پاراگرافها جایی با آوردن نمودار شکسته شود تا خواننده فرصت تماشای تصویر را پیدا کند، با عددها ارتباط بیشتری برقرار کند. – برای گزارش روند تغییرات طلاق لازم است آن را به نحوی نرمال کنیم تا آمار سالهای مختلف قابل مقایسه باشد. اگر چه روشهای دیگری نیز برای نرمالسازی قابل تصور است اما نوع نرمالسازی که با تقسیم تعداد طلاق به تعداد ازدواج در متن انجام شده جالب و هوشمندانه است. – متن پیوسته نیست. انگار چند یادداشت با موضوعات مشابه به یکدیگر چسبیدهاند و این مقاله را ساختهاند اما پیوستگی درونی بین آنها به وجود نیامده است. – اگر قرار بود سخنی درباره وضعیت نهاد خانواده در ایران گفته شود با پرداخت بیشتر به این موارد، امکانپذیر بود. – اگر بخواهیم به صورت اختصاصی چیزی درباره وضعیت خانواده «ایرانی» بگوییم، لازم است نیمنگاهی به وضعیت جهانی آن نیز داشته باشیم. در غیر این صورت نمیتوانیم نکتهای اختصاصی درباره ایران بگوییم. نسبت طلاق به ازدواج در مقایسه با سایر کشورها چگونه است؟ |
– مطلب خواننده را به جای مشخصی نمیرساند. – کیفیت مصورسازی پایین است. – بهتر است از اعداد فارسی در مصورسازی استفاده شود. – استفاده متعدد از اعداد در متن باعث سردرگمی خواننده میشود و در برخی موارد هم از حوصله خارج میشود. استفاده از مصورسازی برای این پاراگرافها پیشنهاد میشود. |
– جملات معترضه در متن زیاد است و میتوانست موجزتر باشد. – اعداد در نمودارها فارسی نیست و جداکننده هزار هم ندارد. بعضی محورها شرح ندارند. – تعداد نمودارها میتوانست بیشتر باشد. – با توجه به رشد جمعیت بهتر بود میزان طلاق به نسبت جمعیت هم مصور میشد. – نمودار سن ازدواج کژتابی بصری دارد چون در ابتدا فاصله زمانی در محور افقی ۵ سال و در آخر نمودار ۱ سال شده – به تاثیر کرونا اشاره محدودی شده، در حالی که میشد در نمودارها تحلیل بهتری ارائه کرد. |
– این موضوع نیز نیاز به موشکافی دارد و جزو مسائل یا آسیبهای اجتماعی کشور است. اما نگارنده ادعاهای بزرگی کرده است. مثلا این که افزایش نرخ طلاق را به معنای فروپاشی نهاد خانواده در نظر گرفته است، در حالی که به نظر می رسد به خاطر تابو بودن طلاق در گذشته و شکسته شدن این تابو یک روند افزایشی قابل مشاهده است که مانند بسیاری از کشورهای دیگر در نهایت به یک تعادلی می رسد. یا مثلا بخشی از کاهش ازدواج در سالهای بعد از دهه نود علاوه بر بدتر شدن شرایط اقتصادی افراد، میتواند به علت کاهش استخر جمعیتی افراد در سن ازدواج باشد. مثلا بهتر بود جمعیت cohort های سنی ۵ یا ۱۰ ساله با هم مقایسه میشد. مثلا در سال ۱۳۸۸ کوهورت افراد ۲۰-۲۵ زن و ۲۲-۲۷ سال مرد چند نفر بودهاند و در سال ۱۳۹۸ که نگارنده میگوید تعداد ازدواج خیلی کم شده همین کوهورت چند نفر هستند. – غلطهای نگارشی دستوری و املایی زیاد بودند. – از مصورسازی خوب استفاده نشده است. – دادههای موضوع ازدواج و طلاق کمابیش در دسترس است و نگارنده میتوانست مثلا به جای توصیف از نمودارهای میلهای یا scatter plot برای نشان دادن روند زمانی ازدواج و طلاق طی سالهای مختلف استفاده کند. – این آمار باید کمی پردازش میشدند و بعد استدلالها و تحلیلها روی آن سوار می شد. |
عنوان مقاله: مجازی چسبید (شریفیها در آموزش مجازی نمرههای بالاتری کسب کردند)
بازخورد داوران:
– نوشته و موضوع خوبی بود. – بسیار پیش میآمد که زبان نوشتار محاورهای شود که نقطه ضعف مقاله بود. – مصورسازی ضعیف بود و دادهها قابل خواندن نبودند. – لازم بود نحوه دستیابی به دادهها توضیح داده میشد. |
– ایده خوب است. – مصورسازیها کمککننده است. |
– ایده مقاله جذاب است. – منبع گردآوری دادهها مشخص نیست. – تنوع و تعداد بالای بصریسازی به فهم بهتر مطلب کمک کردهاست. – به نظر میرسد، در نتیجهگیری، اشاره به نو و جدید بودن شیوه آموزش مجازی بهخصوص برای اساتید مورد غفلت واقعشده است. این خود میتواند دلیلی بر افزایش معدل دانشجویان باشد چرا که شاید اساتید، ابزارهای سنتی گذشته برای ارائه مطلب، نوشتن بر روی تخته، و ارزیابی، امتحانات کتبی را در اختیار نداشته و مجبور به سهلگیری امتحانات شدهاند. – کیفیت آموزش هم جای بررسی دارد. |
عنوان مقاله: شاخصهای یک جامعه مردمسالار
بازخورد داوران:
– مقاله ارتباطی به دیتاژورنالیسم ندارد. – به نظر میرسد سوگیری دارد. |
– مقاله ارتباطی به دیتاژورنالیسم ندارد. |
عنوان مقاله: ناخودآگاه جمعیمان هم عزادار است!
بازخورد داوران:
– روش مورد استفاده خیلی دقیق نبود. این که از روی کلمه امروز در توییتهای کاربران فارسیزبان بخواهیم بگوییم که همه در سوگ جمعی هستند و مواردی از این دست بدون عمیق شدن در سایر دادههای موجود راه به خطا میبرد. – مقاله از جایی به بعد ناگهان تبدیل شد به مصاحبه با برخی افراد و از حالت یک گزارش تحلیلی خارج شد که ضعف این کار است. |
– مقاله فاقد دادهی قابل اتکا برای تحلیل است. – نویسنده بدون هیچ اشارهای به مشخصات دادهی جمعآوری شده (تعداد توییتها، پراکندگی کلمات در آنها) و همچنین نحوهی تحلیل آنها (آیا تحلیل احساسات انجام شده است؟) و صرفا با اتکا به همنشینی کلمات و عباراتی مبهم با کلمهی امروز، اقدام به نتیجهگیری کرده است. – چند نکتهی اضافه: – جمعآوری دادهها از وب web scraping نام دارد و data mining به فرآیند تحلیل و استخراج اطلاعات و الگوهای پنهان از دادهها گفته میشود. – KPI (Key Performance Indicator) به معنای شاخص عملکرد کلیدی یک مقدار قابل اندازهگیری است و برای “تقسیمبندی و تحلیل موضوعی” متون (همانند توییتها) از عبارات دیگری همانند sentiment analysis و یا text classification استفاده میشود. |
عنوان مقاله: نزاع برای جیبهای خالی!
بازخورد داوران:
– با وجود آنکه داده در سطح استان در دسترس بود، اما نویسنده صرفا در حد مقایسه استانهای بالایی متوقف ماند. – نویسنده باید در پاراگراف اول به خود زحمت میداد و آمار را سرانه میکرد تا قابل مقایسه باشد، چون با وجود بودن ۲۰% جمعیت کشور در استان تهران، تهران در همه آمارهایی که با جمعیت هم بستگی بالا دارد قطعا اول خواهد شد. |
– استدلال بارزی ندارد و بیشتر نقل قول از روانشناسان و دیگران است. |
– نویسنده تنها به گردآوری داده و ارائهی آن از منابع مختلف بسندهکرده و فاقد هرگونه تحلیل و بصریسازی مناسب جهت کمک به فهم بهتر مخاطب است. – تحلیلها و نتیجهگیری مقاله فقط متکی به نقلقولهایی از دیگران است. |
عنوان مقاله: نزاعها در ایران زنانهتر شده است!
بازخورد داوران:
– اگر زنی توسط یک مرد مورد ضرب و شتم قرار بگیرد و کارش به پزشکی قانونی و تشکیل پرونده بکشد، لزوما نمیتوانیم بگوییم نزاع زنانهتر شده. نیاز به توضیح بیشتر است تا مشخص کند پرونده نزاع دقیقا با توجه به جنسیت چه کسی ثبت میشود. البته پزشکی قانونی هم در انتشار اطلاعات تکمیلی برای توضیح دادههایش به حداقلیترین شکل ممکن رفتار میکند. |
– مقاله انسجام کافی ندارد. – سوال محوری ندارد. – نتیجه از ابتدا مشخص است. – پایانبندی درستی ندارد. |
– زنانه شدن نزاع به چه معناست؟ آیا زنان بیشتر مورد خشونت قرار میگیرند؟ بیشتر شکایت میکنند؟ یا خودشان شروع کننده نزاع هستند؟ – توضیحات متنی درباره عدد و رقم بدون وجود نمودار از جذابیت مقاله کاسته است. |
– بهنظر میرسد تنها ۳ نمودار به مقاله اصلی و قدیمی اضافه شده است. – درجایجای مطلب صحبت از ۱۰ سال گذشته است، اما با مراجعه به دادهها مشخص میشود که منظور از ۱۰ سال گذشته، ۱۰ سال منتهی به سال ۱۳۹۷ است. |
– محتوای مقاله در حد یک مقاله تحلیلی نیست |
– مسئله و روش تحقیق مبهم است. – فاقد استدلال |
– گزارشی است. |
– با توچه به تاریخ انتشار مقاله، بهتر بود قبل از ارسال متن مجددا ویرایش شده و ارسال میشد (به عنوان نمونه امسال در زمان نشر مقاله سال ۹۷ است ولی امسال ۱۴۰۲ محسوب میشود و بهتر بود به جای امسال از سال ۱۳۹۷ استفاده میشد). – اعداد نصف فارسی و نصف انگلیسی است. – ارجاعی به این که داده از کجا آمده است (سایت پزشکی قانونی؟ سالنامه قوه قضاییه؟ یا چی؟ ) نشده است. – این که تعداد پروندههای زنان افزاینده بوده است، لزوما به معنای زنانه شدن نزاع نیست. بهتر بود برای مقایسه روند نزاع مردانه نیز میآمد و این که شاید مثلا با گذر زمان زنان بیشتر به سمت شکایت کردن رفته باشند. به عبارتی از یک درصد افزایشی نمیتوان نتیجه گرفت که وضعیت نزاع زنانه شده است. – در کل تحلیل چنین دادههایی کار خوب و ارشمندی است، اما لوازم یک تحلیل دقیق چندان رعایت نشده بود. |
عنوان مقاله: نگاهی به صنعت هواپیمایی کشور با کمک آمار و ارقام
بازخورد داوران:
– مقاله ساده و خوبی بود. – با یک مثال سر راست و بکارگیری آمار و ارقام یک مشکل مهم را در یک صنعت که همان قیمتگذاری دستوری است، بررسی و تبعات آن را نشان داده بود. – نویسنده اما هیچ کجا حرفی از تحریم به میان نمی آورد، این که ما بسیاری از هواپیماهایمان زمینگیر است، بعضا فقط مشکل نقدینگی ارزی شرکت هوایی به علت قیمتگذاری دستوری نیست، بلکه حتی اگر قیمتگذاری هم آزادانه بود، به دلیل تحریم شرکت هوایی امکان خرید قطعه نداشت و هواپیما همچنان زمینگیر بود. – نویسنده در مورد مشکلات مربوط به تعداد فرودگاهها زود از روی مسئله رد میشود، در صورتی که میتوانست این موضوع را بیشتر بشکافد. |
– سوال تحقیق مشخص نیست. – متن مقاله زمان دارد: در شش ماه آینده. کدام شش ماه؟ – مصورسازیها میتوانستند تنوع بیشتری داشته باشند. |
عنوان مقاله: نگاهی به صنعت هوایی ایران از دریچه آمار و ارقام
بازخورد داوران:
– مقاله ساختار خوبی دارد، اما کیفیت متن و عدم داشتن یک سوال محوری باعث سردرگمی خواننده شده است. – مصورسازی بسیار ابتدایی و در برخی موارد نامفهوم است. |
– اگر چه نویسنده موضوع پراهمیتی را انتخاب کردهاست، با اینحال روش مناسبی برای ورود به مسئله انتخاب نشدهاست. – مقاله بدون هیچ مقدمهای شروع شده و آمارها بهصورت عددی مستقیم در متن ارائهشدهاند. بهتر بود این اعداد در جداول جداگانهای به متن اضافه شوند تا خواننده بتواند با مقایسهی آنها به درک و فهم بهتری از متن برسد. – کیفیت مصورسازی و نمودارهای موجود در متن پایین بوده و کمک چندانی به مبحث نمیکنند. – متن بدون نتیجهگیری به پایان میرسد. |
– از نظر تحلیلی ارزشمند است اما در ارتباط با مخاطب توفیق چندانی ندارد. – اگر کیفیت مصورسازی و متن بهتر بود میتوانست مقاله درخور توجهی باشد. |
عنوان مقاله: نگاهی به فعالیتهای اجتماعی هنرمندان و بررسی میزان کنشگری هنرمندان در عصر جدید
بازخورد داوران:
– در دستهبندی دیتاژورنالیسم قرار نمیگیرد. – مقاله فاقد هر گونه نگاه تحلیلی مبتنی بر داده است. |
– مقاله ارتباطی به دیتاژورنالیسم ندارد. |
– نویسنده تلاش کرده با بررسی یک روند تاریخی به نقش موسیقیدانان معاصر ایران، در مقاطع مختلف تاریخ معاصر، در تحولات جامعه بپردازد. اما مقاله حاوی داده و اطلاعات آماری خاص و به تبع آن یک تحلیل دادهمحور نیست و لذا نمیتوان آن را در زمره مقالات دیتاژورنالیسم برشمرد. |
– مقاله خوشخوان و مفیدی است. – برای گنجاندن چنین مقولههایی در کار دیتاژورنالیسم دو امکان وجود دارد. استفاده از متغیر زمان و مکان. استفاده از این دو متغیر امکان ترسیم گرافیکی نام و نشان شخصیتهای اصلی روایت روی محور زمان و نقشه جغرافیا را به ما میدهد. به این شکل برقراری ارتباط بین آنها و تحولات سیاسی اجتماعی دیگر نیز سادهتر میشود. – امیدوارم به فعالیتتان در این حوزه ادامه بدهید و این موارد را به کارهای آینده خود اضافه کنید. جای پرداختن به موضوعاتی از این دست فضای دیتاژورنالیسم کاملا خالی است. |
نویسندگان
-
تحریریهhttps://d-mag.ir/author/tahririeh/۱۷ اسفند ۱۴۰۲
2 پاسخ
کار شما ارزنده است و قطعا در آینده بهتر نیز خواهد شد
فقط معیارهای ارزیابی
استانداردهای تعریف شده
اساتید و مراکز علمی که نظارت دارند
را نیز معرفی بفرمایید
همچنین روش های جلوگیری از تقلب در داستان سرایی داده ای شما چیست؟
ممنون از نظر ارزشمند شما.
نام داوران و معیارهای داوری به متن اضافه شد.
در مورد روش کار جلوگیری از تقلب، ما به این صورت عمل کردیم:
– مقالاتی که پیش از این منتشر شدهاند: ۲۶ مقاله پیش از این در رسانههای دیگری منتشر شدهبودند. این مقالات عموما در روزنامهها و رسانههای رسمی منتشر شدهبودند. به دلیل کمبود وقت، این مقالات مجددا مورد صحت سنجی قرار نگرفتند.
– مقالاتی که پیش از این منتشر نشدهاند: ۱۵ مقاله پیش از این در هیچ رسانهای منتشر نشده بودهاند. در مورد این مقالات ما از نویسندگان خواستیم در صورت وجود داده و کدهای مورد استفاده خود را برای ما ارسال کنند. صحت منابع داده سنجیده شد و بخشهایی از متن و بعضی تصاویر جهت اطمینان از کپی نبودن، در اینترنت جستجو شد.
بررسی صحت تحلیلها و کیفیت استفاده از داده، پس از این مراحل به داوران محترم سپرده شد.